مازند شورا: با وجود اعلام نظر نهایی سازمان محیط زیست کشور مبنی بر موافقت با مکان جدید احداث پالایشگاه نفت در بهشهر و آغاز ساخت آن، همچنان مخالفتها و سنگاندازیها برای این پروژه ملی ادامه دارد.
بر اساس نامه وزارت نفت در سال 1380 حدفاصل بین نکا تا بهشهر برای احداث پالایشگاه نفت مازندران پیشنهاد شد و بر اساس تمدید آن در دهم اردیبهشت 85 به صراحت نام اراضی محدوده «حسینآباد» بهشهر قید شد.
بر اساس ماده 105 قانون برنامه سوم توسعه، استقرار صنایع در کشور نیازمند ارزیابیهای زیستمحیطی است و رعایت نتایج ارزیابی توسط مجریان طرحها الزامی است.
بر این اساس گزارش اولیه ارزیابی زیستمحیطی برای ساخت پالایشگاه نفت مازندران در بهمن 83 به سازمان محیط زیست ارسال شد و در 21 خرداد 87 در کمیته ملی ارزیابی زیستمحیطی مطرح و با احداث آن در مکان پیشنهادی که در هفت کیلومتری تالاب بینالمللی میانکاله و با وسعت 168 هکتار در اراضی ملی روستای «حسینآباد بهشهر» قرار داشت، مخالفت شد.
مخالفت با پالایشگاه نفت مازندران آنقدر ذهن سازمان محیط زیست را مشغول کرده بود که حتی منجر به برکناری رئیس سازمان وقت شد.
دفتر پالایشگاه نفت مازندران در بهشهر، بهمن87 با حضور امام جمعه، فرماندار وقت، نماینده مردم شرق مازندران و مدیرعامل و اعضای هیئت مدیره پالایشگاه افتتاح و عملاً مقاومتها برای باز گذاشتن پرونده پالایشگاه نفت مازندران در بهشهر آغاز شد.
مقاومتهای مسئولان شهرستانی و پیگیریهای سرمایهگذار و نماینده مردم شرق مازندران این ایراد را بر 70 ایراد عنوان شده گرفت که چرا سازمان محیط زیست استانداردهای مورد نظر خود را اعلام نمیکند تا سرمایهگذار طبق آن حرکت کند.
گویا سازمان محیط زیست وقت، عزم خود را جزم کرده بود تا به هر بهانهای که شده مانع احداث پالایشگاه نفت در شرق مازندران شود حتی این پروژه در سال 90 توسط وزیر نفت وقت، کلنگزنی یا بهتر بگوییم کلنگکشی شد و دو روز پس از آن، خودِ دولتیها اعلام کردند که این مراسم غیرقانونی بود.
سرانجام مکان جدیدی به مساحت 130 هکتار که به گفته هرمز محمودیراد مدیرکل محیط زیست مازندران فاصله آن تا شهر، آببندان، شهر رستمکلا و میانکاله بررسی شد، مورد تایید سازمان حفاظت محیط زیست کشور قرار گرفت و مجوز احداث پالایشگاه در اوایل سال 91 صادر شد.
اکنون نظرات مختلفی برای پالایشگاه نفت مازندران مطمح نظر است، مخالفان احداث پالایشگاه نفت در مازندران، احداث آن را یک تهدید میدانند به این معنی که توسعهای مقطعی ایجاد میشود و پس از آن بلای جان محیط زیست انسانی و طبیعی میشود.
آنها مفهوم توسعه پایدار را از شاخصهای پالایشگاه نفت مازندران ندانسته و با اشاره به نظر کمیسیون جهانی توسعه و محیط زیست در 1987 عقیده دارند؛ توسعهای پایدار است که بتواند «احتیاجات نسل حاضر را بدون فدا کردن توانایی نسلهای آینده برای برآورده سازی نیازمندیهایشان تأمین کند.»
تالاب، شبهجزیره، پناهگاه و منطقه حفاظت شده میانکاله را از همین حالا بر باد رفته دانسته و پالایشگاه را یک تهدید زیستمحیطی بزرگ برای نسل فعلی و آینده قلمداد میکنند و از هر ابزاری استفاده کردند تا مکان احداث پالایشگاه در میانکاله اعلام شود حتی تصویر جنگلهای عباسآباد را به نام محل احداث پالایشگاه نفت منتشر کردند.
مخالفان که اغلب از دوستداران محیط زیست هستند، بر این عقیدهاند که موافقان ساخت پالایشگاه مازندران تنها به بعد اقتصادی و فرار از بیکاری قضیه نگاه میکنند و تبعات زیست محیطی را در نظر نمیگیرند.
آنها بر این عقیدهاند که بر اساس استانداردهای بینالمللی مجتمعهای پتروشیمی و پالایشگاهها باید در بیش از 15 تا 25 کیلومتری نقاط مسکونی و شهرها احداث شوند در حالی که بر اساس کتاب ضوابط و استانداردهای زیست محیطی که خود سازمان حفاظت از محیط زیست آن را نگاشته و فواصل در آن آمده است، این فاصله از پناهگاه حیات وحش و مناطق حفاظت شده زیست محیطی باید سه کیلومتر و از پارک ملی، تالاب و دریاچه باید یک کیلومتر باشد.
فاصله میانکاله تا سایت پالایشگاه را اگر یک خط راست در نظر بگیریم حدود 12 کیلومتر است حال آنکه این فاصله در واقع خیلی بیشتر و به معنای دیگر موقعیت پالایشگاه نفت مازندران فراتر از استانداردهای زیست محیطی است.
به نظر نمیرسد که تمکین سرمایهگذار پالایشگاه نفت مازندران به استانداردهای تعریف شده محیط زیست، نوشتن 4 هزار صفحه طرح فنی و توجیه اقتصادی به همراه مهر تایید شرکت «زیمنس» آلمان و اهتمام برای بهرهگیری از آخرین ضوابط و استانداردهای زیستمحیطی معنایی غیر از تلاش برای سازگاری صنعت و طبیعت داشته باشد.
از طرفی، استقرار سکوی نیمهشناور ایران امیرکبیر به منظور عملیات حفاری و اکتشاف نفت، دستیابی به ساختارهای هیدروکربوری و اطمینان از وجود نفت در آبهای خزر همچنین وجود شرکت نفت خزر، پایانه نفتی، بندر استراتژیک و نسل سومی امیرآباد، نزدیکی به نیروگاه و جاده ترانزیتی و در دسترس که کمتر از 15 کیلومتر تا مکان احداث پالایشگاه مازندران در بهشهر فاصله دارد، همه و همه بر منطقی بودن ساخت پالایشگاه در مکان تایید شده، صحه میگذارد.
و سخن آخر اینکه؛ بیتردید هر صنعتی با خود آلایندگی دارد، آیا میتوان یک شرکت صنعتی را نام برد که آلایندگی نداشته باشد، بنابراین پرداختن به موضوع آلایندگی در حالیکه میتوان با علم روز آن را به حداقل ممکن یا حتی به نزدیک صفر رساند موضوعی کهنه است، اکنون باید صحبت از تکنولوژی سازگار با محیط زیست و خرید تجهیزات و لوازم استاندارد و مورد اعتماد برای یکی از بزرگترین پروژهای ملی مازندران به میان بیاید و از مسائل تکراری پرهیز شود.
مخالفت با پروژهای که سرمایهگذار آن مجوزهای لازم را گرفته و قول اتمام پروژه را تا 14 ماه آینده یعنی در مهر 93 داده است، کاری بیهوده به نظر میرسد.
اکنون با توجه به شروع عملیات اجرایی پالایشگاه نفت مازندران، باید تعهدات سرمایهگذار زیر ذرهبین باشد و به طور دائم فعالیتها و کیفیت ابزار و لوازم بکارگرفته شده در پالایشگاه، بررسی شود.
اکنون زمان دقت در تبدیل تهدید به فرصت و فرار تهدید از قوتِ فرصت است، باید نگاهی جدید به صنعت در مازندران داشته باشیم، همسازی مسالمتآمیز صنعت و محیط زیست در لوای تکنولوژیهای بهروز و برتر، خطر آسیب به دو طرف را کم میکند؛ صنعت، چرخهای اقتصاد را میچرخاند و طبیعت، سلامتی را هدیه میدهد، به بهانه حفاظت از محیط زیست نباید صنعت را در نطفه خفه کرد و به بهانه صنعت نباید ریشههای محیط زیست را خشکاند./ آزاده بابانژاد - فارس