اختصاصی مازندشورا: سیاوش اسلامی سوادکوهی*- ادامه نوشتار قبلی که در خصوص نقش"شورا و چشم انداز آتی مدیریت سیاسی استان" در سایت مازندشورا به تحریر در آمده، بر آن است تا نقش تشکیلات اصلاح طلبان استان مازندران (تلفیقی از همه احزاب اصلاح طلبان) و تلاشهای آنان را با بضاعتهای آنان در انتخابات پیش روی شورای شهر و ریاست جمهوری در استان تحلیل نماید ،لازم به یادآوری است در این تحلیل نگارنده تلاش حداکثری نموده است تا از خود سانسوری بپرهیزد.
اصلاح طلبان که عنوان و اصطلاحی برای ترکیبی از جریانات همسو با دیدگاه های چپ سیاسی مصطلح در ایران پس از خرداد76 شکل گیری شده است به تبع شکل گیری این تشکیلات فراگیر و عام در کشور ،نیروهای سیاسی استانی که در ذیل این تفکر به کنش سیاسی می پردازند تاثیرگذارترین جریان سیاسی استانی برای مدیریت سیاسی استان و مردم می باشد،این تشکیلات که در شکل گیری آن افراد خوشنام و پذیرفته شده ای در نزد افکار عمومی به امانت داری و تدین و دیانت شهره اند چون حسین روزبهی ، احمدی فولادی، حجت الاسلام بهاری، کشاورزیان، مهندس نریمان،رعیت نماینده سابق مردم قائمشهرو سوادکوه،گرزین نماینده سابق قائم شهر و سوادکوه،و... نقشی اساسی داشته اند همواره در معادلات سیاسی استان جزء تاثیرگذارترینها بوده اند،فغالیت بر مدار شخصیتهای سالم و کاریزمایی این اشخاص در دورانی که متاثر از شخصیت و منش و ویژگیهای برجسته آنان در نزد افکار عمومی بوده است توانسته نگاه جامعه را به این تشکیلات تازه قوام یافته به تفکر اصلاح طلبی معطوف نماید که خود بزرگترین آوردگاه برای این جریان سیاسی محسوب می گردید.
اما آنچه در اکنونیت جامعه سیاسی استانی را شاهدیم الزاما" نگاهی تازه و از نوع نگاه سال پایانی 95 را می طلبد که قیاسها هرگز بر مدار این سالها برای آن تشکیلات متصور نیست!آنچه را که متاسفانه باید بدان اذعان نمود اینکه بعلت بی سامانی و کم تحرکی و نیز برخی ملاحظات این تشکیلات در سنوات اخیر بنا به دلایل عدیده تلاشها را فقط در حد و اندازه تشکیلات محفلی تقلیل داده است و بی توجه به نیاز جامعه ،نتوانسته است در برانگیزانندگی جامعه گامهای عملی و مورد قبول افکار عمومی و خیل عظیم کنشگرانی که چشم به طرحها و برنامه های آنان دوخته اند بردارند! بی سازمانی اصلاح طلبان و تقابل حداکثری بخشهائی از رقیبان سیاسی جا خوش کرده در حاکمیت با این تشکیلات ، در ناکامی پیشبرندگی اهداف اصلاح طلبانه بسیار موثر بوده است،اما پیروزی سال 92 که با ائتلاف سه گانه، رقیب را "آچمز" نموده بود همه را انگشت بدهان نموده است!، ویک پیام بسیار موثر را نزد حاکمیت بصدا در آورده بود وآن اینکه مردم خواستار تغییرند!،و یعنی مردم همه ی آمال و امیدشان را به کلیدی گره زده اند که وعده اش را به اعتبار نزد این تشکیلات به امانت گذاشته اند!
اما ،تمام هم و غم پیشکسوتان اصلاح طلب مازندران در این فرآیند قابل توجه است !که چه کرده اند با این اعتماد و امید جوانان!؟ تشکیل جمعی 3صد نفره!؟تحت عنوان شورایی بنام "اصلاح طلبان"که تمامی مطالبات و خواست اصلاح طلبانه جوانان و مردمی که به اعتبار و امید آمده بوده اند را به محاق برده است!بعبارتی می توان گفت " شورای اصلاح طلبان مازندران" با ناکام نمودن خواست و مطالبات مردم در یک ضلع قدرت ناکام شده ی پس از انتخابات 92 در مازندران قرار داشته است!چه آنکه دولت یازدهم با نصب مدیریت ارشد استان مازندران بدون مشورت و رضایت همپیمان و حامیان اصلاح طلبان رای ساز خود در استان در ناکام گذاردن تمامی این رویاهای پس از پیروزی را آنگونه رقم زده است که با انتخاب" کیش "،همه ی تحول خواهانی که در ذیل اصلاح طلبان به حمایت از برنامه های آقای روحانی اهتمام ورزیده بودند را " مات " نموده است.!که فقدان مدیریت منسجم و نداشتن طرح و برنامه ای از طیف اصلاح طلبان در مواجهه با آن خسارت اعتباری و اعتمادی را بر بدنه اصلاح طلبان استانی وارد نموده است که بنظر می رسد دود آن در انتخابات پیش رو بچشم همه اصلاح طلبان خواهد رفت.
هرچند پرداختن به ضلع تاثیر گذار تشکیلات کارگزاران در وسع این تحلیل بعنوان یک تشکیلات اصلاح طلبی نمی گنجد و نگارنده چنین اعتقادی ندارد که این تشکیلات بتواند بلحاظ ماهوی خواستگاه راهبردی طیف اصلاحات را نمایندگی نماید،! اما برای پیشبرد مقاصد اصلاح طلبانه در تقابل با رقیب مشترک، دارای اشتراکاتی اند که مرز کارگزاران و اصلاح طلبان تا بر انداختن رقیب مشترک هست و نه بیشتر! که در مجالی دیگر بدان خواهم پرداخت، مزید اطلاع، مختصر باید گفت که این تشکیلات در کلیت دسته بندی گروههای همسو ، هم در استراتژی و هم در تاکتیکهای سیاسی و انتخاباتی مشی متفاوتی با دیگر احزاب اصلاحات هم در ساختار و هم در نزد افکار عمومی برخوردارند که در عمل محافظه کارانه نقشی از کنشگران سیاسی بسان دیگر احزاب اصلاح طلبی را نزد افکار عمومی برای خویش ساخته اند که جا دارد در تحلیهای راهبردی تشکیلاتی استانی ،این موضوعات خلط مبحث نشود و مورد توجه دیگر کنشگران حزبی قرار گیرد و حداقل انتظار این است تا موضوعات سیاسی بومی دیده نشود. پردازش بیشتراین تشکیلات باشد در مجالی دیگر.
نکته حایز اهمیت که در پیش روی غالب کنشگران سیاسی اعم از رقیب یا هم مسلکان سیاسی مد نظر است، اینکه تاثیر شورای اصلاح طلبان مازندران بر فرآیند انتخابات شورای شهر مرکز استان و سایر شهرستانها تا کجا خواهد بود!؟ اینکه این شورا تا چه اندازه نزد متولیان سیاسی استان پذیرفته شده است؟ و نیز آیا پایگاه اجتماعی و سیاسی آنها از جایگاه ویژه ای برخوردار است یا نه؟و عموما" حاکمیت تا کجا با آنها مدارا می کند و به آنها در تاثیر گذاری میدان می دهد می تواند واجد اهمیت باشد....این تشکیلات با داشتن خوشنامی نزد جوانان جامعه بزرگترین پشتوانه سیاسی و مآل ترین سرمایه ی اجتماعی را بصورت بدنه دارا هست که می تواند در نزد افکار عمومی و بدست آورندگان انتخابات از اهمیت وافری برخوردار باشد.اما اینکه در نداشتن تریبون و چگونگی کاربست این لشکر پابکار در پیشبرد مقاصد سیاسی خویش چرا ناکام می ماند بماند!؟ و یا اینکه چرا تشکیلات عریض و طویل مدعی چرا یک سایت مجازی موثر را نتوانسته بسامان کند جای تعجب همگان است....
با تاسف باید گفت که شکل گیری شورایی بنام " شورای اصلاح طلبان استان"با بی برنامگی و بی سامانی مفرط در نزد افکارعمومی عملا در ناکام گذاردن شور و احساسات و خواستن ها به مثابه رقیب سیاسی عمل نموده است!و بهتر است گفت شورای اصلاح طلبان از اصل هدف گذاری و ماهیت شکل گیری خویش دور دور شده است!آنهم بدودلیل،از یک سو تیم ضعیف و بی پشتوانه مدیریت استانداری در بدنه اصلاح طلبان توانست با یار گیری از بخشی از اعضای شورای اصلاح طلبان با آنها وارد چانه زنی و معامله شودکه با موفقیت توانسته اند این تشکیلات را ازدرون آسیب برسانند و موجبات ناامیدی و انزوای درون تشکیلاتی را سبب ساز شوند.!از سوئی دیگر زوم کردن نهادهایی خاص در به انزوا کشاندن این تشکیلات نو رسته، توانسته اند بخشی از آنها را وارد مذاکره و مهمتر تکریم!! و سپس به خموشی و انفعال بکشانند و عملا این تشکیلات که از بیرون بدنه اصلاح طلبان به طرحها و برنامه های آنان امیدوار بوده اند به ناامیدی و سرخوردگی و اختلاف و تشدد بینجامد،! کما اینکه اینگونه شده!......و باتوجه به دلایل فوق تشکیلات اصلاح طلبی در دوران دولت روحانی بسان کلافی سر در گم موجبات انباشت مطالبات و سرخوردگی بدنه اصلاح طلبان را سبب ساز شده است. بسیاری از کنشگران سیاسی اصلاح طلب معتقدند، شورای اصلاح طلبان استان تاکنون در مطالبه کنشگران اصلاحات نقش ترمز را برای دولت روحانی ایفا نموده است و بس!.و بلکه تمام تلاشهای این تشکیلات رسمیت آن تا اعلام مواضع!،و نشستهای بی ضرر و بی حاصل با استانداری و شخص آقای استاندار که بیشتر نقش نماینده دولت در کلیت، و در استان نقش رقیب سیاسی اصلاح طلبان را ایفا نموده است!
نگارنده معتقد است تشکیلات اصلاح طلبانه برغم ادعای عمومی مبنی بر داشتن چندین مدیر کل اصلاح طلب و معاون سیاسی اصلاح طلب،!بازنده یک تصمیم در عرصه مدیریتی و سیاسی بوده است!چه آنکه آنهایی را که بدانها از این منظر دل بسته بودند در مشی سیاسی خود از راست ترین افراد جریان محافظه کاران نیز راست تر عمل نموده اند! که اگر جریان اصلاح طلبان با یک نفر راست اندیش بر سر پستهای سیاسی به توافق می رسیدند ازاین افراد،امتیازات سیاسی بیشتری می گرفتند!.....از منظری دیگر نیز حائز اهمیتی دو چندان است که نداشتن برنامه و فقدان انگیزه های لازمه برای بزرگان اصلاحات در مازندران سبب شده است که جریان اصلاحات نتواند بجز یکی دو نفر نماینده مجلس که آنها هم خیلی راضی نیستند در زمین اصلاح طلبان مازندران تعریف شوند! و متاسف می شوم که بگویم اکثریت مدیران منصوب دولت یازدهم هیچ تمایلی هم ندارند با این اوصاف خود را متعلق به جریانات اصلاح طلبانه بدانند...!
فراز پایانی تحلیل، اما با همه ی این مصائبی که بر تفکر اصلاح طلبی می رود افق بسیار روشن، و مردم و جوانان امیدوارند و هرگز نخواهند گذاشت که چراغ امید جامعه رو به خاموشی رود، باوری عمیق دارم که در افکار عمومی برغم شرایط بد اقتصادی و سیاسی حاکم بر روند اداره جامعه ، فارغ از مدعیان نشاندار اصلاح طلبی ،اما مردم و جوانان بسیار میل به راه و استراتژی جامع اصلاح طلبان در کشور چشم دوخته اند... بی تردید شرایط عمومی اصلاح طلبان استانی بسیار بسیار بهتر و مورد اقبال افکار عمومی قرار خواهد گرفت کافیست در این روزها و لحظات استراتژیستهای خلاق و متفکر اصلاح طلب با عبور از برخی داعیه داران متوهم که مرز مشروعیت آنها شیک پوشی در روزهای بزم و سلام هست بتوانند با بدنه اصلاحات به تفاهم برسند در آن روز شک نکنید حتما" خواهند توانست اهداف و برنامه هایخویش را برای اقناع افکارعمومی آنگونه ترسیم کنند که وحشت در دل رقبای پر مدعا ایجاد کنند!!رقبای راست اندیشی که ناکارآمدی را با زایش از درون خود در گذشته بصورت ابتربه جامعه تحمیل نموده اند قطعا" حریف آوردگاه اصلاح طلبان نخواهند شد!در انتخابات پیش روی شورای شهر و روستا راست کیشان در میان زنان و جوانان هیچ پایگاه اجتماعی ندارند!آنها خوب می دانند که برنامه های مند رس و کهنه شده شان در جامعه بی اعتبار شده است ....اگر اصلاح طلبان بتوانند با ارائه طرحها و برنامه های از پیش تعریف شده و نیز به میدان آوردن شخصیتهای کاریزمایی و خوشنامی چون احمدی فولادی و حسین روزبهی و بهاری اردشیری و..... افکار عمومی را برای شایستگان انتخاباتی معرفی نمایند بی تردید اداره شهر و آینده مدیریت سیاسی مرکز استان را در این بازه زمانی کوتاه بدست گیرند، بی تردید آمدن استراتژیستهای اصلاح طلبان نادیده انگاشته شده توسط باند و رانت معامله گر از دو سو در جریان اصلاح طلبان که به انزوا رفته بوده اند برای برنامه ریزی شهری ، مسیر انتخابات شورای شهر و روستا در راستای منویات اصلاح طلبانه و جامعه بسوی توسعه و پیشرفت سوق داده خواهد شد و بسان خردادی دیگر اردیبهشت تمام زیبایی هایش را به نمایش در خواهد آورد.....(ادامه دارد)
* نویسنده و فعال سیاسی اصلاح طلب