اختصاصی مازندشورا: اسطوره شناسان بعدها با پیوند زدن این علم به روانشناسی و زبانشناسی آن را تبدیل به یکی از مهمترین و پیچیده ترین رشته های منشعب از علوم انسانی کردند. روانشناسانی مانند فروید و یونگ تحت تاثیر مستقیم از میتولوژی به تبیین دیدگاه های خود پرداختند. دیگرانی مانند "لوی اشتراووس" هم در تعیین چارچوب های زبان و ساختار آن به اسطوره ها پناه بردند. مفاهیمی مانند ناخودآگاه جمعی و دلالت های زبانی بی تردید مدیون اسطوره ها هستند. کارکرد اسطوره ها از چندین بعد حائز اهمیت است. نخست در تشکیل هویت جمعی و ایجاد مخرج مشترک میان اقوام و قومیت ها و دوم پیوستگی و تسری در جریان خطی تاریخ تا از این رهگذر نسل های گوناگون با توسل به اسطوره ها هویت فردی و جمعی خود را بازتعریف، بازتولید و بازنشر کنند. در ایران به واسطه تاریخ طولانی و تنوع فرهنگی شاهد زایش و رویش اسطوره های زیادی هستیم که برخی از آنها در میان همه اقوام مورد احترام هستند و برخی هم در جغرافیای خاصی کاربرد و کارکرد دارند. یکی از مهمترین اسطوره های ایران که از قضا نماد از خودگذشتگی ، دلاوری و جانفشانی در راه میهن است، اسطوره آرش کمانگیر است. آرش که تیراندازی به غایت ماهر و وطن دوست بود در هنگامه ای که لشگر ایران در تنگنا قرار داشت به اذن اهورا کمان بر کف گرفت تا از فراز قله ای بلند، تیری رها کندکه به واسطه آن مرز ایران را مشخص نماید. اما بهای این تیراندازی جان آرش بود که باید در راه وطن ستانده می شد. آرش اما نترسید. کمان گرفت و تیر انداخت تا فرشتگاه آن تیر بر تنه درخت گردویی در دوردستها برسانند و مرز ایران را مشخص کنند. آرش جان داد اما ایران سربلند شد. پر واضح است که اسطوره آرش کمانگیر مانند همه اسطوره های دنیا ما به ازای واقعی دارد منتها به مرور زمان و در طول نسل ها شاخ و برگ گرفته و به خیال نزدیک شده است. اسطوره شناسان به هیچ وجه در مورد اسطوره ها به چرایی و چگونگی انجام کار نمی پردازند بلکه به اثر آن اسطوره و توانایی آن در نفوذ بین مردم توجه می کنند. به هر حال آرش کمانگیر به عنوان یکی از زیباترین اسطوره های وطن پرستانه در جهان شناخته می شود که می تواند نماد عشق به میهن باشد. اکنون اما ماجرایی در مازندران ایجاد شده است که جای تامل و مداقه دارد. شورای شهر ساری در جهت گرامیداشت اسطوره آرش که برخی از منابع از جمله "ویس و رامین " فخر الدین اسعد گرگانی که قدیمی ترین منبع هم هست و همچنین گفته مورخانی مانند حمد الله مستوفی که محل پرتاب تیر را "ساری" ذکر کرده اند در صدد برآمد تا با گرامی داشتن این اسطوره سترگ، هویت جمعی مردم ساری را تقویت کند که صد البته کاری نیک و درخوری است. نکته عجیب ماجرا آنجا آغاز می شود که عده ای از هم استانی های عزیز ما در آمل که البته برخی دیگر از منابع متاخر تر تاریخی محل پرتاب تیر را "آمل" و "دماوند" ذکر کرده اند ، شوریده شده و با ابراز احساسات تند، ابراز نگرانی و حتی توهین و تحقیر به ساروی ها، نسبت به این اسطوره جهانی "احساس مالکیت" کردند و با نسبت دادن تام و تمام آرش به آمل، شورای شهر ساری را به سرقت مفاخر آمل متهم کردند. جای شکی نیست که منابع تاریخی از "آمل" ،"رویان" و "طبرستان" هم به عنوان محل پرتاب تیرآرش نام بردند همانگونه که از "ساری" هم نام برده شده است. پس دوستان و هم استانی های عزیز ما در آمل هم حق دارند برای "آرش" بزرگداشت بگیرند و آن را گرامی بدارند. مشکل اینجاست که نباید نسبت به آن احساس مالکیت داشته باشند چرا که تاریخ و اسناد تاریخی را نمی شود یک شبه و یک روزه تغییر داد یا از میان برداشت. شاید اشتباه همشهریان آملی از غلط خوانی مجموعه ویس و رامین آغاز شد. چرا که برخی ها به دلیل اشتباه "دهخدا" در نقل قول از ویس و رامین و شاید هم دستکاری لغتنامه دهخدا توسط برخی از افرادی که دوست داشتند قله دماوند را به عنوان نماد استفاده کنند، به جای کلمه "ساری" در بیت معروف ، از کلمه آمل استفاده کردند و همین اشتباه سبب شد تا با مراجعه به متن غلط دهخدا به جای منبع اصلی که خود کتاب ویس و رامین است گمان کنند شعر فخرالدین اسعد، آمل را محل پرتاب تیر ذکر کرده است در صورتی که در هیچ کدام از منابع اصلی ویس و رامین از کلمه آمل استفاده نشده است. البته شاید حق داشته باشند چرا که به وفور در سایت های مختلف به جای ارائه منبع اصلی، از ویکی پدیا و لغتنامه استفاده شده است که نشان دهنده بی اطلاعی افکار عمومی آمل از وجود منابع اصلی در ایران و دیگر کتابخانه های معتبر جهان است. متاسفانه در این بین برخی از اعضای شورای شهر آمل هم مانند انسانهای مبتدی رفتار کردند و به جای اینکه نخست تحقیق کنند که منابع اصلی و اسناد در مورد این شعر معروف و منظومه ویس و رامین چه می گویند، عنان احساسات از کف دادند و با شمشیر آخته به میدان آمدند. کتاب هایی از نسخه اصلی در بزرگترین کتابخانه های دنیا اعم از کانادا، انگلستان، روسیه، هندوستان، آلمان و البته در مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی موجود است که متفق القول نوشته اند:
اگر(از آن) خوانند آرش را کمانگیر / که از ساری به مرو انداختی(انداخت یک) تیر
سند ها که سرجایشان هستند. اگر لازم باشد ما هم همه اینها را منتشر می کنیم. عده از همکاران و نویسندگان ساری هم که منتشر کردند. اگر هم استانی های عزیزمان در آمل دوست ندارند واقعیت را باور کنند مشکل از ساروی ها نیست. در انتها تاکید می کنیم که آرش اسطوره ای جهانی و متعلق به همه مردم ایران است و منابع متاخرتر هم از آمل و دیگر مناطق را به عنوان محل پرتاب تیر ذکر کرده اند. همانطور که استاد حسین اسلامی عزیز گفتند،همه این دوستان و هم استانی ها مانند ساروی ها حق دارند برای آرش کمانگیر و جانفشانی او در راه میهن بزرگداشت بگیرند. کسی مالک "آرش" نیست ...
یادداشت: جواد اکبری اردیبهشت 97