لزوم تشکیل شورای محلات

مازندشورا:با نزدیک شدن به یک‌سال پایانی عمر دوره چهارم شورای شهر تهران، این سوال به وجود می‌آید که آیا با افزایش تعداد اعضا، شوراها توانسته‌اند به نقش نظارتی خود بر عملکرد شهرداری نزدیک‌تر شوند یا خیر؟ پاسخ به این سوال بی‌تردید منفی است. یکی از مهم‌ترین دلایل ارتقا نیافتن سطح نظارت شورای شهر بر عملکرد شهرداری این است که ساختار نظام شورایی در ایران به‌گونه‌ای غلط شکل گرفته است. یعنی بر خلاف قانون اساسی که شورا را از محل می‌داند و عنوان می‌کند که شورا‌ها باید از محله شکل بگیرد عملا طی چهار دوره گذشته تشکیل شورای محله و منطقه به فراموشی سپرده شده است.

 به‏رغم اینکه تشکیل شورا‏ها در راستای تحقق اصول قانون اساسی بوده، ولی به چند دلیل عمده و اساسی هنوز تا رسیدن به آن اهداف و آرمان‏های مندرج در قانون اساسی فاصله دارد؛ اولین فاصله این است که شورا‏ها شکل گرفتند، اما مشارکت مردم در اداره امور شهر‏ها و روستا‏ها به صورت واقعی و موثر شکل نگرفته است. در روستا و شهرهای کوچک به‌دلیل جمعیت کم شاید بشود گفت که این مشارکت وجود دارد و رابطه شورا با مردم یک رابطه چهره به چهره و رو در رو است و فاصله بین نمایندگان منتخب با مردم وجود ندارد و هم به راحتی مسائل مردم را متوجه می‏شوند. به میزانی که از شهرهای کوچک عبور می‏کنیم و به کلان‌شهر‏ها می‏رسیم، چون نهاد‏ها و حلقه‏های واسط بین متن جامعه و شورا تعریف نشده، عملا اعضای شورا پس از انتخاب، ارتباط سازمان‏یافته‌ای با مردم ندارند؛ به‌طور مثال، شهروندان بعد از انتخاب نمی‏دانند، چگونه باید با شورا ارتباط داشته باشند و شورا هم نمی‏داند با مردم چگونه ارتباط برقرار کند؟
اینکه اعضای شورا بنشینند و مردم از جنوبی‏ترین و شمالی‏ترین نقطه شهر به مرکز شهر بیایند و یکی از اعضای شورا را ببینند، به معنی ایجاد ارتباط دائمی به‌منظور رفع مشکلات محلات مختلف شهر نخواهد بود. این در حالی است که مطابق با اولین قانون شوراهای کشور مصوب سال 61 که به قانون اساسی بسیار نزدیک است شوراها با سلسله مراتب و از سطح محلات تعریف شده‌اند. به این معنی که ابتدا در محلات شهری، شورای محله شکل می‌گیرد بعد از دو هفته از منتخبان شورای محله انتخابات دیگری انجام می‌شود و شورای منطقه شکل می‌گیرد و نهایتا از منتخبان شورای مناطق، شورای شهر شکل می‌گیرد. به این ترتیب برابر با تعریف قانونی از شوراهای شهر، شورا خصلت محله‌ای دارد درحالی‌که انتخابات کنونی شورای شهر به شکل انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار می‌شود. یعنی همان‌طور که نمایندگان مجلس انتخاب می‌شوند اعضای شورای شهر هم انتخاب می‌شوند درحالی‌که دو، نقش و وظیفه متفاوت در شهر ایفا می‌کنند. نمایندگان مجلس شورای اسلامی وظایفی در سطح ملی دارند، اما اعضای شورای شهر باید به انتظارات مردم محلات پاسخ دهد. طی چهار دوره گذشته شورای شهر تاکنون چنین اتفاقی نیفتاده است. همین موضوع سبب می‌شود پس از انتخاب اعضای شورای شهر و تکیه آنها بر کرسی‌های پارلمان محلی پایتخت‌، شهروندان محلات مختلف شهر نتوانند به راحتی با آنها ارتباط برقرار کنند. اما اگر شورای محلات شکل می‌گرفت اهالی محلات می‌توانستند به راحتی با اعضای شورای محله و منطقه ارتباط برقرار کنند و نیازی به دریافت پاسخ از اعضای شورای شهر نبود.
بنابراین به نظر می‌رسد یکی از دلایل نبود ساختار نظارتی مناسب و صحیح، عدم شکل‌گیری ساختار شکلی شورا‌ها است. قطع ارتباط میان شهروندان و اعضای شورای شهر به‌دلیل انتخاب مستقیم اعضای شورای شهر به جای انتخاب غیرمستقیم آن از طریق شورای محلات و مناطق، سبب شده نه مشارکت مردم در امور مدیریت محله و شهر اتفاق افتد و نه نظارت ساختارمند شود. به جای آن برای ایجاد ارتباط با شهروندان در محلات و مناطق شهر به شکل کاریکاتوری شورایاری‌ها ایجاد شده‌اند. شورایاری که وظیفه و اختیار قانونی نداشته باشد منبع قدرت نخواهد شد، بلکه فقط به‌عنوان ابزار شناخته می‌شود به همین خاطر در لایحه مدیریت شهری سعی شده است برای ایجاد نظارت معنادار و اصولی بر عملکرد شهرداری، ساختار شکلی شورا‌ها تغییر کند. چراکه به نظر می‌رسد باید شورای محلات را به‌عنوان اساس نظام شورایی پیش‌بینی کنیم. به این معنا که در شهر‏ها ابتدا شورای محلات شکل بگیرد و از دل شورای محلات، شورای مناطق شهری و پس از آن شورای شهر تشکیل شود. در این صورت شورای محلات قادر خواهند بود، مردم محل را راهبری و نمایندگی کنند و چون هم فاصله مکانی کمتری دارند و از مردم‏‏ همان محل انتخاب شدند، به راحتی مشارکت مردم فراهم می‏شود. در این شرایط مردم با شورای محلی مرتبط و نزدیک هستند و شورای محل قادر خواهد بود مردم محل را به درستی و به راستی نمایندگی کند.