اختصاصی مازندشورا: علی بابانژاد- «امیرآباد بهشهر منطقه آزاد شد» / خبری که این روزها تیتر یک و داغ سایت های خبری و روزنامه های محلی استان مازندران شد.
پس از سالها مطالبه و انتظار مردم شرق مازندران، سرانجام با پیگیری های مجدانه مسئولین علی الخصوص دکتر شاعری نماینده بهشهر-نکا-گلوگاه در مجلس شورای اسلامی، دکتر یوسف نژاد نماینده ساری و میاندرود و دکتر فلاح جلودار استاندار مازندران، شورای عالی مناطق آزاد کشور بندر امیرآباد بهشهر را بعنوان منطقه آزاد تجاری-صنعتی انتخاب کرد و در نامه ای از سوی اکبر ترکان، دبیر شورای عالی مناطق آزاد تجاری-صنعتی و ویژه اقتصادی، سجودی، مشاور استاندار مازندران در جذب سرمایه گذاری داخلی و خارجی به عنوان مدیر پروژه منطقه آزاد تجاری- صنعتی امیر آباد منصوب شد.
همانطور که انتظار میرفت، این اتفاق درحالیکه میتواند تا حدودی موجب رونق اقتصادی استان مازندران و خروج آن از رکود و کاهش نرخ بیکاری و افزایش سرمایه گذاری ها شود، مخالفت نمایندگان و فعالان سیاسی و اجتماعی غرب استان را بهمراه داشت.
برای نمونه میتوان به نامه جمعی از فعالان سیاسی دانشجویی مازندران به ریاست جمهوری اشاره کرد؛ که البته تناقض گویی نیز در آن وجود دارد.
بطور مثال در قسمتی از نامه آمده: "جناب آقاي رييس جمهور، من به عنوان يك فعال سياسی و دانشجويی حامی دولت شما، انتظار داشتم تا استاندار شما، حافظ منافع و آينده ی دولتتان باشد، نه اينكه شش ماه قبل از انتخابات مهم و سرنوشت ساز رياست جمهوری، با تيتر كردن خبر ايجاد منطقه ی آزاد تجاری در اميرآباد، اذهان نيمی از مردم استان پهناور مازندران را دچار تشويش، نگرانی، و دلخوری نمايد و مردم شريف غرب مازندران را كه حامی شما بودند دلسرد و مايوس كند!" و به این ترتیب استان مازندران را به دو بخش غرب و شرق تقسیم کردند.
در بخش دیگری از نامه میخوانیم: "بخوبی ميدانيد كه مردم غرب مازندران، اين مردم شريف و با فرهنگ همواره دارای خط فكری و عقيدتی معتدل و معقول و به دور از تندرويهای سياسی شهره ی عام و خاص هستند.
مطمئن هستم حماسه ی باشكوه مردم نوشهر در استقبال از حضرتعالی را هرگز فراموش نخواهيد كرد.
جناب آقاي رييس جمهور، از شما انتظار داريم تا با اين اختلاف افكنی و دامن زدن به تفرقه و دوقطبی كردن استان، آنهم بوسيله ی استاندار برخورد قاطع، جدی و سريع نماييد."
و در این قسمت از متن کاملا موضع گیری خود را نسبت به شرق استان نشان داده و بر طبل اختلاف کوبیدند؛ بطوریکه استقبال از رئیس جمهور در نوشهر را به انحصار خود درآوردند، نه تمام مازندران.
حال که شرق استان مازندران پس از سالها در آستانه خروج از محرومیت و رکود قرار گرفته، باید با پذیرش تعدد و تنوع ظرفیت ها در خانواده بزرگ مازندران، در راستای رسیدن استان به جایگاه واقعی تلاش کرد؛ نتیجه ی این نامه نگاری ها و سنگ اندازی ها نه تنها پیشرفت عادلانه استان به نسبت ظرفیت های موجود نیست، بلکه بروز نفاق و دودستگی در مردم مازندران را در پی خواهد داشت و دید ملی به آنها را تغییر خواهد داد.
لذا باید با دید کلان به مسائل استانی راه استفاده مناسب از ظرفیت ها را پیدا کرد؛ دستیابی به این وجدان عمومی دستاورد بزرگی است و اگر بدست نیاید، چه هزینههای گزافی که بر مازندران تحمیل نمیشود!
چه باید کرد؟ در پاسخ به اين پرسش نخستین قدم آن است که بدانیم چه باید بخواهیم تا بهترین و بیشترین را خواسته باشیم:
تئوری ارائه شده و پیشنهاد ما به نخبگان غرب استان مازندران و شرق استان گیلان این است که با بررسی های کارشناسی و علمی، از ظرفیت و شانس حضور در مثلث "انزلی-تهران-امیرآباد" نهایت استفاده را ببرند و با اجرای طرح و برنامه و سازوکارهایی، در مسیر رسیدن به مازندرانی ایده آل همراه و همگام شوند.
در ادامه چند مزیت، زیرساخت و ظرفیت بندرامیرآباد بهشهر برای تبدیل به منطقه آزاد تجاری بیان میشود:
- قرار گرفتن در مسير كريدور شمال-جنوب (نوستراک)
- قرار گرفتن در مسیر کریدور شمال شرق–شمال غرب
- وجود زیر ساختهای ترانزیتی اعم از جاده ای (دسترسی آسان به پایتخت، استانهای شرقی کشور، استانهای مرکزی و دیگر نقاط کشور )، ریلی (اتصال به پایتخت و شبکه ریلی کشور، همچنین با تکمیل راه آهن شمال به خراسان، ارتباط بهشهر به کشورهای آسیای میانه و کشورهای شرقی ایران )، هوایی (قرار گرفتن بهشهردر بین دو فرودگاه بین المللی گرگان و ساری با فاصله ای کوتاه و همچنین امکان بهره برداری از فرودگاه بهشهر)، بندری (وجود بندر بزرگ امیرآباد بهشهر و ارتباط با بنادر شمالی کشور، بنادر حاشیه خزر و همچنین بنادر شمالی اروپا)
- قرار گرفتن بهشهر در مسیر جاده ابریشم و امکان دسترسی آسان به كشورهاي آسياي ميانه و شرق آسیا از طريق خاكي، آبي، ریلی و هوایی.
شهرِ یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد
صدهزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد