مازندشورا:خبرگزاری مهر - گروه استانها، حسین نادعلی زاده: رویدادهای رفته بر حال و روز شوراها و قیل و قال های منتج به صدور بیانیه های پی در پی و صف آرایی های حقیقی و مجازی ، شهروند ناظر را با این پرسش بنیادین رو به رو می سازد که آیا ظرف زمان، آبستن تغییر پارادایم در شورا و مدیریت شهری است؟ آیا توان برون رفت از گذاره های تکراری و چسبنده به رفتارهای سنتی در تصمیم گیری های کلان شهری پدید آمده است؟
مدیریت سنتی و مرسوم گذشته با انواع اقاریر منتخبین دوره های پیشین شورا ها به نقد کشیده شده و بن بست قاعده ها و روش ها و کنشها ی آن ، بارها به سمع موکلین رسیده است و اکنون می توان اظهار داشت که با روش ها ی گذشته و قواعد آن نمی توان پاسخ مشکلات و مطالبات گذشته را داد.
با ادامه قواعد گذشته هیچ گونه تحول ساختاری در مدیریت شهری را نمی توان انتظار داشت. راه برون رفت به پیشنهاد متخصصین علم مدیریت در این گونه وضعیت های پدید آمده ، ایجاد تغییر پارادایم در مدیریت شهری است.
تغییر پارادایم زمانی محقق می شود که مفروضات پایه ای و مدل ذهنی ما دستخوش تغییرات اساسی گردد. امروزه به غلط در بسیاری از سازمانها و نهادها ، ادعای تغییر پارادایم مطرح می شود و کم نیستند مدیرانی که معتقدند پارادایم مدیریت خود را تغییر داده اند ولی منظورشان صرفا تغییر سلیقه است!
هر سیستم در گذر عمر خود چهار مفهوم پایه ایی دارد که عبارتند از: اصلاح ،تحول ،پارادایم شیفت وانقلاب، بنابراین در یک سیستم گاهی سطح اول رفرم و اصلاح روی می دهد و گاهی تحول و جایگزینی و در سطح سوم تغییر پارادایم و در نهایت انقلاب شکل می گیرد.
تصمیمات شورا جهت تعدیل عوارض را می توان از مصادیق رفرم و اصلاح دانست و جابجایی شهردار را نمونه سطح دوم یعنی تحول بیان نموداما ورود به سطح سوم وقتی الزامی می گردد که هیچ کدام از سطوح قبلی به تنهایی پاسخ گوی درمان و حل مشکل نباشند در این نقطه زمانی است که تا قواعد و روش ها و ساختارهای از پیش استقرار یافته تغییرات اساسی نکنند ، اصلاح و تحول و جابجایی منابع انسانی نیز بی نتیجه خواهند ماند و سیستم دچار دور خواهد گشت. در این بازه زمانی و گذر تاریخی است که جا بجایی پارادایم توصیه موکد می گردد در غیر این صورت اصلاح و تحول و جایگزینی افراد ، ادامه روندها در طول زمان ، هم چنان مانند گذشته عمل خواهد کرد.
تشخیص تغییر ساختارها و قواعد و جابجایی انگاره های قبلی، نیاز به تغییر نگرش ها و مدل های ذهنی بازیگران اصلی دارد.
باید توجه داشت که انگاره های مدیریتی به سرعت تغییر نمی کنند ولی پیروزی از آن کسانی خواهد بود که زودتر از دیگران به جابجایی پارادایم ها توجه کنند و بنای ساختارها و قواعد جدید را زودتر پی ریزی نمایند.
در تمامی تغییرات پارادایم باید به یک اصل توجه کافی نمود و آن حرکت رو به جلو در شفافیت بیشتر و کار آیی بهتر است، هیچ تغییر انگاره ای اجازه تحقق ندارد مگر اینکه مدیریت شهری را یک گام به سمت کارآیی بیشتر ، کاهش هزینه ها و بهبود عملکرد و شفافیت بیشتر سوق دهد و قابلیت اثباتی داشته باشد.
در شرایط حاضر تغییر پارادایم شورا در موضوعات مختلفی قابلیت اجرا دارد که در ذیل به چند نمونه آن اشاره می شود: الف : انتخاب منابع انسانی و به خصوص شهردار با ایجاد سامانه های نوین و قواعد و ساختارهای جدید و قابل سنجش، بررسی اولویت ها در مواجهه با پروژه های شهری و فرایند بهبود آن معضلات، پ: کشف منابع لازم جهت بهبود پروژه های شهری و راه های تامین آن، ج : مکانیسم های خلق ارزش افزوده و ثروت شهری، چ: شیوه های مدرن اداره نهادهای شهری، د: شیوه های مدرن برخورد با نهادهای موجود بالقوه و بالفعل شهری، ه : شیوه های برانگیختگی انگیزه شهروندان و تولید سرمایه های اجتماعی.
اکنون مهمترین چالش داخلی دربرخی از شوراها ، نبود اجماع است ، تنش های داخلی و آسیب های وارده هر روز هزینه های گزافی را بر موکلین بار خواهد نمود. دوری از تفکر سیستمی مشهود و پرداختن صرف به معلول ها را می توان در برگزاری مکرر جلسات مشاهده کرد.
با این وصف به نظر می رسد تامل بیشتر و ساختن شبکه های نظری و عملی در شورا و ایجاد بستر واقعی گفتگو در عرصه شهری از اولویت های منتخبین شوراهای جدید خواهد بود تا بتوانند شرط لازم تغییرات را به جای آورند. زیرا در شرایط فعلی که ساختارها فرسوده ، نا کارآمد و گاهی فساد آورند ، نه اصلاح می تواند پاسخگو باشد و نه صرف تحول و جابجایی نیروهای انسانی!
در فرجام به پرسش آغازین این مقال باز می گردیم که آیا زمان تغییر پارادایم سنتی در مدیریت شهری فرا نرسیده است؟
*حسین نادعلی زاده :کارشناس حقوق و مدرس دانشگاه