مازند شورا: برای صحبت‌کردن درباره برنامه‌های محسن هاشمی راهی دفتر نشر معارف انقلاب در سعادت‌آباد می‌شوم. در طول مصاحبه بارها و بارها از تراکم‌فروشی، قانون‌گریزی، سیاست‌زدگی، عدم نظارت،بی‌برنامگی و زیرپا گذاشتن طرح تفصیلی در این سال‌ها انتقاد می‌کند. برنامه‌اش را حول محورهای قانون‌گرایی، درآمد پایدار، توسعه پایدار و خرد جمعی نوشته و به شورای شهر ارایه کرده است

مازند شورا: ماراتن انتخاب شهردار در حال رسیدن به خط پایان است و تنها محسن هاشمی و محمدباقر قالیباف در غربال نامزدهای جدی شهردار باقی مانده‌اند. هشت‌سال تصدی قالیباف بر مسند شهرداری پایتخت کارنامه اوست که با تمام نقاط تیره و روشن‌اش در برابر دیدگان مردم قرار دارد. در آن سو محسن هاشمی مدیرعامل سابق مترو، مسوول‌دفتر رییس‌جمهور و بازرس ویژه او در دوره سازندگی و... قرار دارد.

برای صحبت‌کردن درباره برنامه‌های محسن هاشمی راهی دفتر نشر معارف انقلاب در سعادت‌آباد می‌شوم. در طول مصاحبه بارها و بارها از تراکم‌فروشی، قانون‌گریزی، سیاست‌زدگی، عدم نظارت،بی‌برنامگی و زیرپا گذاشتن طرح تفصیلی در این سال‌ها انتقاد می‌کند. برنامه‌اش را حول محورهای قانون‌گرایی، درآمد پایدار، توسعه پایدار و خرد جمعی نوشته و به شورای شهر ارایه کرده است. محسن هاشمی بعد از مصاحبه دفتر بنفش‌رنگ «برنامه‌ای برای تهران پایدار، در تعامل با دولت تدبیر و امید» را برای مطالعه به‌دستم می‌دهد؛ برنامه‌ای که توانسته رای 14عضو اصلاح‌طلب شورای شهر را برای او جذب کند و حالا باید دید آیا او می‌تواند با این دفتر بنفش‌رنگ و جلب آرای شماری دیگر از اعضای شورا، بر سمت شهرداری پایتخت تکیه زند؟ آنچه در پی میآید گفت و گوی او با روزنامه شرق در آستانه آغاز به کار چهارمین دوره شورای شهر تهران است.

‌رسانه‌های اصولگرا در زمینه دیدار شما با قالیباف می‌گویند رفته بودید توافق کنید. آیا چنین چیزی صحت دارد؟ این دیدار به دعوت چه کسی بود؟ چه حرف‌هایی زده شد؟

قالیباف از من دعوت کرد، البته هیچ توافقی هم نشد. به‌دنبال توافق نبودند و قالیباف گفت: «من فقط می‌خواستم به شما بگویم برای شهرداری تهران نامزد می‌شوم و شاید پس ذهنشان این بود وقتی به من به‌عنوان مشاورش حکم دادند شاید این برداشت می‌شد که باید درفعالیت هایم تجدیدنظر کنم اما هیچ وقت این را به من صراحتا نگفتند.
 

در این سال‌ها شاهد این بودیم که مجری و پیمانکار پروژه‌های بزرگ شهری خاتم‌الانبیا یا بنیاد تعاون ناجا بود. آیا درست بود؟ اگر شما شهردار شوید پیمانکارهای پروژه‌هایتان را چگونه انتخاب می‌کنید؟

نکته اصلی در این موارد از این جا می‌آید که سیستم‌های بانکی با سرمایه قابل توجه به این ارگان‌ها متصل هستند. مثلا خاتم‌الانبیا متصل به حمایت سه بانک از حمله بانک انصار، ثامن الائمه یا... است. نیروی انتظامی متصل به بانک قوامین و چون شهرداری احتیاج به نقدینگی دارد و اینها می‌توانستند تامین نقدینگی کنند با خرید اموال و مجوز ساخت‌وساز از شهرداری و در ازای آن برای شهرداری کار کنند بنابراین رشد و وسعت بیشتری گرفته. این اصولا از تعجیل در اجرا نشات می‌گیرد. به دلیل سرعت در اجرا، پروژه احتیاج به نقدینگی پیدا می‌کنند و دنبال سرمایه می‌گردند و سرمایه‌ها در سیستم بانکی وجود دارد البته تعدادی از مدیران فعلی شهرداری ارتباطات نظامیشان حفظ شده است. بالاخره بخشی از سپاه آمده‌اند، بخشی از نیروی انتظامی عمدتا روابط نزدیکی دارند و راحت‌تر با هم کار می‌کنند. باید نگاه شود که آیا برای شهر مفید بوده است یا خیر؟ من خود در مترو در بخش‌هایی با این روش کار کردم که هم مفید داریم هم گهگاه کمی غیرمفید.

کارشناسان و معماران می‌گویند دیگر شهر را شهرسازها نمی‌سازند بلکه دلال‌ها و بساز و بفروش‌ها می‌سازند چرا چنین اتفاقی افتاده است؟

چون بخش خصوصی به سمت مسایل رانتی سوق داده شده است. راه را برای بخش خصوصی باز کردند تا بتواند باغی را بخرد، زد و بند کند، بخشکاند، از شهرداری مجوز بگیرد، درجایی که قانونا 30‌درصد سطح اشغال دارد. صددرصد را اشغال کند، به جای شش‌طبقه، 12‌طبقه بسازد و برای شهر ایجاد مشکل کند و درآمد کسب کند. وقتی فضا برای فعالیت‌های رانتی، درآمدهای کلان و صدمه به شهر باز می‌شود و به جهت دید انتخاباتی و... نیاز مالی باز کردند طبیعی است سرمایه‌گذار سریعا مسیری را که برایش بازگذاشتند انتخاب می‌کند. دیگر به هیچ عنوان سرمایه‌اش را در بافت فرسوده هزینه نمی‌کند. برای فعالیت‌های بلندمدت با شهرداری مشارکت نمی‌کند، چراکه فضا برایش در جاهای دیگر مهیا شده است. از تراکم مازاد استفاده می‌کند و سود کلان می‌برد. مسیر اینگونه درآمدها را طوری باز گذاشتند که سرمایه‌گذارها برای رسیدن به آن مسابقه می‌گذارند. همین خود باعث شهرفروشی و عدم‌سرمایه‌گذاری مردم در اولویت‌های شهر می‌شود. اصولا در شهر باید مسیرهای رانتی را کنترل کنیم تا مسیرهای سرمایه‌گذاری به نفع شهر باز شود. می‌گویند این پروژه باید به انتخابات برسد، در نتیجه احتیاج به پول و سرمایه دارند، بنابراین زمین پارکینگ شهر را تغییر کاربری داده و تبدیل به برج می‌کنند، تا اعتبار را تامین کنند. به‌عنوان مثال زمین میوه و تره‌بار فرمانیه را می‌فروشند.

چرا چنین اتفاقی افتاده؟ آیا عدم‌نظارت بر عملکرد شهرداری باعث این اتفاق شده است؟

نقش شورای شهر در این زمینه بسیار مهم است اگر شورای شهر جدی باشد نمی‌گذارد، چنین اتفاقی بیفتد. چون نظارت وظیفه شورای شهر است اینکه مراقب باشد شهر با خرد جمعی، آرامش در تصمیم‌گیری و اجرا اداره شود در غیراین‌صورت نتیجه‌اش همین سیما و منظری است که در شهر دیده می‌شود. چون فرصتی برای طراحی شهر نمی‌دهیم. در فضای رانتی دلال‌ها با سرعت و هدف کسب سود در خدشه‌دارکردن چهره شهر با هم رقابت می‌کنند. مساله بعدی مساله قانون‌گریزی است. اینجا نقش شورای شهر خیلی مهم است باید تذکر دهد.

یعنی شورای سوم در خلال این سال‌ها نتوانسته به وظیفه‌اش به‌طور کامل عمل کند؟

بله شورای سوم متاسفانه به سه چیز توجه جدی نکرده است؛ حقوق شهروندی، شفافیت شهرداری و عمدتا در نظارت مشکل جدی داشته‌اند. در حقوق شهروندی شعار زیاد داده‌اند اما وقتی 250 روز از سال هوا ناپاک است یعنی کیفیت زندگی ندارید پس حقوق شهروندی رعایت نشده است. در بحث درآمدها واقعا مشخص نیست چه میزان آن با قانون‌گریزی تامین شده است. بگویند درآمدهای شهرداری چند‌درصدش با شهرفروشی و قانون‌گریزی بوده است؟ رقم آن را بیان کنند. چند متر تراکم مازاد فروخته شده است؟ کسی نمی‌داند. پس این چه شفافیتی است؟ به نظر من شهردار نباید سیاسی باشد. نیتی جز شهرداری پشت ذهن او نباشد و اگر هدف دیگری دارد باید عنوان کند و از شهرداری برود و در مدیریت شهر نماند و از شهر برای رسیدن به هدف دیگری استفاده نکند. باید درآمد پایدار را به‌صورت جدی در نظر بگیرد که در اینجا نظارت شورای شهر اهمیت می‌یابد به راحتی هم می‌توان نظارت کرد، به محض اینکه هر درآمدی وارد حساب شهرداری می‌شود بررسی کنند از کجا آمده است. آیا این درآمد صدمه به شهر زده است یا خیر و اینچنین نیست که شورای شهر بگوید ابزار ندارد چراکه حساب شهرداری مشخص است، پولی که به آن واریز می‌شود مشخص است و اینکه با چه قراردادی به حساب واریز می‌شود، کافی است که نظارت کند.

پس علت اینکه شورا نتوانست نظارت کند چه بوده است؟

حتما نخواسته‌اند نظارت جدی کنند. مساله بعد، توسعه پایدار است که به آن بی‌توجهی شده است. توسعه پایدار یعنی توسعه انسان و محیط‌زیست محور. هر پروژه‌ای باید مطالعات فنی، اجتماعی، اقتصادی و محیط‌زیستی داشته باشد. به‌خصوص پروژه‌های بزرگ باید در رسانه‌ها مطرح شوند و نظر مردم در این زمینه خواسته شود. شهر تهران کار اورژانسی ندارد و لازم است قانون‌گرایی، درآمد پایدار، توسعه پایدار و خرد جمعی بر آن حاکم شود.

برای احیای طرح تفصیلی باید چه کار کرد؟ چراکه بعد از ساعت‌ها کار کارشناسی این طرح دچار تغییرات و لطمات جدی شد.

از بعد از طرح جامع فرمانفرمایان تهران دیگر طرح جامع و تفصیلی و برنامه‌ریزی نداشته است. هر وقت برنامه‌ریزی شده است جابه‌جایی شهرداران موجب شده است آن برنامه اجرا نشود به‌عنوان مثال در سال 74 بحث تهران 80 مطرح شد دو سال طول کشید تا این طرح به‌عنوان برنامه استراتژیک تهران نوشته او در سال76 تصویب شد و قرار بود تا 80 اجرا شود اما بعد از اتفاقاتی که برای کرباسچی افتاد و رفتن وی از شهرداری این برنامه زمین خورد. از 80 تا 88 که ادعا می‌شود نخستین برنامه را تدوین کرده است تهران برنامه نداشته است. سپس از سال 84 که قالیباف به شهرداری آمده است تا 88 تهران برنامه نداشته است. سال 88 برنامه‌ای قرار شد تصویب شود تا 92، در سال 88 هم تصویب نشد و در سال 89 به اجرا رسید ولی در سال 89 به خاطر نزدیکی به انتخابات برنامه قبلی را کنار گذاشتند و برنامه عملیاتی 92-90 را تدوین کردند. اگر این برنامه را مطالعه کنید مشاهده می‌کنید که تحریک‌پذیری انتخاباتی دارد و همه پروژه‌ها باید پیش از انتخابات تمام شود. در نتیجه فشاری در شهرداری برای کسب درآمد ایجاد شد. قرار بود 12 تا 15‌هزار‌میلیارد‌تومان اعتبار هزینه شود و این تنش زیادی در تصمیم‌گیری ایجاد کرد و به این خاطر است که می‌گویم آرامش در تصمیم‌گیری در شهر مهم است.

آرامش در این دوسال از شهردار گرفته شد چراکه همه پروژه‌ها باید پیش از انتخابات تمام شوند. این خود باعث تصمیم‌گیری‌های غیراصولی شد نمونه‌اش پل صدر است که با اعتبارش می‌شد سیویل 2 خط مترو را به‌طور کامل ساخت و به بهره‌برداری رساند. هزینه هر خط مترو ‌هزار‌میلیارد‌تومان است و می‌شد با این اعتبار دو خط شش و هفت را به‌طور کامل به نتیجه تست برساند در صورتی که هنوز در ابتدای راه‌اندازی خط سه‌ هستیم هر چند افتتاح‌های نمایشی می‌گذارند و پروژه را به‌صورت تمام‌شده به مردم عنوان می‌کنند. در هرصورت یک فضای این چنینی حاکم است. طرح جامع سال86 تصویب و ابلاغ شد. طرح تفصیلی بیش از پنج‌سال است که ابلاغ نشده. طرح جامع بدون طرح تفصیلی غیرقابل اجراست. ضوابط بلندمرتبه‌سازی هم هنوز تدوین و ابلاغ نشده است. ضمن اینکه طرح تفصیلی تنها طرح تفصیلی کالبدی، فضایی، ساخت‌وساز و تراکم نیست بلکه باید طرح تفصیلی بخش‌های حمل‌ونقل، سلامت و اجتماعی هم داشته باشد و این بخش‌ها هنوز تدوین نشده‌اند.

علت چیست؟

علت این است که اینقدر ورود عجولانه، بی‌برنامه و تنش‌زا در شهرداری برای انجام کارها ایجاد می‌کنیم که اینها را فراموش می‌کنیم. از آنجا که تصور می‌شود قانون دست‌وپاگیر است به سمت تدوین قانون نمی‌روند. شهر تهران تاکنون بیش از 50 شهردار داشته که متوسط عمرشان کمتر از دوسال است. در نتیجه هر شهردار تنها به مسایل روبنایی پرداخته است. سال‌ها می‌گفتند شهر باید کانال تاسیساتی داشته باشد تا شرکت‌های مختلف آب، برق و... در شهر حفاری نکنند در حال حاضر منطقه‌22 با اینکه در 10سال اخیر ساخته شده اما چنین چیزی ندارد. جای اتوبوس و مترو ندارد حتی در مناطق جدید هم به زیربنا توجهی نشده است. منطقه‌22 براساس طرح تفصیلی برای 400‌هزار نفر ساخته شده است اما جمعیت منطقه با ساخت‌وسازها درحال رسیدن به یک‌میلیون نفر خواهد بود.

برخی اصولگرایان شورای چهارم و منتقدان شما عنوان می‌کنند که محسن هاشمی تجربه ‌کار اجرایی در سطح کلان را ندارد و سابقه اجرایی‌اش محدود به شرکت بهره‌برداری مترو است. به این دلیل به درد شهرداری تهران نمی‌خورد، پاسختان به این انتقادها چیست؟

من در طول سال‌های 65 تا 71 به‌عنوان معاون هماهنگی گروه موشکی فعالیت می‌کردم، سپس فعالیتم را به‌عنوان عضو هیات‌مدیره صنایع دفاع ادامه دادم تا سال 71 در این سمت بودم. از سال71 تا پایان دوره ریاست جمهوری آیت‌الله هاشمی بازرس ویژه ریاست جمهوری بودم و در سطح هیات دولت و با وزرا همکاری می‌کردم. دوسال آخر دوره ریاست‌جمهوری آیت‌الله هاشمی به دلیل رفتن مرعشی رییس دولت وقت به‌عنوان نماینده مردم کرمان به مجلس من به‌عنوان رییس دفتررییس‌جمهور منصوب شدم. وقتی ریاست جمهوری آیت‌الله هاشمی تمام شد و همه ما به مجمع تشخیص کوچ کردیم رییس دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام شدم و این پست را نزدیک 10سال بر عهده داشتم. هنگامی که به مجمع آمدیم آقای خاتمی رییس‌جمهور شده بود. وی آقای نوری را به سمت وزیر کشور منصوب کرد. آقای نوری خیلی به من لطف داشت و دارد و من را به سمت مدیرعاملی مترو و ریاست هیات‌مدیره مترو منصوب کرد و در تمام این سال‌ها در سطح اجرایی کلان کشور فعالیت کرده‌ام.

شواهد نشان می‌دهد شهردار آینده تهران شهری بدهکار تحویل می‌گیرد چه در بخش فاینانس‌های یکی، دوساله و چه در بخش‌های دیگر، آیا ارزیابی‌ای از میزان این بدهی‌ها دارید؟ برای حل این مشکل و تامین درآمدهای پایدار چه برنامه‌هایی دارید؟

من نگرانی ندارم. البته درست است بدهکاری وجود دارد و ارقام متعددی از این بدهی گفته می‌شود؛ چه بدهکاری به پیمانکاران، چه سیستم بانکی و چه بدهی فاینانس اما شهر تهران و شهرداری تهران آنقدر قوی است که دچار مشکلی در این زمینه نمی‌شود. این امکان وجود دارد که با کمک شورا و دولت با استفاده از درآمدهای پایدار و روش‌هایی که برای کسب درآمد پایدار در برنامه‌ریزی‌ها در نظر گرفتیم، بتوانیم از این معضل عبور کنیم.

چه روش‌هایی برای کسب درآمد پایدار در نظر دارید؟

درآمد پایدار، درآمدی است که برای کسب آن به شهر صدمه نزنیم. در طول این هشت‌سال نزدیک به 60‌هزار‌میلیارد‌تومان، هزینه شده است. از این 60‌هزار‌میلیارد‌تومان متوسط 20‌درصد آن پایدار بوده است. یعنی بین 12 تا 15‌هزار‌میلیارد‌تومان درآمد پایدار داشته‌ایم و باقیمانده‌اش که چیزی در حدود 45‌هزار‌میلیارد‌تومان است عمدتا از طریق فروش مازاد تراکم و صدمه‌زدن به شهر بوده است. علت این است که به سراغ ساده‌ترین روش برای کسب درآمد رفته‌ایم. در نتیجه باید راه‌حل‌های بهتری پیدا کنیم. در دنیا شهرهای بزرگ به هیچ وجه شهرفروشی نمی‌کنند مگر براساس طرح جامع، موضعی و تفصیلی، جایی باشد که طرح اجازه دهد و کاملا براساس قانون شکل می‌گیرد و درآمدی که به دست می‌آورند مانند درآمد حاصل از فروش نفت است. منابعی تجدید‌ناپذیری که استفاده می‌کنیم و باید جایی هزینه کنیم که برایمان کسب درآمد داشته باشد و نباید صرف هزینه‌های جاری شود. اما متاسفانه بخش عمده‌ای از این درآمد صرف هزینه‌های جاری شده است. بالاخره شهرفروشی اگرچه بد است اما اگر در جای مناسب آن انجام شود می‌تواند آثار مثبتی هم برای شهر داشته باشد. باید با استفاده از کارشناسان زبده جاهایی را که به توسعه پایدار صدمه نمی‌زند را شناسایی کنید و اجازه دهید در آن جاها فعالیت‌های شکل بگیرد. البته در این بخش‌ها تراکم‌فروشی نکنیم بلکه مشارکتی بسازیم تا از درآمد و ارزش افزوده‌ای که هر ساله در اثر تورم ایجاد می‌شود شهرداری هم بهره‌مند شود. شهرداری باید با کمک دولت به سمت وام‌های درازمدت و ترجیحی برود. بازپرداخت وام‌ها حداقل بالای 20 سال و ‌درصد سودش کم باشد. تا با درآمدهای پایداری که به دست می‌آورد اقساط وام‌هایش را پرداخت کند. اما اخیرا در شهردار رجوع شده به وام‌هایی که تنها اسمش وام است اما بازپرداختش یک و دو ساله است.

گفته می‌شود در زمان حضور شما در مترو فاینانس‌هایی با بازپرداخت 10 سال می‌گرفتید اما بازپرداخت فاینانس‌هایی که شهرداری اخیرا گرفته سه یا چهار ساله است. آیا این موضوع صحت دارد؟ چرا چنین اتفاقی افتاده است؟

بله ما وام‌های ترجیهی با بازپرداخت 11 سال دریافت می‌کردیم. البته نقش دولت‌ها هم در موفقیت در جذب اعتباری بسیار مهم است. در زمان احمدی‌نژاد با وجود اینکه ایران پول‌های زیادی در چین داشت، کمک نکردند تا برای مترو وام بگیریم. البته در دو دوره شهرداری، وام‌هایی گرفته شد. به‌عنوان مثال برای بافت فرسوده اما اعتبار که به شهرداری می‌آمد در جای دیگری مثلا برای عریضی کردن همت هزینه شد.

در چه دوره‌ای این اتفاق افتاد؟

در اواخر دوره احمدی‌نژاد و اوایل دوره قالیباف. حدود صد‌میلیون‌دلار وامی گرفته شد از بانک بحرین برای بافت فرسوده و موارد اینچنینی. مهم این است که این وام‌ها برای توسعه پایدار شهر و درآمدزایی شهر هزینه شود و شهر را برای پروژه‌های لوکس بدهکار نکنیم./ شرق

محسن هاشمی،شهرداری ،تهران طعنه‌های محسن هاشمی به قالیباف