به گزارش مازند شورا به نقل از نامه انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا طبق مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام برای تجمیع انتخاباتها، همزمان با انتخابات ریاست جمهوری یازدهم خرداد ماه 1392 برگزار خواهد شد. اما شاید یکی از مهمترین آسیبهای این مصوبه گم شدن اهمیت و جایگاه شوراهای شهر در تب و تاب و جنجال سیاسی انتخابات ریاست جمهوری است، آسیبی که از همان ابتدای تصویب تجمیع انتخابات، مخالفان و منتقدان این طرح نسبت به آن هشدار میدادند.
حالا پس از آنکه سومین دوره شوراهای شهر و روستا به دلیل مصوبه تجمیع انتخابات به جای چهار سال قانونی، هفت سال عمر کردهاند و بر سر کار باقی مانده است، قرار است انتخابات برای تشکیل چهارمین دوره شوراهای اسلامی همزمان با انتخابات پر تب و تاب ریاست جمهوری یازدهم برگزار شود و این روزها به نظر میرسد حواشی سیاسی حول انتخابات ریاست جمهوری آنقدر زیاد هست که شوراها و انتخابات چهارم را زیر غباری از فراموشی و بیتوجهی از یاد ببرد.
سه قطبی سیاسی در انتخابات شوراها
شاید بتوان گفت همان آرایش سیاسی که به لحاظ جریانها در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم شکل گرفته و در حال تداوم و گسترش است، قابل تعمیم به فضای انتخابات شوراهای اسلامی هم باشد، همان سه قطبی که از یک سو اصولگرایان پای آن ایستادهاند، ازسوی دیگر اصلاح طلبان با تلاش مستمر به یک سوی آن بازگشتهاند و از ضلع دیگر، جریان حامی دولت به عنوان جریانی قدرتمند و اثرگذار به آن وارد شده است. هفته گذشته، هنگامی که ثبت نام از کاندیداهای ریاست جمهوری با نامنویسی اکبر هاشمی رفسنجانی و اسفندیار رحیم مشایی به پایان رسید، این سه قطبی سیاسی و انتخاباتی بار دیگر پررنگ شد.
حالا همین سه قطب در انتخابات شوراها هم قابل بازشناسی است، اصلاحطلبانی که از آغاز تب و تاب انتخابات هم یکی از اهداف جدیشان رسیدن به صندلیهای شورای اسلامی تهران بود، اصولگرایان که پیش از این هم جریان مسلط بر سومین دوره شورای شهر تهران بودند و جریان حامی دولت که با وجود آنکه قدمت چندانی ندارد، برای ورود به شورای شهر تهران لیستی بلند بالا و منسجم را ارائه کرد.
اصولگرایان و اصلاحطلبان و انتخاب سخت میان ریاست جمهوری و شوراها
شاید یکی از مهمترین و جدیترین انتقاداتی که در زمان تصویب قانون تجمیع انتخابات به این طرح وارد میشد، این بود که برگزاری همزمان انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا موجب تقسیم انرژی نیروها و جریانهای سیاسی در محور دو انتخابات مجزا میشود و این امر ممکن است ضعف عملکرد جریانهای سیاسی در یکی از این دو انتخابات را به همراه داشته باشد، انتقادی که به نظر میرسد این روزها تا حدی درست هم از آب درآمده است.
از همان آغاز شکل گیری فضای انتخاباتی در عرصه سیاسی کشور و از همان روزهای اولی که حرف و حدیثهای انتخاباتی این سو و آن سو بالا گرفت، اصولگرایان درصد بیشتری از انرژی و توان خود را برای برنامهریزی و قدم برداشتن به سوی موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری سوق دادند. بویژه در ابتدا که هنوز اصلاح طلبان تکلیف روشنی برای آمدن یا نیامدن به انتخابات ریاست جمهوری نداشتند، رقابت سیاسی و انتخاباتی در میان اصولگرایان بالا گرفته بود و آنقدر کشمکش برای این انتخابات سرنوشتساز در میان اصولگرایان بالا گرفته بود که کمتر حرف و نقلی از انتخابات شوراها به میان میآمد.
با وجود آنکه برخی جریانها از میان اصولگرایان تشکلهایی را هم همچون خدمتگزاران آبادانی برای ورود به انتخابات شوراها تشکیل دادند، اما عملا فعالیت اصولگرایان برای انتخابات شوراها بدون اغراق بسیار کمتر و کمرنگتر از تلاش جدی آنها برای انتخابات ریاست جمهوری بود.
اصلاحطلبها که از آغاز امید چندانی به حضور پررنگ و نقشآفرین در انتخابات ریاست جمهوری نداشتند، نگاه جدیتر و عملیاتیتری به انتخابات شوراها انداختند و از آغاز سعی کردند برای به دست آوردن کرسیهای شورای اسلامی شهر تهران کاندیداهای جدی، لیست منسجم و فعالیت هدفمند را در نظر بگیرند.
اما حالا پس از ثبت نامهای انتخابات ریاست جمهوری، اصلاح طلبان هم به نظر میرسد که تاحد زیادی از فضای انتخابات شوراها دور افتادهاند. ثبت نام آیت الله هاشمی رفسنجانی برای ریاست جمهوری یازدهم و حمایت تمام قد سید محمد خاتمی از کاندیداتوری او، بار دیگر امید ریاست جمهوری را به اصلاح طلبان برگردانده است. با وجود آنکه هاشمی رفسنجانی آنقدرها هم به جریان اصلاحات نزدیک و متعلق نیست اما میانه روی آیت الله و حد فاصل او با اصولگرایان، موجب حمایت اصلاحات از او شده و بار دیگر تمام توجه اصلاح طلبان را به سمت انتخابات ریاست جمهوری معطوف کرده است.
این حواس پرتی اصلاح طلبان از انتخابات شوراها در حالی است که از سوی دیگر گفته میشود که تعداد نه چندان کمی از کاندیداهایی که اصلاح طلبان برای شوراها معرفی کردهاند با رد صلاحیت مواجه شدهاند و عملا امکان شرکت در انتخابات شوراها را نخواهند داشت.
دولت در شوراها ریشه میدواند؟
اما در این میان باید دید کدام جریان از بیتوجهی اصولگرایان به شوراها و حواس پرتی اصلاح طلبان از این انتخابات مهم، سود میبرد؟ برنده فراموش شدن شوراها در نظر جریانهای سیاسی چه کسی خواهد بود؟ بیشک یکی از جدیترین و منسجمترین لیستهای انتخاباتی برای شورای اسلامی شهر تهران، لیست منتسب به جریان حامی دولت است، لیستی که در آن نام برخی از نزدیکترین افراد به جریان حامی دولت و شخص اسفندیار رحیم مشایی، کاندیدای دولت برای انتخابات ریاست جمهوری دیده میشد.
دولتیها از همان اول هم روی انتخابات شوراها حساب باز کرده بودند و افراد جدی جریان حامی دولت را از بهمن شریفزاده تا عبدالرضا داوری در لیست شوراها جا داده بودند. حالا روز گذشته یکی از کاندیداهای منسب به دولت اعلام کرده است که همه کاندیداهای شاخص جریان حامی دولت برای چهارمین دوره انتخابات شوراهای شهر تهران در هیات اجرایی مورد تایید قرار گرفتهاند.
امیریفر با اعلام این خبر گفته که کاندیداهای شاخص جریان حامی دولت از جمله بنده، آقای شریفزاده، داوری، شیخالاسلام، بهبهانی، علیآبادی و... مورد تایید هیات اجرایی قرار گرفتهاند و ما منتظر نظر هیات نظارت هستیم.
به نظر میرسد دولت یکی از اضلاع سه قطبی سیاسی و انتخاباتی خرداد 92 است که با وجود خیز بلند برای راهیابی دوباره به پاستور و با وجود فعالیت انتخاباتی و تبلیغاتی و معرفی اسفندیار رحیم مشایی به عنوان کاندیدای مورد حمایت خود، شورای اسلامی شهر تهران را هم از یاد نبرده است و نگاه جدی به ورود به شورای شهر تهران دارد. دولتیها برای رسیدن به میدان رقابت انتخاباتی ریاست جمهوری موانع جدی را در پیش دارند، از دغدغه رد یا تایید صلاحیت مشایی ازسوی شورای نگهبان گرفته تا ارائه تصویری جدید از خود و به دست آوردن آرای مردمی و با توجه به همه این موانع، دولتیها همچنان شورای اسلامی شهر تهران را به عنوان پایگاهی جدی و قدرتمند از یاد نبردهاند و میکوشند برای ورود به شورای تهران سرمایه گذاری هدفمند و برنامهریزی جدی داشته باشند.