مفهوم توسعه پایدار تاکنون به روشهای گوناگون در قالب مفاهیم متنوعی استفاده شده است، اما محوریترین ایده، مربوط به کمیسیون جهانی توسعه و محیط زیست بوده که در 1987 تببین شده است. براساس این تعریف، توسعهای پایدار است که بتواند «احتیاجات نسل حاضر را بدون فدا کردن توانایی نسلهای آینده برای برآورده سازی نیازمندیهایشان تأمین کند» (World Commision on Environment and Development, 1987)
دغدغه توسعه پایدار در این پارادایم جدید، خوشبختی چندجانبه نسل بشر است. بر این مبنا سرانه بالای تولید ناخالص ملی لزوماً نشانه خوشبختی مردم یک جامعه نیست، چرا که معیارهای دیگری نیز در این بین تأثیرگذارند که تولید ناخالص ملی با رویکرد اقتصادی محض، آنها را پوشش نمیدهد. امروزه ادبیات توسعه با گذر از توجه صرف به سرمایههای فیزیکی، دیگر انواع سرمایههای تأثیرگذار در فرایند توسعه همانند سرمایههای طبیعی، سرمایه های انسانی و سرمایههای اجتماعی را نیز مورد توجه قرار داده است.
تا قبل از دهه 80 ميلادی متفكران و برنامه ريزان توسعه، بيشتر بر بعد اقتصادی توسعه تأكيد میكردند، كه تخريب محيط زيست و ناپايداری توسعه به ويژه در كشورهای كم درآمد و در حال توسعه از نتايج آن بود. از آن زمان به بعد توسعه پايدار و به بيانی ديگر توسعه اكولوژيك، توسعه سبز، توسعه دوستدار طبيعت و حافظ محيط زيست، نزد دانشمندان جايگاه ويژهای يافت. اين توسعه دارای ابعاد مختلف محيطی، اقتصادی ، اجتماعی، فرهنگی است. كه ارتباط همه اين مقولات با هم فرايند توسعه را شكل میدهند.
نخبگان اقتصادی برای سنجش پايداری توسعه بیشتر از شاخصهای اقتصادی و پولی استفاده میكنند، درحالیكه صاحبنظران محيط زيست و بومشناسان بیشتر بر شاخصهای فيزيكی و زيستی تأکید داشته و از آنها براي سنجش پايداری استفاده میكنند.
با توضیحات فوق این پرسش مطرح است که احداث پالایشگاه نفت در شمال کشور آن هم در نزدیکی تالاب بین المللی میانکاله آن طور که مسئولین مدعیاند سبب ایجاد توسعهپایدار برای منطقه خواهد شد و یا بلعکس مانع آن خواهد بود؟
در اینجا مفهوم توسعه فراتر از تأکید صرف به مقوله رشد اقتصادی مورد نظر است و جنبههای ديگری از كيفيت زندگی بشر، ملاك و معيار توسعه قرار میگيرد لذا باید در سنجش توسعهای بودن یا نبودن احداث پالایشگاه موارد زیر مورد توجه قرار گیرد.
- ارزش تخريب منابع طبيعی تجديدپذير (جنگلها، آب و ساير دارايیهای طبيعی تجديدپذير) را باید از منافع احتمالی احداث پالایشگاه کسر نمود.
- خسارات ناشی از آلودگی از جمله كاهش رفاه ناشی از بيماريیها را نیز باید از منافع احتمالی احداث پالایشگاه كم کرد.
- هزينههای آموزش (تاسیس دانشکده، كتاب، تربيت معلمان، حقوق و غيره) را نیز باید در لیست هزینه های احداث پالایشگاه افزود.
- ارزش تخريب منابع تجديدناپذير نیز باید از منافع احتمالی احداث پالایشگاه كسر شود.
با توضیحات فوق میتوان به جدول زیررسید.
شاخص |
ظرفیت های موجود |
خلاء های موجود |
نیروی انسانی متخصص |
به جهت وجود دانشکدههای متعدد کشاورزی و منابع طبیعی اکثر فارغ التحصیلان استان از رشتههای مرتبط با صنعت کشاورزی، باغداری و شیات میباشند. |
به دلیل نبود حتی یک دانشکده نفت یا پروشیمی استان از داشتن نیروی متخصص کافی در این حوزه محروم میباشد. |
نیروی انسانی تجربی |
از آنجا که صنعت اول استان کشاورزی میباشد اندوختههای عملی نیروی کارگری و تجربی استان نیز غالبا در همین حوزه میباشد. |
به جهت نبود صنعت مرتبط با نفت و پترشیمی در استان نیروی تجربی در این حوزه مجود نمیباشد. |
اقلیم و بافت استان |
منابع طبیعی و محیط زیست استان، مازندران را هرچه بیشتر به سوی گردشگری سوق میدهد. |
ورود صنایع آلاینده، مخرب و غبر بومی سبب تخریب محیط زیست و تهدید منابع طبیعی و مانع توسعه صنعت گردشگری خواهد شد. |
صنایع مرتبط |
صنایع موجود در استان مرتبط با اقلیم استان میباشد مثل کارخانهجات روغن کشی، لبنیات و نساجی. |
ضمن نبود صنایع مرتبط با نفت و پتروشیمی در استان با ورود این صنعت صنایع مرتبط با حوزه کشاورزی و دامداری بیش از پیش تهدید خواهند شد. |
خورده مشاغل استان |
خورده مشاغل موجود در سطح استان نیز مستقیما یا غیر مستقیم با کشاورزی، دامداری و شیلات مرتبط میباشند. |
کمترین وابستگی مستقیم شغلی در خورده مشاغل سطح استان به صنعت نفت و پتروشیمی وجود ندارد. |
برخی از ظرفیت ها و خلاء های موجود استان مازندران برای توسعه پایدار
با توجه به جدول فوق به عنوان مثال در شاخص نیروی انسانی متخصص در حوزه نفت؛ اگر مسئولین قصد به گارگیری فارغ التحصیلان رشته کشاورزی را در صنعت نفنت را دارند، این یعنی استفاده از نیروی تحصیل کرده در مشاغل غیر مرتبط با رشته تحصیلی و اگر قصد پرورش نیروی متخصص در حوزه نفت را دارند، این یعنی صرف هزینه مالی و زمانی فراوان و اگر قصد آوردن نیروی متخصص از سایر استانها را دارند، این یعنی استفاده از نیروی غیر بومی.
بنابراين توسعهپايدار به معنای توسعهای هماهنگ و همسو با طبيعت و ظرفیت های هر منطقه است و توسعهای است كه نيازهای حال حاضر را برآورده كند، بدون اينكه توانايی نسلهای آتی را در برآوردن نيازهای خود به مخاطره اندازد مسلماً توسعه پايدار بدون لحاظ نمودن اصول حفاظت از محيط زيست و بهره برداری پايدار از منابع طبيعی در برنامه ريزی های كلان امكانپذير نخواهد بود. به بيان ديگر نگرش برنامههای توسعه نسبت به محيط زيست، روند پايداری توسعه در هر كشور را مشخص نموده لذا بیتوجهی به مسائل زيست محيطی در فرايند توسعه علاوه بر مسائلی نظير نابودی ثروتهای طبيعی، مشكلات تجاری و انتقال تكنولوژی نامناسب، از بعد سياسی نيزمیتواند مسائلی به همراه داشته باشد. درحال حاضر در سطح جهان از شاخصهای توسعهپايدار زيست محيطی براي ارزيابی ميزان توسعه يافتگی استفاده میگردد. لذا كشوری توسعه يافته تلقی خواهد شد كه از لحاظ مسائل زيست محيطی نيز عملكرد مطلوبی داشته باشد و از آنجا كه توسعه نيافتگی سبب عدم اعتبار سياسی كافی است، عدم توجه به توسعه مناسب و سازگار با محيط زيست میتواند بهانهای برای بعضی از دولتهای فرصت طلب در صحنه سياست را نیز فراهم سازد.