مازندشورا:به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان قائمشهر، آرزوی هر پدر و مادری از فرستادن فرزندان به دبستان، دبیرستان و دانشگاه، فارغ التحصیل شدن عزیزانشان است تا شاید بتوانند وارد بازار کار شوند و با تشکیل زندگی از حیات و بودن خود لذت ببرند.
فرزند را از کودکی با این واژه آشنا میکنند که ته درس و تحصیل به دانشگاه ختم میشود و برای اینکه در جامعه سری تو سرا داشته باشی باید یک مدرک تحصیلی را یدک بکشی حتی اگر نشود با آن مدرک، نان و آبی درآورد ولی همین که هست کفایت میکند.
استقبال خانوادههای ایرانی از فرستادن فرزندان به دانشگاههای مختلف، به مذاق مسؤولان خوش آمد و روز به روز به تعداد دانشگاههای شهر و دیارمان اضافه شد، غافل از اینکه آیا محلی که قرار است خانه دوم فرزندان این مرز و بوم باشد و بر دانش آنان اضافه کند، ایمنی کافی را دارد یا خیر؟
صرف اینکه مجوزی برای تأسیس دانشگاه و یا مؤسسه آموزش عالی داشته باشی کافی نیست چراکه هر دهکورهای جای ساختن این محلهای مهم نیست و باید خرد و اندیشهای وجود داشته باشد و با داشتن وجدان کاری، دانشجویان را در بهترین مکان ممکن برای آموختن گرد هم جمع آورند.
چندسالی است که قلم زدیم که آقایان مسؤول، دانشگاه پیام نور قائمشهر را دریابید ولی کو گوش شنوا.
همین چند وقت پیش بود که یکی از دانشجویان دانشگاه پیام نور قائمشهر هنگام عبور از عرض خیابان، درست جلوی دانشگاه تصادف کرد و دست خدا همراهش بود که بعد از مدتی بهبودی خود را بهدست آورد ولی انگار این جاده مرگ باید یک قربانی میگرفت و خونی ریخته میشد تا شاید وجدان خفته مسؤولان بیدار شود.
آذرماه 93 را یادم نمیرود که همراه تنی چند از مسؤولان کلنگ بهدوش، که هرکدامشان حداقل یکی دوبار به افتخار دست گرفتن کلنگ با روبانهای قرمز و صورتی نائل آمدند، راهی محلی شدیم که قرار بود به دانشگاه پیام نور تبدیل شود.
سخنرانان، این پروژه را تنها پروژه پیام نور کشور در سال جدید معرفی کردند و اظهار داشتند با توجه به اینکه دولت سعی دارد پروژههای نیمهتمام را به پایان برساند و پروژه جدیدی تعریف نشده است احداث دانشگاه پیام نور در قائمشهر را باید به فال نیک گرفت و قرار بود این پروژه در مدت 2 سال ساخته شود و دانشجویان این دانشگاه از مکان استیجاری به ساختمان جدید دانشگاه پیام نور منتقل شوند.
دو سال گذشت و نهتنها این رویا هنوز به واقعیت تبدیل نشد بلکه تبدیل به کابوسی شد که حال با شنیدن نام دانشگاه پیام نور دل خانوادهها از استرس و دلهره میلرزد.
پنجشنبه گذشته یکی از دختران همین شهر که سودای دانشجو شدن در سر داشت و با هزاران امید و آرزو خانه را برای رفتن به محل تحصیل ترک کرد، بهخاطر بیمبالاتی مسؤولان شهرش در کف خیابان پرپر شد و همه آرزوهای قشنگ خود و خانواده را به دنیایی دیگر برد.
مرحومه سیدکوثر سراوند (دانشجوی ترم 2 رشته روانشناسی) در حال عبور از عرض خیابان با خودرویی تصادف میکند و راننده بعد از برخورد از محل حادثه متواری و مصدوم با جراحات سنگین راهی بیمارستان میشود و نهایتاً جان به جان آفرین تسلیم میکند و خانواده این مرحومه در اقدامی خداپسندانه، 11 عضو این دانشجو را اهدا کردند.
گفتنی است محل فعلی دانشگاه پیام نور قائمشهر در مسیر اتوبانی قرار دارد که خودروها با سرعت 100 کیلومتر بر ساعت و یا حتی بیشتر در آن تردد میکنند و دانشجویان بهدلیل نبود پل عابر پیاده به ناچار باید خطر را به جان بخرند و از عرض خیابان با حمد و صلوات گذر کنند.
روی سخنم با مردانی از همین شهر است که روزگاری با رأی ما مردم به مسؤولیتهای بزرگ دست پیدا میکنند و تنها چاشنی کارشان وعده و وعیدهایی است که شاید هیچگاه عملی نشود.
روی سخنم با کسانی است که با رأی ما راهی پارلمان محلی شدند و این روزها سخت مشغول میتینگ و برگزاری مهمانیهای انتخاباتی هستند تا 4 سال دیگر نماینده مردم شهر باشند و برایمان سیاستگذاری کنند.
روی سخنم با کسانی است که از دور آواز دهل را شنیدند و به مذاقشان خوش آمد و سودای راهی شورا شدن را در سر میپروانند.
و سخن آخر...
مسؤولان محترم دانشگاه! باید چندین کوثر دیگر قربانی شود تا ساختمان جدید پیام نور رخ بنماید؟
پسندیده است که دختران و پسران دانشجو را دختر و پسر خود بدانید و لحظهای خود را جای پدر و مادر کوثر بگذارید تا شاید تلنگری شود برای روزهای آینده.
گزارش از مهرآسا جانعلیپور
انتهای پیام/86044/ح40