دفاع احساساتی بدترین دفاع از افراد است

مازند شورا: نقدهایی نیز وارد است. من کدهایی می دهم، ریز داستان را می توانید از کاربدستان کنگره به خصوص اعضای کمیته علمی و داوران بپرسید./ مدیرکل فرهنگ و ارشاد مازندران یا بدون نظر مشورتی کمیته علمی و فرهیختگانی که با کنگره همکاری می کردند اقدام هایی انجام داد و یا این که نظر آن ها را می شنید و در نهایت کار خود را می کرد و وقعی به نظرات کارشناس های کنگره نمی نهاد.

مازند شورا: آقای صادقعلی رنجبر که پس از انتخابات 24 خرداد ماه امسال، بنا به هر دلیلی تا حدودی سیاست سکوت را در پیش گرفته بود، به تازگی مطلبی سفارشی را به بهانه کنگره ابن شهرآشوب نوشته که به ظاهر در تایید عملکرد صد درصدی این کنگره است، اما در باطن براساس چند سطر توضیح آخر آن، یادداشتی را فقط برای دفاع از مدیریت کنونی فرهنگ و ارشاد مازندران و ادامه فعالیت ها او به نگارش درآورده است.

این که نویسنده محترم بخواهد از اقدامات یک مدیر، دفاعی این گونه داشته باشد، کار چندان نسنجیده و دور از عقلی نیست، حق هر صاحب قلمی است که انتقاد یا دفاع کند، لیکن استخدام  برخی کلمه هایی که آقای رنجبر به کار گرفته است، نشان می دهد احتمالا موضوع  چیز دیگری است و کنگره ابن شهرآشوب فقط بهانه نوشتن این مطلب را به او داده است؛ چه، بحث تغیر مدیریت فرهنگی در استان هفته هاست در محافل و رسانه ها مطرح شده و اگر آقای رنجبر، دلایلی مبنی بر عملکرد مشعشع  مدیریت کنونی داشت، پیش از این ها می توانست بنویسد و پخش کند و منتظر این کنگره نماند تا سوژه برای تمجید و تعریف پیدا کند!

او در سطرهای پایانی مطلبش چنین نوشته: «... انصافاً بر خلاف بی نمکی ها و ناسپاسی هایی که این روزها با دلایل واهی و جوسالار علیه این مدیریت موفق فرهنگی در برخی از محافل و افراد ریاست طلب و یکی دو سایت خبری محلی انجام می گیرد، بسیار جای تقدیر و تشکر دارد.

با ضرس قاطع و با تاکید بر این نکته که نگارنده هیچ منافعی از قبل این ادعا نداشته و ندارد، می توان مدعی شد که مدیریت فرهنگی استان و مشخصاً مدیرکل ارشاد مازندران یعنی حجت الاسلام والمسلمین دکتر عباسعلی ابراهیمی که خود از فرهیختگان مازندران اند، در مقایسه با تمام ادوار مدیریتی ارشاد استان، دارنده یکی از موفق ترین کارنامه های فرهنگی و اجرایی بوده و انصافاً جایگاه فرهنگی مازندران را در سطوح ملی به اعتبار و اعتنای قابل قبول رسانده و موفق به جلب نظر و ثبت حضور غالب فرهیختگان علمی، فرهنگی و هنری شده و تنش های گذشته را برطرف کرده و فضای فرهنگی استان را به تفاهم و تعامل رسانده است.

فلذا در شرایطی که باید تعویض و جابجایی در بسیاری از جایگاههای مدیریتی اجرایی در اولویت نگاه آقایان باشد، تمرکز ذهنها و نگاهها به این مدیریت موفق فرهنگی، دور از انصاف و ادب و ناسازگاری عینی و علنی با افکار عمومی است که متاسفانه توسط افرادی انجام می شود که فاقد سوابق مدیریتی اعم از موفق یا ناموفق اند!»

نویسنده مطلب در بیان تعریف و تمجید از مدیریت کنونی ارشاد مازندران به کلی گویی بسنده کرده و بدون ذکر مصادیق، او را مشمول موف قترین کارنامه فرهنگی و اجرایی تمام ادوار برشمرده است!! اگر این گونه است منتقدان مدیریت کنونی نیز می توانند بدون ذکر مثال و مصداق او را ضعیف ترین مدیر فرهنگی تمام ادوار برشمرند!

نگارش بافته ها و تخیلات ذهنی، بدون منطق درست، آمار و ادله متقن و نظرسنجی تنها ضعف قلم صاحب قلم را می نمایاند و باورپذیری نوشته هایش را دشوار می کند.

باقی ادعاهای نویسنده محترم نیز برهمین روند، از برهان و سند و مدرک و آمار خالیست. واقعا" نظر قاطبه هنرمندان و فرهنگ دوستان و حتی پرسنل ارشاد مازندران  این گونه است که جناب رنجبر می گویند؟!

تنها سند و مصداقی که آقای رنجبر در مطلبش آورده و آن را گواه بر عملکرد مشعشع و بی نظیر بهترین مدیر کل تمام ادوار دانسته، همین کنگره ابن شهرآشوب است!

سئوال این جاست که صرف برگزاری یک کنگره(گیریم به بهترین شکل آن که البته چنین نیست)دلیل بر پذیرش و تایید صد درصدی عملکردهای چند ساله یک مدیر است؟ اگر ما ثابت کنیم همین کنگره ضعف های بنیادی داشت، تکلیف دفاع جانانه آقای رنجبر چه می شود؟!

پیش از شروع نقدم نسبت به کنگره ابن شهرآشوب، لازم است بگویم قصد ندارم از دایره انصاف و عدالت خارج شوم و کلیت کنگره را زیر سئوال ببرم. بالاخره کنگره شهرآشوب دستاوردهای مثبتی هم داشت؛ چند جلد کتاب از قِبَل آن منتشر شد، برخی بزرگان دانشگاه و حوزه کنار هم نشستند وازمباحث استفاده کردند و مهم تر از همه این که نام ابن شهرآشوب مازندران را حالا خیلی ها شنیده اند و او از مهجوریت درآمده است. لیکن نقدهایی نیز وارد است. من کدهایی می دهم، ریز داستان را می توانید از کاربدستان کنگره به خصوص اعضای کمیته علمی و داوران بپرسید.

1. اصل بدیهی برگزاری چنین همایش هایی کار جمعی و شورایی است، یعنی تصمیم ها با خرد جمعی و مشاوره پیش رود، ولی در ماه های گذشته بارها پیش آمد که مدیرکل فرهنگ و ارشاد مازندران یا بدون نظر مشورتی کمیته علمی و فرهیختگانی که با کنگره همکاری می کردند اقدام هایی انجام داد و یا این که نظر آن ها را می شنید و در نهایت کار خود را می کرد و وقعی به نظرات کارشناس های کنگره نمی نهاد.

ایشان روی مسایل کوچک کنگره مثلا گرفتن یک خودرو برای یک مهمان خارجی هم ریز می شد و همه چیز باید از کانال شخص ایشان می گذشت. خب می دانیم که آدم جایز الخطا و ظرفیت های فردی محدود است. تازه برخی پرسنل ارشاد و معاونان هم هر کدام ساز خودشان را می زدند.

2. به ظاهر کنگره کمیته علمی داشت، ولی در بسیاری مواقع تصمیم ها جای دیگری گرفته می شد و حتی نشر برخی آثار و کتاب ها نیز خارج از دایره تصمیم گیری و حتی اطلاع این کمیته بود. در واقع کنگره یک کمیته علمی واقعی داشت و شاید یک کمیته سایه و 8-7 کتاب بدون رای و نظر کمیته علمی و شورای داوران انتشار یافت.

ترجمه کتاب مناقب اثر دکتر حسین صابری –عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد- که توسط انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد، با رایزنی و آشنایی های فردی برخی اعضای کمیته علمی و خارج از داد و ستد و فرایندهای اداری کاربدستان کنگره شناسایی شد. نیز کتاب متشابه القرآن با ترجمه دکتر صابری که توسط انتشارات آستان قدس در 5 جلد منتشر و یک جلد آن رونمایی  شد.

مجوعه مقالات دو جلدی کنگره هم جزو فعالیت های کمیته علمی و شورای داوران کنگره بود، همین طور کتاب فقه القرآن(آیات احکام) اثر دکتر حسینی کارنامی  که مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی با چاپ آن موافق نبود و با نظر مساعد آیت الله طبرسی این کتاب مفید به وسیله نشر عصرماندگار انتشار یافت.

(همین جا لازم است بگویم بخش قابل توجهی از رفع موانع و پی گیری ها و پیشبرد کارها به واسطه حضور نماینده ولی فقیه در مازندران بود که در نوشته آقای رنجبر از ایشان نامی برده نشد. البته بزرگواری مثل آیت الله طبرسی به نام بردن و قدردانی امثال ما نیازی ندارد، ولی از حق نباید گذشت که اگر حمایت ها و پی گیری های ایشان نبود، کنگره در این حد هم کیفیت نداشت و دیدار با مقام معظم رهبری و پیام ایشان و همین طور چاپ برخی کتاب ها نیز به واسطه حضور و نقش آفرینی مثبت آیت الله طبرسی بود و نه شخص دیگری.)

کتابی به زبان عربی با عنوان "شعرای اهل البیت الطاهرین..."گردآوری عبداللطیف قریشی نیز انتشار یافت که این کتاب هم با نظر مساعد آیت الله طبرسی چاپ و پخش شد.

اما برخی کتاب ها نیز بودند که کمیته علمی با چاپ آن ها بنا به دلایل علمی یا این که موضوع کتاب ها به کنگره ابن شهرآشوب ارتباطی نداشت، مخالفت کردند، ولی در نهایت چاپ شدند. تعدادی از کتاب ها نیز بدون اطلاع کمیته علمی که 8 نفر بودند منتشر شد.

کتاب مسایل سارویه از سوی کمیته علمی پذیرفته نشد، اما به چاپ رسید. همین طور کتاب زندگی نامه شهدای روحانی مازندران که با وجود درون مایه غنی و خوب آن، به دلیل ارتباط نداشتن با موضوع کنگره از سوی کمیته علمی رد شد، لیکن انتشار یافت.

کمیته علمی اصلا در جریان چاپ کتاب علمای مازندران از قاجاریه تا امروز، نیز کتاب تاثیر حیات علمی و عملی ابن شهرآشوب بر نسل جوان قرار نداشتند که از قضا روی جلد  کتاب دوم، نام مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران هم آمده است!( به برخی از این کتاب ها که از مجرای کمیته علمی نگذشته اند و چکش کاری نشده اند ایرادهای اساسی محتوایی و فنی وارد است.)

3. در دو روز برگزاری کنگره، سخنرانی های مطول و کسل کننده ی متعددی ایراد و پیام های کوتاه و بلند مختلفی خوانده شد که حوصله بر بود و بعضا" باعث چرت زدن مهمان ها شد که در عکس رسانه ها قابل مشاهده است. نسبت به این موضوع رییس قوه قضاییه نیز واکنش نشان داد و گفت: « به افتتاحیه دعوت شدم اما می‌ترسم به اختتامیه هم نرسم؛ معمولا این جلسات اینگونه نیست که پیام پخش شود، این گلایه کوچکی است تا شاهد روال طبیعی این جلسات باشیم. »

بعضی چهره ها نیز در هر دو روز سخنرانی کردند و زمانی نیز به تشکر کردن ها و قدردانی های مرسوم از یکدیگر اختصاص یافت.

حضور برخی مهمان ها و مدعوین غیرعلمی هم مشهود بود که انگار از سراجبار آمده بودند؛ از جمله مسئولان مختلف که خودی نشان دادند و رفتند. به زعم یکی از کاربدستان کنگره،  شاید دو،سوم حاضران چهره های غیرعلمی بودند و گاه علاقه چندانی به پیگیری مباحث مطرح شده نداشتند، ولی بنا به هر دلیلی آمده بودند.

4. مکان برگزاری کنگره دور از مرکز شهرو سرویس رفت و آمد هم مهیا نشده بود. دوستی که روز دوم به همایش رفته بود هم از نبود سرویس ایاب و ذهاب مرتب، گله کرد و هم از نبود پذیرایی میان وعده که در چنین برنامه هایی مرسوم است و به جهت احترام، از حاضران پذیرایی می شود. غیر از این ها در سالن حتی  ویدئو پروجکشن هم برای پخش تصاویر موجود نبود.

5. در روز نخست و به خاطر حضور مقام عالی قوه قضاییه، فضای امنیتی شدیدی ایجاد شده بود که البته این موضوع به برگزارکننده های مازندرانی کنگره ارتباط چندانی نداشت، اما در هر صورت مهمان ها و خبرنگارها اذیت شدند. به خصوص جمع کردن موبایل ها که در خبررسانی لحظه ای و فوری خبرنگاران خدشه ایجاد کرده بود.

6. بخش ارتباطات خارجی کنگره ضعیف بود و ادعای فراخوان زدن به 80 کشور در واقعیت به 8 کشور هم منجر نشد! بیشتر مهمان های خارجی، طلبه هایی بودند که از جامعه المصطفی قم آمده بودند و در حقیقت مقیم ایران بودند!  این چند نفر خارجی واقعی هم که از عراق و لبنان و شاید یکی دو کشور دیگر آمده بودند، نه با تمهیدات دبیرخانه کنگره، بلکه به واسطه روابط فردی برخی اعضای کمیته علمی آمدند.

7. با تمام تلاش های کمیته علمی کنگره که برخی کوشش ها در بالا ذکر شد، در دو روز برگزاری همایش، حتی یک دقیقه به دبیر علمی کمیته یا 7 عضو دیگر آن، نیز اعضای شورای داوران وقت داده نشد تا گزارش علمی کنگره و شرح پنل هایی که عصرها اجرا و با استقبال هم مواجه شد را بیان کنند. این زحمت کشان در قدردانی ها و لوح قدردانی دادن ها نیز جایی نداشتند. مگر کنگره ابن شهرآشوب غیر از طرح مباحث علمی، هدف مهم دیگری داشت؟! پس چه کسی/کسانی شایسته تر از هیئت علمی کنگره که زیاد به بازی گرفته نشدند؟!

این بزرگواران که هرکدام صاحب فضل و دانش و تالیفات متعددد هستند در بسیاری از جاها دیده نشدند و حتی آن ها را برای دیدار با مقام معظم رهبری هم به تهران نبردند!

کنگره شهرآشوب به پایان رسید؛ چند جلد کتاب تالیف شد، مازندران در کشاکش یک جریان علمی-مذهبی قرار گرفت، بزرگانی آمدند و رفتند، کارگاه های علمی برگزار شد، دیدارهایی تازه شد و کلی نکات مثبت و خوب دیگر. اما این طرف قضیه باید اذعان داشت این کنگره چند صد میلیون تومان هزینه دربرداشت. آیا به ازای اختصاص این مبلغ کلان نباید انتظار داشت کم ترین ضعف ها و اشتباهات را شاهد باشیم؟!

حال توضیحات ما را در کنار مطلب آقای رنجبر قرار دهید و داوری کنید که کدام یک" دور از انصاف و ادب و ناسازگاری عینی و علنی با افکار عمومی "است؟ و اصلا" انتقاد نرم از یک سیستم مدیریتی چه ربطی به ادب و بی نمکی و شوری دارد؟ تازه مگر عمر مدیریت ها مادام العمر است؟

 میز آمدنی و رفتنی است و اکنون با توجه به تحولات ایجاد شده در کشور، باید در استان ها نیز در بخش های مختلف تحولات و جابه جایی ها اجرا شود و نیروهای تازه نفس تر و با برنامه تر جای زحمت کشان سابق را بگیرند؛ چه این ها نیز روزی جای کسان دیگری را گرفته بودند، حال این امانت را دیر یا زود باید پس بدهند.

آقای رنجبر می توانند نظر خودشان را بیان کنند و خود را نماینده افکار عمومی معرفی نکنند و ننویسند: " ناسازگاری عینی و علنی با افکار عمومی !" مگر جناب ایشان نظرسنجی کرده اند که از طرف افکار عمومی حرف می زنند؟ یا مگرعلم غیب دارند؟

دفاع احساساتی و غیرعلمی  وبدون پشتوانه ی منطقی، بدترین دفاع از افراد است. نظامی گنجه ای در لیلی و مجنون نصیحت نامه ای منظوم دارد که در انتها می گوید:

گرچه سر سروریت بینم / وآیین سخنوریت بینم
در شعر مپیچ و در فن او / چون احسن اوست اکذب او

در پایان عرض می کنم که این نوشته را تنها به جهت پاسخ به مطلب احساساتی وبه دور از منطق علمی جناب رنجبر نوشتم و اگر ایشان آن بحث را مطرح نمی کرد، من هرگز این مظالب را نمی نوشتم و سکوت می کردم./ مازند نومه - یادداشت سردبیر

 

کنگره ابن شهرآشوب ابراهیمی مدیرکل ارشاد نقد صادقعلی رنجبر