مازندشورا:به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان ساری، علی اسفندیاری معروف به نیما یوشیج شاعر به نام ایرانزمین، بنیانگذار شعر نو فارسی است، وی در 21 آبان سال 1276 در روستا یوش، بخش بلده از توابع شهرستان نور، در استان مازندران چشمان خود را به این دنیا گشود.
وی تا سن 12 سالگی در زادگاهش زندگی کرد و از همان کودکی، طبع شاعرانهاش با دیدن زیباییهای زادگاهش، پرورش یافت.
بیشک طبیعت چشمنواز محل تولدش در طبع شاعرانه او تأثیری عمیق داشت، درختان سر برافراشته، کوههای قد علم کرده و نهرهایی که عاشقانه روان بودند نیز برای او ترانه شاعرانه مینواختند.
نیما در سن 12 سالگی به همراه خانواده خود به تهران مهاجرت کرد، ابتدا به دبستان «حیات جاوید» رفت و سپس در مدرسه عالی « سن لویی» به تحصیل پرداخت.
او نخستین شعرش را با نام « قصهی رنگ پریده» به رشته تحریر در آورد، نیما در دی ماه 1301 « افسانه» را سرود و بخشهایی از آن را در مجلهی قرن بیستم به سردبیری « میرزاده عشقی» به چاپ رساند.
نیما در اردیبهشت سال 1305 با عالیه جهانگیر، خواهرزاده نویسنده نامدار میرزا جهانگیر صور اسرافیل ازدواج کرد، حاصل این ازدواج تولد پسری بود که نیما نام او را شراگین گذاشت.
نیما طبع شاعرانه خویش را در قالبی تازه پرورش داد و زیباییهای جهان را با زبانی دیگر به مخاطب نشان داد.
او طبع زیبایش را بدون تقلید از سبک کهن به رشته تحریر در آورد و پس از او، طرفداران زیادی نیز به شعر نو روی آوردند.
نیما معیارهای دیرینه شعر فارسی را با اشعار خویش دچار تحول کرد و طرحی نوین، پیریزی کرد، وی علاوه بر شکستن برخی از قواعد، در زبان قالبهای شعری تأثیری بهسزا داشت.
او در قالب غزل، بهعنوان یکی از قالبهای سنتی نیز تأثیرگذار بود، بهطوریکه عدهای معتقدند غزل پس از نیما شکل تازهای به خود گرفت و به گونهای کاملتر، راه خویش را پیمود.
وی با خلق سبکی جدید در شعر فارسی، شعر نو را وارد عرصه ادبیات ایرانزمین کرد و پدر شعر نو فارسی شناخته شده است.
نیما به اشعار بیهدفی که در اواخر دوره قاجار شکل گرفتهبود، رسالت بخشید، وی شخصیتی ضد استبدادی داشت و روحیه مبارزهطلبیاش در سرودههایش نمایان بود، وارستگی در اشعارش خودنمایی میکرد و ایمان به کارش در آثارش موج میزد.
از آثار نیما، میتوان به مجموعه شعر«قصه رنگ پریده» ، «خون سرد» ،«مطبعهی سعادت»، «فریادها»، «مرقد آقا»، «کلالههای خاور»، «ناقوس»، «مانلی»، «افسانه»، « مروارید»، «امیرکبیر»، مجموعه نامههایی با عنوان «کشتی و طوفان»، «قلمانداز»، «حکایات و خانواده سرباز»، مجموعه نامههای «ستارهای از زمین»، داستان «توکایی در قفس»، «آهو و پرندهها»، « حرفهای همسایه»، «شعر من»، مجموعه نامههای «دنیا خانه من است»، « آب در خوابگه مورچگان»، «عنکبوت»، « کندوهای شبانه»، « شهر صبح شهر شب» و دو سفرنامه و ... اشاره کرد.
این شاعر بزرگ، در حالیکه به علت سرمای شدید یوش، به ذاتالریه مبتلا شده بود، برای معالجه به تهران آمد اما معالجات وی موثر نبود و سرانجام در تاریخ ۱۳ دیماه ۱۳۳۸، درگذشت.
ابتدا او را در امامزاده عبدالله(ع) تهران دفن کردند اما در سال ۱۳۷۲ بر طبق وصیت نیما، پیکرش را به یوش که همان سرآغاز طبع شاعراناش بود، منتقل کردند و در حیاط خانهاش او را به آغوش خاک سپردند تا برای همیشه خاک یوش، طبع زیبای نیما را در درونش نهان نگاه دارد.
انتهای پیام /86047/ج