مازندشورا:به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان سیمرغ، هفتم اسفند سال 93 بود که خبر درگذشت مادر سیمرغ آسمان ایران تیتر یک خبرگزاریهای کشور شد.
حال نزدیک به دو سال از آن زمان گذشته و دومین سالگرد مادر سیمرغ در دیار شهید کشوری برگزار میشود.
این مادر بزرگوار علاوه بر مردمی بودن منشأ خیر و برکات زیادی برای شهرستان و مردم سیمرغ بودند بهطوریکه همه او را «مادر» صدا میزدند.
سیمرغ نوپایی که این مادر بنا نهاده چهار سالگی خود را تمام کرده و روبهجلو در حال حرکت است.
بهمنظور برگزاری دومین سالگرد این مادر پای صحبتهای یکی از نزدیکان حاجیهخانم سیلاخوری نشستیم.
مسعود آبآذری پژوهشگر و نویسنده دفاع مقدس در این گفتوگو با اشاره به اینکه نخستین حضور من در منزل شهید کشوری به سن 18 سالگی برمیگردد،ادامه داد: در آن زمان دبیر تاریخی داشتیم که نویسنده برنامه رادیویی بوده و از دانشآموزان پرسید که چه کسی میتواند تحقیقاتی راجع به شهید کشوری ارائه کند که من اعلام آمادگی کردم.
پژوهشگر و نویسنده دفاع مقدس افزود: در این دیدار مادر شهید کشوری از نقش و مظلومیت شهید احمد برای من صحبت کرد که باعث شد شهید کشوری مرا طلب کند و مسیر زندگی مرا تغییر دهد، من هم سعی کردم آن مسیر را ادامه بدم.
* مادر سیمرغ شناسنامه کیاکلا است
آبآذری با بیان اینکه آن روزها کیاکلا در اوج مظلومیت و غربت بود حتی بخش هم نبوده با تلاش و پیگیری مادر سیمرغ تبدیل به بخش شد، اظهار کرد: مادر سیمرغ شناسنامه کیاکلا و سیمرغ است.
وی ادامه داد: مادر شهیدان کشوری از خیران مدرسهساز بود و تلاش زیادی برای فراهم کردن زیرساختهای کیاکلا انجام داد که ساخت چندین مدرسه، سالنهای ورزشی، استادیوم ورزشی و تعریض محورهای مواصلاتی را مدیون این مادر بزرگوار هستیم.
پژوهشگر و نویسنده دفاع مقدس با بیان اینکه اوایل آشنایی ما کیاکلا هنوز گاز نداشت اما با پیگیریهایی که این مادر بزرگوار انجام داد گاز و تلفن هم به کیاکلا آمد، تصریح کرد: منزل مادر شهیدان کشوری مثل دانشگاهی برای همه طیفها بود، همه میآمدند و پای صحبتهای مادر مینشستند.
وی افزود: مادر شهیدان کشوری فرد بهروزی بود، اطلاعات خوبی داشت و سعی میکرد مطالب خوبی را به ما انتقال بدهد.
آبآذری با اشاره به اینکه آن زمان فقط شهید کشوری را با نام سریال سیمرغ میشناختند و از شخصیت شهید کشوری چیزی نمیدانستند، اظهار کرد: زمانی که برای پژوهش رفته بودم به من گفته بود: «مسعود جان، برای احمد من طوری کار کن که از مظلومیت خارج بشه»
پژوهشگر و نویسنده دفاع مقدس با بیان اینکه خیلی چیزها از مادر شهید کشوری یاد گرفتم و جایگاه امروز خودم را مدیون راهنمایی و ارشاد معلم و مادری مهربان میدانم، تصریح کرد: تاریخ 54 ساله کیاکلا مدیون بزرگواری، خیر و برکات این مادر است چرا که همه زندگی خود را صرف دیگران و مردم میکرد.
وی به خاطرهای از حضور امیر مجید عقیقیروان فرمانده سالهای 77 تا 82 هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران اشاره و ادامه داد: آن زمان قرار بود ماکت بالگرد کبرا برای نخستین بار اجرایی و در میدان شهید کشوری بهعنوان نمادی برای پاسداشت حماسهها و رشادتهای شهید احمد کشوری نصب شود که امیر وقتی وارد منزل شهید شد دید تمام دیوارهای خانه به خاطر رطوبت پوسیده و اتاق نمور است، وقتی از مادر میپرسد چرا اینجا اینگونه است، مادر شهید کشوری پاسخ میدهد بنیاد شهید قرار است وامی بدهد تا اینجا را درست کنم که امیر گفت قرار است وام بدهند؟ خودم اینجا را درست میکنم و چند نفر از بچههای هوانیروز را فرستاد و خانه را روبهراه کرد.
* مادر شهید کشوری اسطوره سادهزیستی بود
آبآذری با اشاره به اینکه مادر بزرگوار شهید کشوری اسطوره ساده زیستی بود، تصریح کرد: مادر شهید کشوری از سمساری مبلی دسته دوم خریداری کرده بود و گفته بود وقتی مسؤولان به اینجا میآیند سختشان است روی زمین بنشیند.
وی افزود: این مادر کمترینها را برای خودخواسته بود و برای شهر کیاکلا تلاش میکرد.
* پیدا شدن نوار بیانات مقام معظم رهبری در مورد شهید کشوری
پژوهشگر و نویسنده دفاع مقدس با بیان اینکه یکبار مادر گفته بود مقام معظم رهبری در جایی در مورد شهید کشوری مطلبی بیان کردند و تو باید آن را پیدا کنی، اظهار کرد: حدود 20 سال این نوار گمشده بود و من با استفاده از اتاق آرشیو نوارهای هوانیروز و بازدید این نوارها صحبتهای مقام معظم رهبری را پیدا کرده و برای مادر بزرگوار شهیدان کشوری بردم که بسیار خوشحال شدند.
وی ادامه داد: مادر شهید کشوری به من گفته بود: «یک سری مرواریدهای داخل صدف در مورد شهید احمد هست که تو باید آن مرواریدها را پیدا کنی»، کار سختی بود اما این اتفاق افتاد و برای نخستین بار سال 81 یا 82 این موضوع عنوان شد که مقام معظم رهبری راجع به شهید کشوری فرمودهاند: «شهید کشوری؛ از مؤمنین باالله و رجال صادق درراه این انقلاب بود».
آبآذری با اشاره به اینکه این مادر بمب روحیه بود و هر موقع دلمان میگرفت با او درد و دل میکردیم و با صحبتهای خاص خودش روحیه ما را عوض میکرد، تصریح کرد: مادر شهید کشوری پیرو سفارش احمد در کیاکلا ماند چرا که شهید کشوری به او گفته بود مادر بعد از شهادت من در کیاکلا بمان و برای مردم مظلوم کیاکلا تلاش کن.
وی افزود: همه شهر مادر صدایش میزدند و همه زندگیاش صرف مردم میشد.
* شهری که شهرستان شد
پژوهشگر و نویسنده دفاع مقدس با بیان اینکه مادر شهیدان کشوری دلش میخواست کیاکلا را ارتقا دهد و از سال 82 اندیشه شهرستان شدن را داشت که برای اولین بار در سال 85 این موضوع مطرح شد، اظهار کرد: به خواست مادر مطلبی با عنوان «کیاکلا هنوز سیمرغ نشده» در خبرگزاریها و روزنامهها منتشر شده بود که با حضور مسؤولان وقت کیاکلا به سیمرغ تغییر نام داد.
* با رفتن مادر، کیاکلا یتیم شد
آبآذری با اشاره به اینکه در زمان نخستین سکته مادر وقتی به منزل آمد سفارشهایی به من کرد و گفت راه شهید احمد را ادامه بده و نگذار شهید احمد و شهدا فراموش شوند و از این مسیر فرهنگی لحظهای عقبنشینی نکن، تصریح کرد: مادر گفت دوست دارم تشیع جنازه من باشکوه برگزار شود و همرزمان شهید احمد من زمانی که تابوت از خانه خارج میشود زیر تابوت مرا بگیرند که دقیقاً هم همین اتفاق افتاد.
وی ادامه داد: از مردم و مسؤولان همه آمده بودند به حدی که کیاکلا در تاریخ 54 ساله خود این تعداد جمعیت را ندیده بود، تقریباً 20 هزار نفر در مراسم تشیع مادر سیمرغ آسمان ایران شرکت و لحظات باشکوهی را از عشق مردم به مادر خلق کردند که توسط عکاسان و خبرنگاران به تصویر کشیده شد.
پژوهشگر و نویسنده دفاع مقدس با بیان اینکه همه شهر برای بدرقه مادر سیمرغ آسمان ایران و کسی که شناسنامه کیاکلا بود آمده بودند، اظهار کرد: با رفتن مادر کیاکلا یتیم شد اما مردم آمده بودند تا پاسخ خدمت صادقانه مادر شهید کشوری را بدهند و تابوت مادر مثل قایقی در دستان مواج مردم بدرقه شد و در آرامگاه ابدی کنار همسر و فرزند شهیدشان آرام گرفت.
پژوهشگر و نویسنده دفاع مقدس تصریح کرد: رفتن این مادر همه احساس میکردیم شهر یتیم شده است، منشأ خیر و برکات سیمرغ رفته بود و دیگر خبری نیست.
---------------------------
گفتوگو از: رضا قلینیا
---------------------------
انتهای پیام/86036/ج40