مازندشورا: بیشک تغییر در نحوه مصرف مردم در تولید صنایع غذایی تاثیرگذار است چراکه صنعت غذا با پول مردم کار دارد نه با اندوخته آنان یعنی همان سبد غذایی که از ضروریات زندگی مردم است. لذا کاهش قدرت خرید مردم موجب رکود در صنایع غذایی میشود هرچند عواملی همچون عملکرد دولتها، مطبوعات و تشکلها نیز در فرهنگ مصرف تاثیرگذار خواهند بود.
اگر سطح درآمد با هزینهها مطابقت نداشته باشد اولین جایی که تاثیر میگذارد صنعت غذا است. تمامی تصمیمها و سیاستهای دولتی که بر زندگی مردم تاثیر میگذارد در مرتبه بعدی تاثیر در روند تولید و بازار محصولات صنعت غذای کشور دارد.
رکود در تار وپود کشور فرو رفته و موجب کاهش مصرف مردم شده و این رکود، فروش محصولات صنایع غذایی را پایین آورده که موجب افزایش هزینههای ثابت و کاهش قدرت تحمل آسیبهای اقتصادی در صنعت غذا میشود. چراکه صنعت غذا پس از هدفمندی یارانهها درگیر دو موضوع تورم و رکود تورمی شده است که اخیرا تاثیر رکود از تورم پیشی گرفته است.
در حال حاضر 19 هزار شغل مستقیم در صنایع غذایی مازندران در معرض تهدید است این مشاغل تحت تاثیر رکود به شدت در تهدید هستند به گونهای که در سال قبل بیش از 40 واحد تولیدی تعطیل شده است. لذا هر برنامهای برای خروج از رکود باید ناظر بر افزایش مصرف باشد و قدرت خرید مردم را بالا ببرد چراکه حلقهی تولید غذا و بازار آن متشکل از نهادههای خام دامی، صنایع تبدیلی و مصرف کننده است که در این میان مصرف کننده که مردم هستند هیچ حامی و سخنگویی برای بیان مطالبه خود ندارند درحالی که عامل حرکت دهنده و تعیین کننده، مصرف کننده است که به آن کمتر توجه میشود.
لذا دولت باید یارانه صادرات را به مصرف کننده داخلی پرداخت کند، صادرات امر پسندیدهای است.
پرسشی که مطرح است این است؛ چرا لبنیات که سرانه مصرف ما در آن بسیار پایین است صادر میشود و جالب آنکه برای صادرات آن نیز یارانه پرداخت میشود، چرا این یارانه را به مصرف کننده پرداخت نمیکنیم تا سرانه مصرف داخلی افزایش پیدا کند.؟ چراکه صادرات مواد لبنی از سرریز تولید کشور نمیباشد بلکه از سبد غذایی مصرف کنندگان است از این منظر کاهش 15 درصدی مصرف لبنیات کشور تاسف بار است.
یارانه را باید به مصرف کننده پرداخت کرد تا مصرف داخلی افزایش یابد اینکه به صادرات اهمیت داده شود تصمیمی نادرست است، مشکل مصرف کننده را چه کسی باید حل کند.؟
متوسط مصرف لبنیات در دنیا 150 کیلو است اما هدفگذاری ما 120 کیلو است که الان مصرف سالانه کشور به 70 کیلو رسیده حال صادرات و مشوقهای صادراتی چه معنی میدهد.؟
همچنین نظام توزیع عاملی بر افزایش قیمت محصولات صنایع غذایی است، نظام توزیع با قیمت پایین محصول را از واحد تولیدی خریداری و به قیمت بالاتر به مصرف کننده میفروشد و اینگونه تولید هر روز لاغرتر و بازار چاق تر میشود.
توزیع کننده دسترسی مصرف کننده را محدود و سود تولیدکننده را کم میکند و اینگونه انگیزه در تولید و مصرف به یک میزان کاهش مییابد.
از سویی فله فروشی و خام فروشی مواد غذایی ناشی از خلاء قانونی و ضعف عملکرد صنعت غذا است جوسازیها متعددی که علیه تولید صنایع غذایی در شبکههای اجتماعی به وجود آمد توسط مسئولان مدیریت نشد و موجب شد تا بسیاری از سودجویان از فرصت بوجود آمده بهره کافی را جهت ضربه زدن به صنعت غذا ببرند.
این مطلب در شماره چهارم هفته نامه موثق (17 مرداد 95) منتشر شده است