اختصاصی مازندشورا: زمانی که وضعیت انسان مورد بررسی قرار میگیرد، رقت انگیزترین و محنت بارترین لحظات زمانی است که بشر در حال بردگی باشد. اسلام در چنین زمانی منادی آزادی شد تا انسان به ریسمان کشیده شده در زندان جهل را برهاند و او را به کمال انسانیش برساند. باید اعتراف کرد به غل زنجیرکشیدن انسانها ابعاد گوناگونی دارد. دیگر زمان بردگی جسمانی بشر منسوخ شده است و اکنون آغاز دورهی جدیدی از بردگی است که مقصدش جایی به نام ذهن است، تا با رضایت و رغبت انسانها، از منابع انسانی و مادی به نفع خود سود برند.
باید دانست هر انسانی ذاتا آزاد آفریده شده است. در این عصر، نسلی از مردان و زنان درمیان ما هستند که عقیدهشان چیز دیگری است و در یک سطح وسیع در حال هدایت اذهان مردم جامعه به نقطهای خاص هستند. اما موضوع مهم این است که به کجا؟
کسانی که در این میدان قدم میگذارند لزوما کسانی هستند که مدیریت ذهن را آموختهاند و از سلایق ذهن بشر امروز جهت بردگی بیشتر مطلع هستند. در تمامی جوامع چند فرم حکومت وجود دارد که ژرف ترین آن حکومتهای صاحبین مناسبات اقتصادی و سیاسی بر اذهان عمومی است و آن غالبا قابل رویت نیست و مندرجاتش با واقعیت مقصود یکی نیست. در این اوضاع مصلحت اندیشی منفعت فرد مجری ارجح بر منفعت جمع خواهد شد. البته آرام آرام و نامحسوس و بدون تجویز و توجه به قانون. البته گاهی به رنگ قانون نیز درخواهد آمد.
هر انسانی به طور طبیعی آزاد است که باید از آزادیش مراقبت شود. لازم است بدانیم که هر انسانی در ایجاد قدرت سیاسی جامعه نه تنها یک سهم دارد و هیچ مستبدی نمیتواند این سهم را از انسان بگیرد مگر انسانی که قبل از بردگی ذهنی و مرغوب اربابش شده باشد.
انتظار می رود به ارزش آزادی برای هرنوع انتخاب سیاسی و اجتماعی که تک تک انسانها دارند ارج بنهیم.
بسیاری از حکومتها که به صورت استبدادی اداره میشوند این حق را برای انسان قائل نیستند. حکومتهای جوامع بشری دوام نخواهند داشت مگر اینکه بر مشارکت و رضایت مردم بنا شده باشند. رضایت مردم را نباید سوگیرانه توسط حزبی یا کاندیدای هدایت کرد آن با شعارهای عوام فریبانه یا دروغین که در همان بروشورهای تبلیغاتی یادگار میماند.
حاکمان سیاسی در مقابل آنچه که بدست میآورند از این بازار یعنی امتیاز حکمرانی آن هم توسط سهم تک تک مردم مسئول هستند. آنها نباید وارد سیاست سیاه بشوند، سیاستی که از سهم رای مردم در جهت کسب قدرت و منافع بیشتر استفاده شود. سیاست سیاه سیاستی است که منهای تدین است.
این رسالت سنگین برگردهی مردم بیدار است که بدانیم چه کسی را برای حاکمیت بر خودمان برگزینیم. ارزش این آزادی انتخاب را هرگز ناچیز قلمداد نکنیم. در این عرصه، جامعهی بی تفاوت و سرد هرگز نمیتواند بیتردید انتخابی درست داشته باشد و دموکراسی تولید همین پیش دستی و دوراندیشی است. برای جلوگیری از انتخابهای منحرف از معیار آزادی و منافع جامعه و اخلاقیات است.
خطر بزرگی که دموکراسی را تهدید میکند خطر سطح نازل و اندک از آگاهی در کاندیداتورهای سیاسی است. خطری که جایگذاری کاندیدی که در جای مناسبش نباشد و برکرسی تکیه زند که برایش ساخته نشده باشد. باید توجه داشت که زور و فشار تبلیغاتی و منافع طبقهی مسلط نباید اذهان مردم را وادار به انتخاب فرد یا افراد مورد نظر آنها کند و یا اینکه کسانی که به این منصب راه پیدا خواهندکرد نباید کسانی باشند که صرف نظر از عدم آگاهی شان تنها به دلیل نفوذ در جامعه و تبعیت از آنها راه را برای خود هموار کردهاند که عدم رعایت این امر برابر با همان مسئله بردگی این عضو را در همان کرسی بدست آورده به همراه خواهد داشت.
من براین باورم که درفضایی فارغ از غلو و شعارهای پوچ و تخیلی همراه با شناخت واقعی از تواناییها و طرحها و برنامههای هر یک از کاندیداها میتوان تصمیم درستی گرفت. تا تنها کسانی بر این کشتی سوار شوند که در حقیقت و در معنای واقعی قصدشان اصلاح امور است و این امر تنها با بالا بردن آگاهی و دانستن ارزش سهم هر یک از مردم در انتخابات میسر خواهد شد.
لیلا حاجیان - کارشناس ارشد روانشناسی بالینی