اختصاصی مازندشورا: هتلهای شهر شیراز در شش ماه دوم سال جاری توسط گردشگران خارجی پر شده است. اصفهان هیچ گاه این تعداد توریست را به خود ندیده است. در تهران نیز وضع به همین گونه است. هر روزه موزهها و مکانهای دیدنی این شهر میزبان مسافران خارجی است. تبریز به عنوان پایتخت گردشگری کشورهای اسلامی در سال 2018 انتخاب شده است و اخیرا یونسکو تبریز رابه عنوان بهترین شهر ایران معرفی کرده است. یزد به عنوان بزرگترین شهر خشتی جهان در یونسکو ثبت شد، قم و مشهد شهرهای مذهبی ایران، شرایط خاص خودشان را دارند و سالانه میزبان مسلمانان به خصوص از کشورهای همسایه هستند.
اما ساری برای هم وطن هایمان نیز ناشناخته است. اگر دانشجو بوده باشید و یا این که دوستانی در استانهای دیگر داشته باشید حتما پی بردهاید که ایرانیان، شمال را به نام «رشت» میشناسند.
ساری از نظر زیباییهای طبیعی چیزی کم ندارد، چشمهی رها شدهی بادآب سورت آوازهای بینالمللی در بین برخی از گردشگران خارجی پیدا کرده است. دریاچهی الندان حتی از ابتداییترین امکانات رفاهی برخوردار نیست. دریاچهی چورت و دشت فریم صحرا شناخته نشدهاند. سرمایهگذاری در جنگلهای زیبای منطقه صورت نگرفته است و جز پارک جنگلی شهید زارع، از جنگلهای شهرستان ساری آنچنان که باید بهره برداری نشده است. دریا در شهرستان متاسفانه به علت نزدیکی به محل دفع فاضلابهای شهری و صنعتی تمیز به حساب نمیآید. حال سئوال اینجاست که فرمانداری ساری، ادرهی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری برای توسعه گردشگری چه برنامههایی داشتهاند؟ با علم به شرایط رکودی که در کشور حاکم است و مشکلات اقتصادی دولت شاید بشود این حق را به ارگانها داد که نتوانند در این حوزه سرمایهگذاریهای خاصی انجام دهند. اما در خلا حضور فرمانداری و میراث فرهنگی این شهرداری ساری بوده است که پروژههایی را در سطح شهر، در حوزهی گردشگری تعریف کرده است که شاید شروع خوبی باشد اما تا رسیدن به نقطهی مطلوب فاصله بسیاری است. پارک ملل شاید بزرگترین پروژهی شهرداری در این زمینه باشد. تلاش شهرداری برای رایزنی جهت مدیریت برخی خانههای سنتی شهر ادامه دارد، بوستان ولایت در حال تکمیل است و در زمینهی معرفی ساری کتابچهها و کتابهایی منتشر شده است تا در زمان اوج حضور گردشگران در ساری در اختیار هموطنان قرار گیرد.
زیرساختهای گردشگری در ساری محیا نیست. شاید جز هتل سالاردره، هتل دیگری در منطقه نتواند میزبان مناسبی برای توریستها باشد. رانندگان تاکسی در شهر به هیچ عنوان برای برخورد با یک توریست خارجی آماده نیستند و احتمالا نتوانند با گردشگر خارجی مکالمه برقرار کنند. برای همهی اینها میتوان برنامهریزی کرد. اما آن چیزی که بسیار توی ذوق میزند، این است که با سرچ کردن کلمه شهر ساری به فارسی و یا انگلیسی محتوای جالبی، چه در قالب متن، چه در قالب عکس و ویدئو دیده نمیشود. اینجاست که به نظر میرسد ساری به یک کمپین در حوزهی روابط عمومی نیاز دارد. تولید محتوا برای ساری شاید آن قدر هزینه بر و یا زمان بر به اندازهی آموزش رانندگان ساروی و دیگر فعالیت های زیربنایی نباشد.
در دنیای امروز که وابستگی شدیدی به اینترنت و فضای وب دارد مساله ی روابط عمومی شهری مطرح است که در بستر اینترنت تعریف میشود با این همه اما ساری از این حیث با وجود آنکه جزء شهرهایی با ضریب نفوذ اینترنت بسیار بالا محسوب میشود از فقر شدیدی رنج می برد و تا مادامی که در راستای روابط عمومی شهری در بستر وب اقدام اثرگذاری صورت نگیرد هویت مجازی آن نیز شکل نخواهد گرفت.