فلسفه نامگذاری

اختصاصی مازندشورا: نام ساری را کروات‌ها بر ساری گذاشتند در زبان کرووات‌ها، ساراویتی به معنای مکانی میان دو رود و ساراس به معنای برکه آب است. گله‌داران بزرگ کروات وقتی گله‌های خود را به آن منطقه می‌آوردند از آن بانام ساراویتی یاد می‌کردند. به خاطر دارید که موقعیت مکانی شهر در آن زمان حوالی سورک و اسرم فعلی بود. هنوز هم این منطقه میان‌دورود نامیده می‌شود

مازندشورا: در پی پیشنهاد تغییر نام بندر امیرآباد، دکتر سید حسین فلاح، نامه ای به دکتر حسین اسلامی ساروی رئیس پژوهشکده ساری شناسی نوشت که مشروح آن از نظرتان می گذرد:

استاد ارجمند جناب اقای دکتر حسین اسلامی ساروی

سلام‌علیکم

ابتدا حضور جنابتان و ایضا مصاحبه و مقالات ارزشمند و هم مطالعه و افاضه نظر ذیل پست‌ها مایه‌ی فخر و مباهات گروه رسانه‌ی موثق است.

آنچه در ذیل نوشتار اخیر تحت‌عنوان تغییر نام بندر امیرآباد درج فرمودید (جانا سخن از زبان ما می‌گویی) مشکل بزرگی است که سال‌ها با آن مواجهه و محاذی مقابل با آن همت بلند و عزم راسخ می‌طلبد.

 سال‌هاست که این معضل چون خوره به جان فرهنگ ما افتاده و اصالت و هویت مجازی و استعاری آن را هدف قرار داده است. بهتر از حقیر می‌دانید نام‌گذاری، فلسفه‌ای بس شیرین دارد. نویسنده کتاب علل و شرایع در باب علل نامگذاری مکه از قول امام رضا (ع) نقل می‌کند «مکه را از این‌رو مکه نامیدند که مردم در آنجا در روزگار جاهلیت سوت می‌زدند و کسی هم که آهنگ این را می‌کرد می‌گفتند قدمکا (سوت کشیده)». شیخ صدوق می‌افزاید: این همان گفته خداوند است که فرمود و نمازش کنار خانه خدا جز سوت کشیدن و دست زدن نبود.

شیخ صدوق از امام صادق (ع) روایت می‌کند که فرمودند: «کعبه را از آن جهت کعبه نام نهادند که چهارگوش است و علت چهاربودنش نیز آن است که در مقابل بیت‌المامور است که آن هم چهارگوش است. چون در برابر عرش است که چهارگوش است. چون کلماتی که اسلام بر آن استوار است چهار است(سبحان‌الله، والحمدالله، ولااله الا‌الله و والله و اکبر).

نتیجتا عرض می‌کنم دین و خدای ما فلسفه نامگذاری را به ما آموخته است. بهتر از حقیر می‌دانید و من پای ملخی خدمت سلیمان آوردم مدنیت و شهرنشینی و اقتضای آن شهرسازی و حقوق شهروندی و نامگذاری را باید از اسلام آموخت.

راستی ما چه درسی از شهرسازی اسلام و مکه گرفته‌ایم؟ کدام شهر ما براین اساس ساخته شده‌اند؟ اجازه بفرمایید در این باب بعدا سخن بگویم اسلام تکلیف ما را روشن کرده است نامگذاری باید بر یکی از این دو اساس و فلسفه استوار باشد: ظاهری یا محتوایی.

اسم با موسوم باید رابطه داشته باشد وگرنه محکوم به اشکال است. تقریبا تمام نام‌های بلاد و اماکن و اشیا، بر این اساس است. مثال در این باره بسیار است:

نامگذاری بر اساس صورت و شکل ظاهری نام «شیر آب را عرض می‌کنم که بدوا به شکل مجسمه شیر بوده است و هیچ اسمی را به جایگزینی نپذیرفته است» و یا مثال اسم شهر قم هم شاید جالب باشد. قم به معنای برخیز (به معنای محتوایی) و قم به معنای کومه (از لحاظ ظاهری) که بسیار درآن منطقه وجود داشت و روایاتی هم  از سیناگوک و بعد اسلام که معنای محتوایی آن را تایید می‌کرد باعث قوام و دوام اسم این شهر و فراموشی «کوانا» و سایر نام‌های باستانی آن شد.

فلسفه نام شهرمان ساری را از جنابتان فراوان شنیده‌ام و خواندم گرچه حقیر نظر دیگری دارم خلاصه عرض می‌کنم و در مجالی واحد مفصل به آن خواهم پرداخت.

نام ساری را کروات‌ها بر ساری گذاشتند در زبان کرووات‌ها، ساراویتی به معنای مکانی میان دو رود و ساراس به معنای برکه آب است. گله‌داران بزرگ کروات وقتی گله‌های خود را به آن منطقه می‌آوردند از آن بانام ساراویتی یاد می‌کردند. به خاطر دارید که موقعیت مکانی شهر در آن زمان حوالی سورک و اسرم فعلی بود. هنوز هم این منطقه میان‌دورود نامیده می‌شود و در حقیقت نام ساری ترجمه کرواتیک میان‌دورود است که بر اثر کثرت تلفظ داینامیک خوبی پیدا کرده است.

بسیار شهر و روستاهایی که این‌چنین نامگذاری شده‌‌اند اما آنچه که باعث شد که این درد دل را خدمت شما عرض کنم فلسفه نام گردانیدن است.

وقایع، انقلاب، حوادث و بیماری بهانه‌های نامگردانیدن بودند. در فلسفه کابا (کابالارین: فلسفه صفات کلمات، حروف، اعداد، اشکال و اصوات) اسم مصدر صفات است و چون ظرفی مظروف را به شکل خود در می‌آورد.

توصیه نام‌های نیک برای فرزندان به همین دلیل است. وقتی فرزندشان به بیماری سختی مبتلا و از علاج در مانده بودند نام‌گردانی می‌کردند و اعتقاد بر این بود که با تغییر نام تغییر سرنوشت و قضا و قدر خواهد شد (خرافه یا واقعی بودن این مبحث موضوع بحث من نیست).

در نامگردانیدن اماکن و بلاد هم می‌توان واقعه و حادثه را سبب و علت دانست. راستی چرا تغییر نام خیابان 18 دی ساری خوش نشست اما این تغییر نام برای جهموری (نادر) و کاشانی(قارن) و بعضی خیابان‌های دیگر اینطور نبود.

مدتی پیش از کیاسر به سمت ساری می‌آمدم بعد از سه راهی کیاده و پمپ بنزین، تابلویی را دیدم به‌نام روستای کوه‌نیم. باعث تاسف است که دلیل نامگذاری شهر و روستا و اماکن خود را ندانیم. و اگر از اسمی خوش‌مان نیامد تغییرش دهیم. اسم این روستا کنیم است. koynim  در زبان پهلوی به معنی قلعه تسخیرناپذیر است. قلعه‌ای که بقایای برج وباروی آن در بالادست روستا باقی مانده است و یا بسیارند روستاهایی که در نیم قرن اخیر و یا کمتر بسته به سلیقه نام‌گردانی شدند اما هنوز به اسم سابق‌شان خوانده می‌شوند.

شایسته است شما استاد ارجمند از جایگاه حقوقی خود تمسک جسته و شورای نظارت بر نامگذاری اماکن را نسبت به جایگشت این نام‌ها به اصالت فرهنگی‌شان توصیه فرمایید.

و من الله‌التوفیق

 

فلسفه نامگذاری؛ حسین اسلامی ساروی سید حسین فلاح ساری