مازندشورا:خبرگزاری مهر - سمیه اسماعیلزاده - گروه استانها: پنجره کارگاه برای ورود خنکای هوا، باز است و گوشههای دار جاجیم، از قاب پنجره پیداست؛ صدای شانه (تخته) چوبی که پودهای رنگارنگ را بر جان تارهای سپید مینشاند، از داخل کوچه هم شنیده میشود؛ اینجا کارگاه جاجیمبافی آلاشت است.
تابلویی که نشانی از کارگاه باشد، وجود ندارد و اگر سکوت ظهر هنگام کوچهها نبود که صدای کوبهها را بشنوی و به دنبال کارگاه نبوده باشی، پیدایش نمیکنی! کارگاهی کوچک و ساده که شاید در سالهای دور، خانهای با پنجرههای بزرگ و دلباز رو به گسترهی تپههای روبروی شهر آلاشت بوده است.
زنگی برای رخصت ورود، وجود ندارد و صدای سلام هم از داخل کوچه، در میان صدای ضربههای شانهها و رفتوبرگشت ماکوها گم میشود؛ از ورودی پلکانی و کمعرض رو به کوچه، بیهوا وارد کارگاه میشوم.
حدود ۱۰ دار جاجیم بهصورت مایل، در اتاق برپاست و در هرکدام با پودهای رنگارنگ، نقشی بر دل تارهای سپید نشسته و ماسورههای رنگارنگ در گوشه و کنار دارهای جاجیم و در درون ماکوها جلوه بصری زیبایی به کارگاه کوچک بخشیده است.
راهراههای رنگارنگ افقی، لوزیهای کوچک و بزرگ و رنگ در رنگ، نقشمایههای ذهنی زنان بافندهای است که از رفتوآمد سریع ماکوها از میان تارها، شکلگرفته و با ضربههای شانه چوبی استحکام یافتهاند.
جاجیم، میراث باارزشی که از فراز و نشیب قرون گذشته و باوجود بیمهریها، تاکنون ماندگار مانده است
هنگام ظهر است و تنها سه زن بر پشتدارهای جاجیم نشستهاند و بقیه برای تدارک نهار خانواده به خانه رفتهاند، زنانی که بار توأمان خانهداری و تولید را باهم بر دوش میکشند و در کنار آن، یکی از نمودهای عینی فرهنگ و تمدن این دیار را حفظ میکنند؛ جاجیم، میراث باارزشی که از فراز و نشیب قرون گذشته و باوجود بیمهریها، تاکنون ماندگار مانده است.
عاطفه یزدانی، یکی از جاجیمبافان آلاشتی است که از سال ۶۲ شروع به کارکرده و در گفتگو با خبرنگار مهر، میگوید: به خاطر مشکلات در آن دوره ترک تحصیلکردهام و به بافت مشغول شدم در یک دوره، حدود سالهای دهه هفتاد، کار بسیار خوب بوده و بازار و درآمد مناسب وجود داشته است، اما اکنون دیگر اینگونه نیست.
وی افزود: حتی در یک دوره در این مدت بیکار بودهام و اکنون دوباره بهصورت شخصی کار میکنم، اما بازار خوب نیست و بازاریابی نداریم و در زمستان نیز، بازارمان ازآنچه حالا هست نیز کمتر میشود.
این بافنده جاجیم با حسرت میگوید: ۳۴ سال است که جاجیم میبافم و هر طرحی که در اینجا و درباره جاجیم باشد را میتوانم ببافم و انتظار داشتم با این هنر برای خودم کسی باشم، اما اکنون انگار هیچ نیستم و هنر و کارم ارزشی ندارد.
نسرین علیزاده، دیگر بافنده جاجیم است که از ۱۴ سالگی و در خانه، این کار را شروع کرده و حدود ۲۶ سال، مشغول به این کار است که در گفتگو با خبرنگار مهر، میگوید: این ساختمان و دارهای جاجیم برای سازمان میراث فرهنگی است، اما باقی کارها، از خرید نخ گرفته تا فروش آن بر عهده خودمان است و کار را بهصورت شخصی انجام میدهیم.
علیزاده در رابطه با بازار فروش گفت: اگر تنها بازار مدنظر در آلاشت باشد، این شهر بازار خوبی نیست، چراکه آلاشت یک محیط بسته بوده و محل گذر مسافران نیست و تنها مسافرانی به اینجا میآیند که در رابطه با آلاشت و جاذبههای آن چیزی شنیده باشند، هرچند در خود آلاشت نیز مکان و نمایشگاه ثابت و مشخصی برای فروش جاجیم نداریم.
این زن بافنده معتقد است که دیدار از کارگاه توسط گردشگران و مسافران و دیدن کار بافت بهطور زنده، جاذبهای برای خرید در میان مسافران ایجاد میکند و نوعی تبلیغات برای فروش محسوب میشود، اما در حال حاضر این امکان وجود ندارد.
وی در رابطه باوجود صادرات در سالهای دور و عدم انجام آن در امروز گفت: درگذشته، برای بافت از نخ پشمی استفاده میشد اما اکنون بیشتر از نخهای مصنوعی و نایلون استفاده میشود و ازاینرو، اکنون امکان صادرات با این نوع نخها وجود ندارد.
علیزاده ازجمله دلایل عدم استفاده از نخهای پشمی طبیعی را قیمت گران آن برشمرد و افزود: قیمت تمامشده کار با نخ پشم چندین برابر نخهای مصنوعی و برای ما که خرید مواد اولیه و فروش کاربر عهده خودمان است، بهصرفه و در توان ما نیست و اکنون نیز به همین مقدار، با حمایت رئیس میراث فرهنگی شهرستان و شهردار در اینجا کار میکنیم.
شمسیه طیبی نژاد، یکی دیگر از زنان بافندهی آلاشت است و در گفتگو با خبرنگار مهر، میگوید: تاکنون کارهای زیادی بافته و هزینه کردهام اما هنوز به فروش نرفته و برایم ایجاد درآمد نکرده است و با این شیوه، گذران زندگی سخت میشود.
وی در میان آنها، جاجیمهای کوچکتری میبافد و دلیل آن را عدم فروش جاجیمهای بزرگتر، نیاز بازار و هزینهبری کمتر برشمرد.
رضا دانشزاده، رئیس اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی سوادکوه، در گفتگو با خبرنگار مهر، در رابطه با کارگاه جاجیمبافی آلاشت گفت: هنر صنایعدستی در منطقه آلاشت جاجیمبافی است که دارای شهرت جهانی و درگذشته تولیدات مردم منطقه اعم از خصوصی یا در کارگاه صنایعدستی که وابسته به سازمان صنایعدستی بوده، علاوه بر استانهای مختلف کشور به کشورهای دیگر نیز صادر میشد.
ازجمله دلایل کمرنگ شدن تولید جاجیم، سیاستها و برنامهریزیهای متمایل به آموزش و کاهش تمایل هنرمندان و صنعتگران به تولید است
وی ازجمله دلایل کمرنگ شدن تولید را سیاستها و برنامهریزیهای متمایل به آموزش و کاهش تمایل هنرمندان و صنعتگران به تولید برشمرد و افزود: در این میان، سازمان مانعی برای تولید صنایعدستی ایجاد نکرده و کاهش رغبت تولیدگران بیشتر به خاطر دلایل اقتصادی، تهیه مواد اولیه و مشکلات بازار فروش بوده است.
رئیس اداره میراث فرهنگی سوادکوه، بابیان اینکه در سالهای گذشته، تولید افراد مستقر در آلاشت کمتر شده بود، افزود: اما در راستای سیاستهایی که سازمان میراث در حمایت از صنعتگران، همچون تسهیلات کم بازده به کاربرد، موجب شد تا مجدداً این صنعت در آلاشت جان تازهای بگیرد و تولیدات ادامه یابد.
دانش زاده با اشاره به تغییر دیدگاه گردشگران و وجود رضایت نسبی صنعتگران و هنرمندان آلاشت برای فروش، افزود: اما این میزان، راضیکننده نبوده و این افراد تمایل دارند تا با فروش درجاهای دیگر درآمد بهتری داشته باشند.
وی با اشاره به حمایت همهجانبه سازمان میراث فرهنگی از هنرمندانی که در منطقه آلاشت در حال کار هستند، افزود: یکی از برنامههای سازمان میراث در حوزه گردشگری، کارگاه گردی است و ازجمله کارگاههای تولیدی معرفیشده به استان برای این هدف، کارگاه جاجیمبافی و منازل افرادی که دارای فضای مجزایی برای بافت نسبت به حوزه مسکونی است.
دانشزاده بابیان اینکه سازمان میراث فرهنگی سعی بسیار در حمایت برای حفظ این صنعت در آلاشت دارد، افزود: اگر سازمان میراث حمایتهای خود را تاکنون ادامه نمیداد، برای هنرمندان این منطقه امکان ادامه تولیدات تا امروز وجود نداشت.
وی یکی از راهکارهای افزایش بهرهوری را واگذاری کارگاه به بخش خصوصی برشمرد و گفت: در راستای حمایت از بومیان منطقه در حال حاضر، شرکت تعاونیای که اعضای آن همان کارکنان کارگاه جاجیمبافی هستند را برای این کار معرفی کردهایم.
امروز، هرکسی توان رقابت با هجوم تبلیغات انبوه و کارشناسی شده، برای ایجاد تمایل به خرید تولیدات مدرن را ندارد؛ بهویژه هنرمندان مناطق کمتر توسعهیافته که هنوز به سنتیترین شیوه ممکن، هنر دست خود را تولید و به فروش میرسانند.
شاید عدهای بر این عقیده باشند که تاریخمصرف این دست هنرهای سنتی و محصولات آن، گذشته است اما پژوهشگران بر این عقیدهاند که بخش زیادی از ذائقه و نوع مصرف مردم امروز بر مبنای تبلیغات، شکل میگیرد؛ درنتیجه، تبلیغات مناسب درزمینهٔ صنایعدستی، هم کمکی به تولیدکنندگان هنر و هم احیاگر فرهنگ بومی این سرزمین خواهد بود؛ ازاینرو، یکی از مهمترین حمایتها برای تولیدات صنایعدستی، تبلیغات و بازاریابی مناسب است.
وجود کارگاه جاجیمبافی یک برند و یک جاذبه گردشگری برای آلاشت محسوب و نبودش موجب از میان رفتن هنر جاجیمبافی آلاشت میشود، هنری که تا امروز باوجود سختیهای بسیار، از فراموشی رَسته، اما برای ادامه حیات نیازمند حمایتهای بیشتری است.