مازندشورا:خبرگزاری مهر - گروه استان ها -سمیه اسماعیل زاده: خورشید به میانه آسمان رسیده است و انگار از آسمان آتش میبارد، ریلها گرما را دوچندان میکنند و گرما از زمین نیز شعله میکشد؛ نگاهش به دوردست است، بهجایی که ریل میپیچد و قطار به سمت ایستگاه میآید، وزنه سوزن را که از گرما داغ شده بلند میکند و اهرم را به عقب هل میدهد، محل اتصال را قفل میکند و خط تغییر میکند و قطار با علامت پرچم سبزرنگ او، وارد ایستگاه میشود.
باران بیامان میبارد، باد شلاق میزند و شُرشُر آب نه از ناودانها که از لباس سوزنبان به راه افتاده است، قطار وارد ایستگاه شده واو آماده مانور میشود؛ گاهی یک واگن کم و گاه یک دیزل اضافه میکند.
قطار آماده سیر است و برف کولاک کرده، سرما بیداد میکند و هوای مهآلود، جلوی دید را گرفته است، برفها را از تیغه سوزن و کناره ریل کنار میزند تا تیغه درست به ریل بچسبد؛ برای چندمین بار مسیر را چک میکند تا مبادا حادثهای رخ دهد.
صدای شلیک توپ و سال یک هزار و... خورشیدی آغاز میشود و تمام لحظه تحویل سال او به تغییر خط میگذرد و خط سیر قطار عوض میشود و قطارها بهسلامت از ایستگاههای این سرزمین پهناور میگذرند.
اینجا ایستگاه تشکیلاتی پلسفید است، یکی از سه ایستگاه مهم راهآهن ناحیه شمال و تنها ایستگاه در این ناحیه که بیشترین تعداد سوزنبان را در هر شیفت کاری خود دارد، چراکه تنها ایستگاه تعمیراتی این ناحیه است.
گاه پیش میآید باوجود اطمینان از مسیر و درست بودن همهچیز، چندین بار، تماممسیر را چک میکنی تا مبادا سنگی کوچک، فاجعهای به بار آورد و اگر سوزن نیمباز باشد، مسئولیت حادثه با سوزنبان خواهد بود، هوا که تاریک شود یا برفی و مهآلود باشد، استرس ما بیشتر هم میشود؛ چراکه مسئله جان انسانها در میان است؛ این حرفهای علی حبیبی است که ۹ سال سابقه سوزنبانی در ایستگاههای مختلف ناحیه شمال داشته و عقیده دارد که سوزنبانی سراسر رنج و استرس است و این استرسها بر قلب و اعصاب سوزنبان فشار زیادی وارد میکند.
سوزنبانی زیرمجموعه اداره سیر و حرکت بوده و با راهداری که زیرمجموعه اداره ابنیه و راهها است فرق دارد
در میان حرفهایش تأکید میکند که به مردم بگویم که سوزنبانی زیرمجموعه اداره سیر و حرکت بوده و با راهداری که زیرمجموعه اداره ابنیه و راهها است فرق دارد و برایش مهم است که مردم بدانند این دو باهم فرق دارند؛ راهدار، جادههایی که ریل از آنها میگذرد را در هنگام عبور قطار با گیت میبندد.
اکنون دو سال میشود که ارتقا شغلی یافته و مانورچی اداره سیروحرکت شمال در پلسفید است اما ازنظر او، سختی و استرس سوزنبانی بسیار بیشتر بوده و در گفتگو با خبرنگار مهر، گفت: مسئولیت سوزنبان از هنگامیکه قطار بخواهد از ایستگاه مجاور راه بگیرد، شروعشده و زمانی که قطار متوقف میشود، همچنان مسئول است تا از برخورد دو قطار همجوار جلوگیری کند و بعد، مانور و کارهای کموزیاد کردن دیزل و واگن آغاز میشود و سپس مسئولیت اعزام قطار و این چرخه با ورود هر قطار تکرار میشود و سوزنبان در تمام ساعات شیفت، با هر شرایط جویای، در داخل خطوط راهآهن است.
وی افزود: بار مختلف قطارها نیز مخاطرات خاص خود رادارند، مانند بار مازوت، گوگرد و زغال که هوا را آلوده میکند و به خاطر غبار برخاسته از آنها همگام با گرمای هوا، نفس کشیدن هم سخت میشود و گاه سوزنبان را از نفس میاندازد.
حبیبی در رابطه با سوزنبانی در ایستگاههای خارج از نقاط شهری مانند کبوتردره، دوگل و گدوک در ناحیه شمال گفت: در دوره سوزنبانیام، پیشآمده که گاهی، هنگام شب در این ایستگاهها، حیواناتی مانند گرگ، دکه سوزنبانی را دوره کردهاند و حتی جرات بیرون آمدن از دکه سوزنبانی را نداشتم، اما سوزنبان بهویژه در هنگام برف باید بیرون بیاید تا مسیر را چک کند و حتی در ایستگاه ورسک، دیدهایم که خرس بالای واگنهای لبهکوتاه رفته است و شبها در تنهایی این ایستگاهها، هزار فکرو خیال به ذهن آدم میآید و حواسمان را پرت میکند که این، میتواند خطرناک باشد.
وی بابیان اینکه ایستگاههای مختلف موقعیتها و سختیهای خاص خود رادارند، سختی ایستگاههای تشکیلاتی را بیشتر میداند و میافزاید: ایستگاه تشکیلاتی پلسفید تنها ایستگاهی در ناحیه شمال است که کار تعمیراتی نیز انجام میدهد؛ در این ایستگاه، حتی اگر قطاری رفتوآمد نکند، وجود یک دیزل و واگن برای اینکه سوزنبان، مانورچی و سرمانورچی کاملاً درگیر باشند کافی است و برای تست یک دیزل، سوزنبان باید بارها خطوط را عوض کند، واگن اضافه و کم شود و به این درگیریها باید مخاطرات کم و اضافه کردن واگنها را هم اضافه کرد که گاهی به قیمت جان همکاران ما تمامشده است.
جاوید اسفندیاری، معاونت اداره سیر و حرکت مقیم پلسفید، تعداد کل ایستگاههای ناحیه شمال از خروجی ایستگاه گرمسار تا ورودی ایستگاه گلوگاه را ۲۴ ایستگاه برشمرد و افزود: از این میان، سه ایستگاه ساری، فیروزکوه و پلسفید جزء ایستگاههای تشکیلاتی این ناحیه هستند که سوزنبانی در این ایستگاهها بسیار سختتر و علاوهبر این، شرایط سوزنبانی در برخی ایستگاهها نیز به دلیل کوهستانی بودن و شرایط جوی، سخت است.
اسفندیاری بابیان اینکه کار سوزنبانی تغییر جهت خطوط، تنظیم و تشکیل قطارهای باری و مسافری، قبول و اعزام قطارها به خط تعیینشده توسط مسئول کشیک است، افزود: هر ایستگاه ما دارای دو سوزنبانِ سمت شمال و جنوب است و در ایستگاه پلسفید علاوه بر آن، سوزنبان دپو نیز داریم؛ ازاینرو، تعداد سوزنبانان ایستگاه پلسفید در هر شیفت، بیشتر از دیگر ایستگاههای ناحیه شمال است.
وی ابراز امیدواری کرد که با برقی شدن مسیر و سوزنها، بسیاری از کارها با فشردن دکمهای انجام شود، هرچند به وجود سوزنبان در آن زمان نیز نیاز است اما کار سوزنبانی راحتتر خواهد شد.
حامد پسندیده، یکی از سوزنبانان ایستگاه پلسفید است و سه سالی میشود که در این ایستگاه کار میکند و در گفتگو با خبرنگار مهر، گفت: در ردیف شغلی اسم شغل ما بهرهبردار است اما در ایستگاهها و نزد مردم بانام سوزنبان شناخته میشویم.
وی افزود: طبق فرمان اتاق ترافیک، مشخص میشود که ما باید قطار را به کدام خط ایستگاه هدایت کنیم و ما تماممسیر را در خط موردنظر درست و چک کرده و قطار را در همان خط قبول میکنیم.
پسندیده یکی از وظایف سوزنبان را مانور برشمرد و افزود: کم یا زیاد کردن دیزل یا واگن، جابجایی واگن از یک خط به خط دیگر و جابجایی واگنهایی که قابلحمل نبوده برای تعمیر را مانور میگوییم؛ در این ایستگاه به دلیل اینکه شیب و فراز به سمت تهران زیاد است، گاهی باید دیزل قطارها را پس از ورود، کم یا زیاد کنیم و در صورت خرابی دیزل، باید آن را جابجا کنیم.
این سوزنبان، دلیل حساسیت و استرس این شغل را مسئولیت در برابر جان انسانها برشمرد و افزود: قطار باید به خط مطمئنی هدایت شود و اگر با یک اشتباه به هر دلیلی، قطار به خط دیگری برود، جان صدها انسان به مخاطره خواهد افتاد.
قطار باید به خط مطمئنی هدایت شود و اگر با یک اشتباه به هر دلیلی، قطار به خط دیگری برود، جان صدها انسان به مخاطره خواهد افتاد
وی بابیان اینکه در تمام طول سال، کار ما در زیر آسمان است؛ چه از این آسمان برف ببارد، چه باد و باران، گفت: هنگام برف باید برفها را کنار بزنیم تا بتوانیم مسیر را چک کنیم که مبادا حادثه ناگواری پیش آید و گاهی اوقات به خاطر سرمای زیاد، سوزنها یخ میزنند و تغییر مسیر بسیار سخت میشود و باید عملیاتی انجام شود تا سوزن به جریان اولیه آن بازگردد.
پسندیده افزود: هنگامیکه همکاران ما وارد راهآهن میشوند، با طراوت و شاداب هستند اما به خاطر شرایط جوی که در طی سال با آن مواجه مستقیم دارند؛ پس از مدتی، فرسودگی و خستگی از چهرهشان بیداد میکند و راه رفتن مدام روی سنگریزههای ایستگاه نیز موجب ایجاد کمردرد و آسیب بینایی سوزنبانان میشود؛ ازاینرو، انتظار در نظر گرفتن این شغل بهعنوان مشاغل سخت و برخورداری از طرحهای آن، انتظار نابجایی نیست.
وی بابیان اینکه ایستگاههای مناطق شهری، محل عبور و مرور انسان است، یکی از دغدغههای سوزنبانان را مراقبت از جان این افراد برشمرد و افزود: هنگامیکه در حال مانور هستیم، بعضی از عابران به خاطر عجله یا سهلانگاری از میان واگنها رد میشوند و ما باید در هنگام مانور، حواسمان به اطراف و عبور این افراد نیز باشد، خصوصاً اگر هنگام مانور درجایی باشیم که اِشراف کافی به تمام خطوط نداشته باشیم، ممکن است حادثه ناگواری رخ دهد.
این سوزنبان، یکی از دغدغههای اصلیاش را شرکتی بودن بیان کرد و گفت: چند وقتی است که در اکثر ادارات نیروها بهصورت شرکتی جذب میشوند و در راهآهن نیز با همین امر مواجه هستیم؛ ما بهصورت شرکتی کار میکنیم ویکی از بزرگترین ظلمها در حق ما، شرکتی بودن است؛ شرکتی بودن یعنی، عدم برخورداری از بسیاری از مزایا، احساس عدم امنیت شغلی، عدم بیمه تکمیلی و اختلاف حقوقی فاحش من و همکار رسمیام با یک نوع شغل و کار؛ امیدوارم کسانی که حرف ما را میخوانند به فکر یک راهحل باشند.
پسندیده با اشاره به اینکه اگر در خانوادهای، پدر به فرزندی توجه کمتری نسبت به دیگر فرزندانش داشته باشد؛ آن فرزند، منزوی و افسرده شده و شاید استعدادهایش هیچوقت شکوفا نشود، افزود: بزرگترین عاملی که میتواند همه نیروهای شرکتی را خوشحال کند این است که در کانون ارگانی که در حال فعالیت هستیم، پذیرفته و باهم ردههای خویش برابر نگریسته شویم.
برآیند بررسیها نشان میدهد که سوزنبانان به دلیل مواجه مستقیم با انواع شرایط آبوهوایی، سختی و استرس شغلی، ازلحاظ جسمی، عاطفی و روحی درخطر هستند.
از یکسوی، خستگی جسمی، در کنار قرار گرفتن طولانیمدت در موقعیت استرسزا، موجب کاهش انرژی و نشاط سوزنبانان شده و حاصل آن فرسودگی شغلی سوزنبانان خواهد بود و از دیگر سوی، احساس عدم عدالت توزیعی و رویهای، چه در عدم اجرایی شدن قانون مشاغل سخت برای تمامی سوزنبانان و چه نگاه نابرابر در میان سوزنبانان بهواسطه نوع قرارداد شغلی، موجب ایجاد احساس کاهش شأن شغلی و بیگانگی از کارشده و در درازمدت تعهد و انگیزه شغلی و درنهایت رضایت از زندگی آنها را کاهش خواهد داد.
شاید در میان فرایند حرکت گسترده جامعه، تنها اهرمی در دستان سوزنبان باشد که ناچیز بنماید و تا مادامیکه مسیرها تغییر میکنند و قطارها بهسلامت میگذرند، کار آنها به چشم نیاید؛ اما رخ دادن حادثهها و مباداها و سپس توجه به شرایط آنها، دیر خواهد بود.