معلولیت چیست؟
در اصطلاح عامیانه کسانی که نقص عضو داشته باشند معلول به حساب می آوریم . ولی اگر دقیق تر به این موضوع بپردازیم معلولیت انواع مختلف دارد.
معلولیت های روانی ( اسکیزوفرنیا- اختلالات اضطراب- ترس از مکانهای شلوغ و ...)
معلولیت های ذهنی
معلولیت های حسی ( ناشنوایی- نابینایی- آب سیاه- آب مروارید و ...)
معلولیت های جسمی و عصبی ( صرع- قطع عضو و ...)
معلولیت های یادگیری
در سنین کهولت همه دچار نوعی معلولیت میشوند! معلولیت نمیتواند نقص باشد و باز دارنده. افراد دارای معلولیت حق بودن و زندگی کردن دارند مانند تمام انسان های دیگر. جامعه نمی تواند این حق را از آنها بخاطر ناتوانی هایشان سلب کند.
و ما وظیفه داریم بجای اینکه با دید ترحم به معلولین نگاه کنیم آنها را بعنوان عضوی از جامعه در کنار خود بپذیریم و به حق و حقوق آنها احترام بگذاریم.
معلولینی در جامعه ما وجود دارند که با تلاش خود بسیار موفق تر از من و شما هستند که سلامت جسمی داریم.
در سیستم حمل و نقل عمومی در مدیریت شهری معمولا باید طراحی ها به نحوی باشد که مشکل معلولینی را که با ویلچر و واکر حرکت می کنند و نیز مشکل نابینایان را حل نماید و این حداقل مورد انتظار است.
معضل حمل و نقل معلولان از زبان خودشان
طبیعی است كه هر انسانی، مادامی كه قصد فعالیت اجتماعی داشته باشد برای رفتن به مدرسه، دانشگاه، محل كار، برای تفریح، حتی برای درمان، نیاز به جابجایی فیزیكی دارد. هرچقدر هم كه دولت الكترونیكی و فعالیتهای اینترنتی رشد كند، حضور اجتماعی اقشار مختلف بدون حمل و نقل كارآمد و حضور فیزیكی متصور نیست.
معلولان، به خصوص آنانی كه درگیر مسائل جسمی – حركتی هستند، برای جابجایی شرایط خاصی دارند. برخی از آنان به هیچ عنوان امكان استفاده از وسیلهٔ نقلیهٔ شخصی را ندارند، چون توان نشستن روی صندلی عادی به دلیل موارد پزشكی، از آنان سلب شده است. برخی دیگر برای سوار شدن در اتومبیل عادی نیاز به كمك دارند و بعضی به تنهایی اما شاید به سختی، سوار ماشین میشوند. همچنین وسایل كمك حركتی (ویلچر، عصا، واكر و...) گاه مانع استفادهٔ آسان آنان از سواریهای شخصی میشود. این چنین است كه استفاده از اتومبیل معمولی (تاكسی و آژانس) صرف نظر از مسائل مالیاش، نكات ویژهای دارد كه جابجایی با آن را همهگیر و راحت نمیكند.
بخش دیگری از جابجایی عمومی مردم برعهدهٔ ناوگان اتوبوسرانی است كه از فرط كهنگی و ضعف در سرویسدهی جوابگوی متقاضیان فعلی خود نیز نیست. بارها هم در خبرها از نوسازی و خرید اتوبوسهای جدید شنیدهایم. اما تاكنون کمتر شنیده ایم كه اتوبوسهایی با امكان تغییر ارتفاع، در دستور كار باشند تا یكبار برای همیشه مشكلات سالمندان و معلولان حل شود.
خبرهای خوشی از مترو میرسد، كه قرار است آسانسورهای همه ایستگاهها به راه بیفتد، پلههای برقی وجود داشته باشند و... شاید مترو بتواند گره كوچكی را، از كلاف پیچ در پیچ حمل و نقل عمومی در ایران و به طور خاص معلولان باز كند اما...
اما چرا از امكانات موجود استقبالی نمیشود؟ چرا معلولان فضای جدید مترو را تجربه نمیكنند و به دوستانشان معرفی نمیكنند؟ چرا میلی به تجربه و كشف كردن نیست؟ خطابم به آنانی است كه از مشكلات جسمی خفیفتری رنج میبرند و میتوانند پیشقدم شوند، آنانی كه همراه لازم ندارند. ما باید نهضت عمومی حضور اجتماعی به راه بیاندازیم. آنقدر در جامعه دیده شویم تا بتوانیم واضح، از نیازهایمان و مشكلات شهری صحبت كنیم.
اگر بخشی از اجتماع – كه آمار تابت میكند بزرگترین اقلیتاند – آفتابی نشوند، یا حضورشان برای خودشان هم عادی نباشد، نمیتوان انتظار امكانات خاص فیزیكی داشت و برابری حقوق را خواستار شد.
حمل و نقل ویژه معلولان؛ راهحل ناگزیری كه خیلی زود به پایان خود رسید
با تمام این اوصاف حمل و نقل ویژه برای معلولان قابل حذف نیست. نمیتوان تا مناسب شدن امكانات همگانی، زندگی معلولان را متوقف كرد و حتی پس از آن نیز، وضع جسمی خاص بعضی از معلولیتهای شدید نیازمند امكانات چنین ماشینهایی (Transporter) برای جابجایی است. در ایران شركت بهزیست كار، وابسته به سازمان بهزیستی، عهدهدار چنین مسئولیتی شد. سالها با تنها 7 ماشین برای شهر 10 میلیونی تهران كار میكرد (یك محاسبه ساده نشان میدهد كه اگر 2 درصد جمعیت با معلولیت شدید و نیازمند امكانات ویژه باشند، چه سهمی از این تعداد ماشین خواهند برد) تا اینكه با افزایشی جهشی و با ورود ونهایی غیر مناسبسازی شده كارش را توسعه داد. با تبلیغات زیاد همه باور كردند كه مشكل ایاب و ذهاب معلولان به پایان خود نزدیك میشود. اما دیری نپایید كه رانندهها بدون حقوق ماندند، ونهای نو نیاز به تعمیر پیدا كردند، صدای بسیاری از معلولان به خاطر ارتفاع زیاد صندلی ماشین و درب نامناسبش درآمد و... و درنهایت بنزینشان تمام شد.
اكنون چه باید كرد؟
بگذاریم دیده شویم. نه عصبانی و طلبكار از دنیا و مردمش و نه ضعیف و بدبخت و بدون پشتوانه. تنها در آن صورت است كه مجبورند به خواستمان احترام بگذارند. خیلی عادی، نه بیشتر از حقمان... حق زندگی كردن.
منبع: سايت علمی تخصصی حمل و نقل و ترافيك