خواب ستارهها
مازندشورا: به خودم آمدم، هوای خنک صورتم را نوازش کرد، گیج و گنگ بودم، دستپاچه شدم، یاد مادر افتادم، آن گوشه در حالی که به دیوار تکیه داده بود، توی خواب فرو رفته بود، چادر همچنان، روی سرش بود، آرام آرام به طرفش رفتم.