نباید از جانبازان استفاده ابزاری ‌شود

مازندشورا: نباید از جانبازان استفاده ابزاری ‌شود، در کشورهایی که جنگ داشته‌اند از جنبه‌های مختلف به بازماندگان جنگ توجه شده است.

مازندشورا:خبرگزاری فارس مازندران ـ دفاع مقدس/ یکی از محورهای مقاومت‌پروری نشر و اشاعه معارف شهدا و دفاع مقدس است؛ مازندران که بیش از 10 هزار و 400 شهید تقدیم انقلاب کرده و همچنین با دارا بودن یک لشکر مجزا «لشکر ویژه 25 کربلا» در دوران دفاع مقدس ظرفیت عظیمی در این حوزه دارد که نیازمند نگاه مضاعف رسانه‌های محلی در این زمینه است؛ در ادامه گفت‌وگو با یکی از جانبازان شیمیایی از نظرتان می‌گذرد.

فارس: ضمن معرفی خودتان بفرمایید از چه زمانی به جبهه رفتید و چگونه شیمیایی شدید؟

سیداسماعیل بنی‌حسینی، اهل شهرستان قائم‌شهر هستم، درست 6 روز پس از آغاز جنگ با گروهی 72 نفره عازم منطقه شدیم و در خدمت شهید بزرگوار چمران در عملیات سوسنگرد شرکت کردیم.

آن وقت‌ها دانشجو بودم ولی پس از تعطیل شدن دانشگاه‌ها وارد حوزه علمیه قم شدم، درست قبل از عملیات حصر آبادان، فتح‌المبین و بیت‌المقدس شرکت کردم و پس از آن به تیپ کربلا که تازه از بچه‌های استان مازندران تشکیل شده بود، رفتم و اولین‌باری که با تیپ 25 به منطقه رفتیم با گردان حمزه سیدالشهدا(ع) بود که من جانشین فرمانده گردان و بعد فرمانده گروهان شدم.

در عملیات والفجر یک بر اثر اصابت ترکش تیر دوشکا به ناحیه کمر، زخمی‌شدم و مدت‌ها بر روی ویلچر بودم، با همین وضع، به تحصیل خودم ادامه دادم، پس از والفجر یک دیگر توان شرکت مستقیم در جنگ را نداشتم، لذا وارد بعد فرهنگی شدم و از آن زمان جانشین اعزام مبلغ در قرارگاه خاتم الانبیا(ص) شدم.

در ادامه عملیات والفجر 8 در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان ـ سال 65 در یکی از سنگرها 5 نفر از روحانیون بزرگوار به شهادت رسیدند و صبح آن روز من برای انتقال کار روحانیون به فاو رفتم و آن‌جا بود که دچار مصدومیت با گاز خردل شدم.

پس از جنگ کارم را با تدریس در دانشگاه آغاز کردم، در دانشکده حقوق دانشگاه آزاد مرکز مشغول تدریس مبانی حقوق و کیفری فقه شدم، تا اینکه از اواخر سال 80 به دلیل تشدید عارضه شیمیایی کاملاً وضعیت حنجره و ریه من از بین رفته و تاکنون چندین بار برای معالجه به کشور آلمان اعزام شده‌ام.

فارس: حاج آقا بنی‌حسینی! شما سال‌های زیادی در جبهه‌های جنگ حضور داشته‌اید، بهترین خاطره شما از جبهه‌های جنگ کدام است.

یادم است در سال 63 در دهه اول ماه محرم بچه‌ها در هورالعظیم 4 نفر، 4 نفر روی یونولیت‌ها نشسته بودند و از منطقه حفاظت می‌کردند، با همان شرایط بچه‌ها دل‌شان می‌خواست در ماه محرم عزاداری کنند.

با هماهنگی که با قم انجام دادیم، عده‌ای از روحانیون را به منطقه اعزام کردند، تصمیم گرفته شد روی هر یک از یونولیت‌ها یک روحانی مستقر شود، درست ظهر عاشورا بود که آتش شدید دشمن در هور، بر روی بچه‌ها ریخته شد اما بچه‌ها به عشق اباعبدالله الحسین دست از عزاداری برنمی‌داشتند و با تمام جان و دل به عزاداری ادامه دادند.

یک خاطره هم از پاسگاه زبیدات دارم که به شکل نعل اسب بود، دشمن به علت نزدیکی زیاد نیروها با تفنگ‌های سمینوف بچه‌ها را می‌زد، ما هم تفنگ سمینوف نداشتیم، تقاضا کرده بودیم که به ما بدهند اما به‌دلیل مشکلات زیادی که برای تجهیز نیروها وجود داشت زمان زیادی طول می‌کشید تا تفنگ سمینوف در اختیار ما بگذارند.

یک جوان 15 ساله در میان ما بود، به من گفت: اجازه بده که من بروم تفنگ سمینوف را از عراقی‌ها بگیرم و بیاورم، من به او گفتم برو، او به‌صورت سینه خیز به سنگر عراقی رفت و دو تفنگ سمینوف از آنها گرفت و آورد، وقتی آمد، گفت: سید به من اجازه بده تا یکی از این تفنگ‌ها را من داشته باشم و من نیز به دلیل رشادت این جوان به او اجازه دادم که یک تفنگ در دست او باشد، او با این تفنگ تعداد زیادی عراقی را زد.

یک شب به من خبر دادند که این جوان زخمی‌ شده است، به سرعت خودم را به او رساندم، او در داخل سنگر در یک گودال افتاده بود، پای او را گرفتم از سنگر کشیدم بیرون سرش را گذاشتم روی پای خودم و در حالی که می‌گفت: «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله» جان به جان آفرین تسلیم کرد و شهید شد.

این مطالب را من به این خاطر گفتم تا جوان‌هایی که انقلاب و جنگ را درک نکرده‌اند، بدانند جوانانی که شهید شده‌اند دارای معرفت و بینش صحیح بودند، آنها هم می‌توانستند مثل شما زندگی خوبی داشته باشند اما از همه چیز خود گذشتند تا حریت و آزادی باقی بماند و اگر آنها نمی‌رفتند، ما امروز نمی‌توانستیم آزاد زندگی کنیم.

فارس: حاج آقا بنی‌حسینی! در کشورهای دنیا از شهدا و جانبازان جنگ‌های خود به نحو چشم‌گیری تجلیل می‌کنند و از آنان به‌عنوان قهرمانان ملی یاد می‌کنند اما در کشور ما از جانبازان و شهدا آن طور که شایسته آن است، تجلیل نمی‌شود به نظر شما دلیل آن چه می‌تواند باشد؟

به نکته‌ای جالبی توجه کرده‌اید، بسیار مهم است که آثار قهرمانی‌هایی که توسط شیردلان و شیرمردان کشورمان به وجود آمده زنده بماند و این امر نیز در گرو همت دولتمردان و مسؤولان است، اگر مسؤولان نظام در راستای جایگاه واقعی ایثارگران گام برداشته به وظایف خود عمل کنند، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.

نباید از این عزیزان استفاده ابزاری ‌شود، به‌طوری که اگر یک جانباز شیمیایی شهید شد، فقط از تلویزیون و مطبوعات اعلام کنند که این عزیز به شهادت رسیده است، متأسفانه بیشتر اوقات از تلویزیون هم اعلام نمی‌شود، در کشورهایی که جنگ داشته‌اند از جنبه‌های مختلف به بازماندگان جنگ توجه شده است.

یک بعد آن امکانات رفاهی است و بعد دیگر این که در جامعه از آنان به‌عنوان قهرمان یاد می‌شود، اما من جانبازی در همین شهر تهران سراغ دارم که بالای 50 درصد جانبازی دارد و از بنیاد جانبازان ماشین گرفته و با ماسک و اکسیژن دارد مسافرکشی می‌کند.

این در شرایطی است که حضرت امام(ره) خیلی درباره این عزیزان سفارش کرده‌اند، به خصوص در وصیت‌نامه آن حضرت سفارش شده «مگذارید یادگاران جنگ و جهاد در پیچ و خم مسائل زندگی فراموش شوند.» هم‌چنین بزرگ جانباز انقلاب، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز بارها که با مسؤولان دیدار داشته‌اند، تأکید بر این امر کرده‌اند که در تمام ابعاد فرهنگی، مادی و معنوی به این عزیزان توجه شود اما متأسفانه به این نکات توجه لازم نشده است، شما ببینید، یک جانبازی که از کار افتاده است و امکان کار کردن هم ندارد چگونه می‌تواند با این شرایط سخت، زندگی کند، نباید به جای توجه بیشتر به خانواده معظم شهدا، جانبازان و ایثارگران، گرفتار زدگی شویم.

فارس: این درست برعکس آن چیزی است که در جامعه القاء می‌شود، در بین مردم شایع است که جانبازان از امکانات رفاهی زیادی برخوردارند به نظر شما دلیل آن چیست؟

متأسفانه ذهن جامعه را نسبت به این عزیزان بدبین کرده‌اند، مثلاً در خصوص سهمیه دانشگاه وزارت علوم 4 درصد سهمیه برای گروه شاهد (اعم از خانواده شهدا، جانبازان و ایثارگران) قرار داده است اما این مسأله این گونه در جامعه جا افتاده است که خانواده‌های شاهد 4 درصد سهمیه دارند، در حالی که این طور نیست، این 4 درصد جز صد در صد ظرفیت دانشگاه نیست بلکه این 4 درصد مازاد ظرفیتی است که اعلام می‌شود.

فارس: حاج آقا بنی حسینی! به نظر شما چگونه می‌توان از خانواده شهدا، جانبازان و ایثارگران تجلیل کرد که یاد و خاطره آن برای تمام نسل‌ها زنده بماند؟

باید حقیقت مسأله را برای جامعه بیان کنیم و برای این عزیزان از جمله آنهایی که رفته‌اند و آنها که مانده‌اند فرهنگ‌سازی کنیم، متأسفانه برای این عزیزان که جامعه و کشور ما به آنها مدیون هستند، کاری انجام نشده است.

شما نگاه کنید اولین گروه از جانبازان گروه اعصاب و روان هستند، دومین گروه جانبازان قطع نخاعی هستند که مثل یک تکه گوشت در منزل افتاده‌اند و مشکلات متعددی دارند، تمام زندگی‌شان را در راه اسلام و کشور گذاشته‌اند، اما در مقابل زحمات آنها ما چه کرده‌ایم؟

متأسفانه به عده‌ای که در جنگ جزو اصحاب «جدار» بودند و از جنگ برگشتند، بعضی از مسؤولیت‌ها را گرفتند و دیگر کاری به کار این عزیزان نداشتند و حتی این را من شاهد بودم که بعضی از آنها می‌گویند که جانباز شدن جزو وظیفه شما بوده است، این برای کسی که از تمام جان و مال خود مایه گذاشته، بسیار سخت است.

ما از بعد فرهنگی ضعیف برخورد کردیم فعالیت در بعد فرهنگی این نیست که پوستر شهید را درست کنیم، بزنیم روی دیوار، باید صدا و سیما و مطبوعات به‌گونه‌ای عمل کنند که فرهنگ جهاد و شهادت برای نسل‌های بعد زنده بماند.

فارس:  مسؤولان نظام در مقابل عزیزان جانباز، خانواده‌های شهدا و ایثارگران چه وظایفی برعهده دارند؟

ظرف دو سال 16 بار بی‌هوش شدم و ریه‌ام را شست‌وشو دادند، 4 نفر بودیم به کشور آلمان اعزام شدیم در بیمارستان هم دکتر ما پرفسور فریتاک بود، از 4 نفری که بودیم شهید سیدجلال سعادت، شهید احمد فرجی، شهید نادعلی ‌هاشمی‌ شهید شدند و فقط من هستم که مانده‌ام.

شهید نادعلی ‌هاشمی‌ تو بیمارستان داشت جان می‌داد ولی ناراحت بود که به بانک بدهکار است و اگر شهید بشود بانک می‌آید و خانه‌اش را مصادره می‌کند البته، با همکاری دوستان و بنیاد بدهکاری‌اش پرداخت شد، باور شاید نکنید هنگامی ‌که مطمئن شد که این مبلغ پرداخت شده است، گفت: «انالله و انا الیه راجعون» و شهید شد.

هم‌چنین شهید ‌هاشمی ‌هنگامی‌که بیماری او بسیار سخت و توان‌فرسا شده بود، می‌گفت دلم برای دخترم خیلی تنگ شده، من از او پرسیدم چرا؟ گفت: برای این که موقعی که من می‌خواستم بیام آلمان، این بچه دست‌هایش را توی پای من انداخت و گفت بابا دیگه نرو، بس است و التماس می‌کرد و با التماس از من می‌خواست که به این سفر نیایم.

3141/ح

جانبازان عزیزان جامعه متأسفانه ایثارگران بچه‌ها جانباز شیمیایی زیادی سمینوف عملیات اعزام منطقه زندگی ادامه دانشگاه فرهنگی اجازه عزاداری دادند مشکلات مسؤولان کرده‌اند خانواده سهمیه هاشمی جانبازی اعلام بماند تجلیل بسیار افتاده بودیم شهادت بنی‌حسینی روحانیون والفجر نباید چگونه آلمان مازندران انقلاب خاطره ابزاری امکانات سفارش رفاهی هم‌چنین می‌کند بنیاد خانواده‌های ‌هاشمی‌ پرداخت التماس گفت‌وگو نادعلی بیمارستان مسأله داشته‌اند دارند مقابل استفاده تلویزیون تدریس عراقی می‌گفت فرمانده نیروها جبهه‌های شرایط می‌خواست عده‌ای گرفته جانشین گردان یونولیت‌ها مطبوعات ظرفیت کربلا بزرگوار کردیم به‌عنوان نمی‌شود می‌تواند بیشتر