مازندشورا:به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان سوادکوه، حجتالاسلام محسن قبادیان امام جمعه موقت زیراب سوادکوه در یاداشتی درباره شهید محسن حججی بر بخشی از ابعاد شخصیتی او در قالب نثر اشاره کرد.
ناله را هر چند میخواهم که پنهان برکشم
سینه میگوید که من تنگ آمدم «فریاد کن »
دستانم یارای قلمفرسایی ندارد اما چه کنم که اگر ننویسم حکایت رفتن زمستان و روسیاهی زغال خواهد بود.
آری باید گفت، باید نوشت، باید سرود، باید نقش زد، حکایت عاشقی را، ماجرای دلدادگی را،روایت شیدایی را.
نمیدانم از کجایش بگویم از آن جثه ضعیف اما کال جبل الراسخ، از آن لبهای تفتیده اما سیراب از شراب وصل، از آن دستانبسته ولی دامان جانان به کف آورده، یا آن وسعت نگاهی که دنیا را مجذوب خود و دلها غرق دریای صفای باطن و اخلاص خویش کرد، نگاهی که کاخ سفید و قصر باکینگهام و لژ صهیون را چنان به لرزه درآورد که گویی محشر کبری برپا شده...
نگاهی که روحنواز است و دیدگان از دیدنش سیری ندارد، نگاهی که هر دلی را شیدا میکند اگر دل باشد.
سالها بود که زمزمه میکردیم کجایند مردان بیادعا و اکنون یک نگاه از یک مرد بیادعا اما آیینه غیرتمندی و عزت بیادمان آورد مردان بیادعا و بیصدا و هیاهو در حال جهاد فیسبیل الله با شیطان و اذنابش صراحی وصل را در گوشه میخانه اطاعت معبود سرمیکشند، و ما هنوز اندر خم یک کوچهایم.
آری شهید سرافراز بیسر محسن حججی را میگویم، کسی که مظلومیت جبهه مقاومت و مدافعان حرم از رگهای بریدهاش چنان فریاد کرد که گوش فلک به هوش آید و عالم ببیند شیر بچههای حیدرکرار هیچگاه از پا نخواهند نشست که نحن الصامدون (تا آخر ایستاده ایم).
هر چند در قبال عظمت شهید محسن آن چنان کوچکم که شرم قلم را میلرزاند ولی به مقدار دارایی اندکم مینویسم.
آیا از خود پرسیدهایم چگونه میشود فقط تصویر یک جوان نحیف با آن نگاه سراسر عزت عالمگیر شد؟
از خود پرسیدم و فکر کردم و جواب را در حدیثی قدسی که امام بحق ناطق جعفر بن محمد الصادق سلام الله علیهما فرمود یافتم؛
قال اللّه تبارک و تعالی
یابن آدم انا غنیّ لا افتقر، اطعنی فیما امرتک اجعلک غنیّاً لا تفتقر
یابن ادم انا حی لا اموت، اطعنی فیما امرتک اجعلک حیاً لا تموت
یابن ادم انا اقول للشّی کن فیکون اطعنی فیما امرتک، اجعلک تقول للشّی کن فیکون.
ای فرزند آدم همانا من بینیازی هستم که محتاج و فقیر نمیشوم. مرا اطاعت کن، ترا نیز بینیاز کنم که محتاج کسی نشوی.
ای فرزند آدم من زندهای هستم که نمیمیرم، مرا اطاعت کن، تو را نیز زندهای قرار دهم که نمیمیرد.
ای فرزند آدم همانا من به شی میگویم چنین و چنان شو، میشود، تو نیز مرا اطاعت کن، (به چنان قدرتی) ترا میرسانم که به هر چه بگویی چنین و چنان شو، میشود.
آری حججیها اطاعت را پیشه خود کردند که از جام طهور شهادت سیراب شدند و این اطاعت که روزی در محرومیتزدایی بهواسطه اردوهای جهادی و روزی در محرومیتزدایی فرهنگی بهواسطه ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی و روزی سنگر مسجد و روزی دیگر در عرصه نبرد با استکبار برای او بروز کرد وی را بدین مقام استقرار بخشید.
آری چه زیبا فرمود بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی رحمه اللهعلیه : شهادت هنر مردان خداست، خدا را شاهد میگیرم که جزؤ این نیست تا مردخدا نباشی کِلک دلداگی را حرکت نتوانی داد که معلوم شود چقدر هنرمندی، معلوم نخواهد شد چقدر به این خاکدان سفلی تعلق داری و معلوم نخواهد شد عیار اخلاص و وفایت.
کلیپهای متداول شبکههای اجتماعی را که مرور میکردم صحبتهای شهید تکانم داد آنجا که در خدمت به محرومان میگفت در این راه خدا را پیدا کردم، آنجا پای مادر و پدر را بوسید و گفت: نذر کردهام اگر توفیق جهاد رفیق راه شد پایتان را ببوسم، آنجا که به فرزند دلبندش عاشقانه گفت: از تو و مادرت دل کندم که به حضرت زینب سلام الله علیها برسم، آنجا که همسرش نقل کرد قبل از رفتن به سوریه هر شب مقیم هیأتهای عزای حسین(ع) بود و آنجا که همسرش سربلند گفت: سرمحسنم رفت تا روسری نرود.
در دنیایی که لیبرالیسم و سکولاریسم با تیغ آخته انسانیت را درو میکند این کیمیا را حججیها بر مِس وجود ما میچکانند تا طلا شویم.
بر همین مبنا است که سیدنالقائد مقام معظم رهبری دام عزه فرمودند: (فرهنگ شهادت باید احیا شود) که احیاء جامعه را باخود خواهدداشت.
جوانان مسلمان هوشیاری در گرو رفاقت با خداست و هوشیار هلاکت و فلاکت را نخواهد دید.
با خدا باش پادشاهی کن
بیخدا باش هر چه خواهی کن
86015/ج