مازندشورا: چگونه می توان بدون خواندن سالی یک جلد کتاب ، ادعای فرهنگ و هنر و تمدن کرد ؟ چگونه است ملتی که سرانه مطالعه روزانه افرادش در حال حاضر تنها کمتر از 2 دقیقه است ، همچنان به آنچه که نیاکانش بوده اند یا نبوده اند ، دلخوش می دارد؟
ادیب و نویسنده ای با مطالعه صدها جلد کتاب و پس از نوشتن بیش از 20 عنوان کتاب که هم اکنون در کتابخانه های کشور جای گرفته از این متحیر بود که برای نخستین بار چه کسی یا کسانی و با چه هدفی دست در معنای شعر فردوسی بزرگ بردند و یک ملتی را با قلب معنای این مصرع از خودشناسی دور نگه داشته اند.
نویسنده چیره دست شهرستانی بر این اعتقاد بود که همین قلب معنای مصرع ' هنر نزد ایرانیان و بس ' کافی بود تا به داشته های نیاکانمان دلخوش کنیم و با آسمان و ریسمان کردن حضور فلانی در ناسا و سفر فلانی به فضا و دهها مورد از این دست ، همچنان فکر کنیم که محور کائناتیم ، بدون آن که حتی قدمی در راه شناخت آن چیزی که نیاکانمان به واقع بودند ، برداریم .
موضوع بحث ، البته فرهنگ مطالعه بود و تعجب نویسنده شهرستانی هم از این بود که چگونه ملتی که اهل کتاب خواندن نیست به چنین نتیجه غافلگیر کننده ای رسیده است .
** ملتی با فرهنگ شفاهی
او راست می گفت ؛ برای این که مهم ترین کتاب های تاریخی ما را مستشرقان نوشتند که دست برقضا منبع اصلی برای هر مطالعه ، نوشتن و تفسیر کردنی است . باز همین مسشرقان بودند که برای ما نوشتند که نیاکانمان چگونه زندگی می کردند ؟ چگونه کشت و کار می کردند ؟ و چگونه حاکمانی بودند ؟
تنها اگر به همین یک موضوع فکر کنیم که مهم ترین کتاب هایمان را دیگران برایمان نوشتند ، کافیست تا حداقل به این نتیجه برسیم که هنر نوشتن نزد ما ایرانیان نبوده و نیست و نوشتن هم ریشه در دانستن دارد و دانائی حاصل نمی شود مگر با خواندن کتاب یا همان مطالعه .
جامعه شناسان بر این اعتقادند که فرهنگ ما ایرانی ها ، فرهنگ شفاهی است و مهم ترین علت این که مطالعه در ما تبدیل به عادت نشده است ، ریشه در همین موضوع ارد.
شبکه های اجتماعی در فضای مجازی این فرهنگ ما را بخوبی به نمایش گذاشته اند ؛ پربازدید ترین مطالب در این فضا صدا و فیلم های کوتاه و یا نوشته های کوتاه ارضاء کننده غرور فردی و اجتماعی است.
** جا ماندن در گذشته
حسین اسلامی ، پژوهشگر و نویسنده ساروی با بیان اینکه عدم رویکرد به کتابخوانی و به طور کل مطالعه در کشور ما ریشه در تاریخ دارد ، گفت : ما ملتی با تمدن کهن هستیم و همواره تاریخ و وقایع مهم سیاسی و اجتماعی را به صورت قصه برای نسل های بعد بیان کرده ایم.
وی اضافه کرد : ملت های کهن دارای اسطوره و قصه هستند و برهمین اساس فرهنگ شفاهی همیشه بر فرهنگ کتبی غلبه و رواج بیشتری داشته و عادت به کتابخوانی هرگز در ما به وجود نیامد.
نویسنده ' تاریخ دو هزار ساله ساری ' با اشاره به اینکه ما مخترع چاپ و کاغذ نبودیم و طبعا دیرتر به این حوزه ورود کرده ایم، ادامه داد : ریشه های عمیق استبداد و ترس دولت ها در گذشته از روشنگری مردم را نمی توان در عدم اشاعه فرهنگ کتبی بی تاثیر دانست.
نویسنده 69 ساله مازندرانی به انقلاب الکترونیک و ظهور فضای مجاری در ایجاد فاصله بیشتر شهروندان با کتاب اشاره و به احداث ، تجهیز و شاداب سازی کتابخانه ها تاکید کرد.
او به ارتقاء جایگاه اهل قلم در جامعه نیز تاکید کرد و گفت : تولید هر کالای فرهنگی نیازمند حمایت همه جانبه از سوی متولیان و مسئولان مربوطه است.
** تعارف ، چوب لای چرخ
علی صادقی ، نویسنده ، شاعر و روزنامه نگار مازندرانی هم بر این اعتقاد است که ما در همه زمینه ها از جمله موضوع کتابخوانی با خودمان تعارف داریم . ' همه از کتاب به عنوان مهم ترین کالای فرهنگی ، میراثی ماندگار ، پدیده ای باشکوه و با ارزش و عنصری رشد آفرین و روشنگر در پهنه زندگی بشر یاد می کنیم اما به دنبال خواندن آن نیستیم '.
' شاید هیچ ملتی شعری به زیبائی یار مهربان در باره کتاب نداشته باشد ، ولی ما داریم ، اگر چه همه فکت ها حاکی از نامهربانی ما با این یار مهربان است . گزارش های سالانه دستگاههای فرهنگی مملو از برگزاری نمایشگاههای کتاب است . بتازگی قفسه های کتاب را به خیابان ها آورده ایم تا ملت کتاب نخوان ما در ایستگاه تاکسی ، اتوبوس ، مترو و ... وقتش به بطالت نگذرد ، ولی دریغ از افزایش سرانه مطالعه '
او راست می گوید . این را از آمارهای رسمی منتشر شده در رسانه ها هم می توان فهمید . کمتر از پنج درصد مراجعه کنندگان به نمایشگاه کتاب اقدام به خرید کتاب می کنند و برای 95 درصد دیگر نمایشگاه کتاب محلی برای گذران وقت و تفرج است.
** هزار دلیل برای کتاب نخواندن
وقتی صبحت از پائین بودن سرانه کتابخوانی می شود ، کتاب نخوان ها هزار دلیل برای آن ردیف می کنند ؛ از گرانی کتاب گرفته تا علم کردن فضای مجازی و مهم تر از همه ادعای بی محتوا بودن کتاب هائی که که خودشان نخوانده اند.
این آخری ، از آن دلایل دندان شکنی است که هیچ کس قادر به رد کردنش نیست ، حتی اگر پرفروش ترین کتاب دنیا را نام ببری که در ایران شمارگانش به 10 هزار نرسیده باشد .
دلیل تراشی برای کتاب نخواندن گاهی به افرادی که مطالعه نیاز روزمره آنان است هم سرایت کرده است.
افسانه حمیدی ، شهروند 30 ساله ساروی که خودش را کارشناس رشته روزنامه نگاری معرفی می کند ، کتاب خواندن را برای خودش نوعی تفنن می داند.
وی به خبرنگار ایرنا گفت : کتابخوانی برای من حالت تفنن دارد و برنامه منظمی در این باره ندارم . بیشتر دوست دارم رمان بخوانم و امسال هم تاکنون هیچ کتابی نخوانده ام .
اکبر پور احمد ، دیگر شهروند مازندرانی مشکلات اقتصادی را مهم ترین علت کتاب نخواندن معرفی می کند و می گوید : همین قدر همت کنم که به گذران زندگی و مشکلات عدیده بپردازم ، هنر کرده ام و اگر هم وقتی برایم باقی بماند ، نمی توانم حواسم را برای خواندن کتاب متمرکز کنم.
علی روحی جویباری ، شهروند کتابخوان مازندرانی که از دوران مدرسه با کتابخوانی خو گرفته ، به خبرنگار ایرنا گفت : همیشه برای کتاب نخواندن دلیل وجود دارد و اصولا افراد کتاب نخوان به قول معروف چپشان پر است از این دلایل . بعضی مواقع چنان فی البداهه دلیل آفرینی می کنند که آدم اهل مطالعه هم از کتاب خواندش احساس بطالت می کند.
وی که کارشناس ارشد علومی سیاسی است و فروشگاه مواد غذایی در جویبار دارد ، هر ماه دستکم 2 عنوان کتاب در زمینه های مختلف بویژه رمان ، تاریخ ، جامعه شناسی ، شعر و دیگر موضوعات مطالعه می کند.
این شهروند جویباری بر این اعتقاد است که کتاب خواندن به عنوان یک عادت فردی باید از دوران مدرسه در کودک نهادینه شود.
' مدارس ما کتابخوان پرور نیست . در مدارس و حتی دانشگاههای ما کتاب خواندن و مطالعه بیشتر هیچ ما به ازائی ندارد . هیچ معلمی به دانش آموزشش به خاطر مطالعه کتاب غیر درسی آفرین نمی گوید و نمره نمی دهد در نتیجه اشتیاق به کتاب خواندن در همان کودکی در برابر تقویت حفظ کردن دروس کلاسی و نمره گرفتن بالا ، سرکوب می شود '
** رونق اشتغال با مطالعه
پائین بودن سرانه مطالعه در کشور سبب شده است تا صنعت نشر که از صنایع پردرآمد در کشورهای پیشرفته است ، در کشور ما به ذلت بیفتد.
ناشران از عدم حمایت اقتصادی و معنوی متولیان فرهنگی گله دارند ، نویسندگان برای آفرینش آثار پشتوانه مالی ندارند ، کتابفروشی ها از فروش روزانه راضی نیستند و ... به این ترتیب کلاف مشکلات این صنعت بنیادین فرهنگی هر روز سردرگم تر می شود .
واقعیت این است که برای پیدا کردن سر این کلاف در هم تنیده تنها یک راه وجود دارد و آن هم ترغیب جامعه به مطالعه و کتاب خواندن ، والا اگر همه کتاب های ناشران را دستگاههای مختلف فرهنگی و غیر فرهنگی بخرند و به کتابخانه ها و آدم ها هدیه بدهند ، گره ای از این کلاف باز نمی شود .
** کتابخانه های خالی از عضو
عضویت در کتابخانه های عمومی یکی از معیارهای مناسب برای سنجش میزان کتابخوانی در یک جامعه است و وضعیت مازندران را هم می توان مشتی نمونه خروار برای کشور دانست .
هم اکنون به گفته مدیرکل کتابخانه ای عمومی مازندران کمتر از چهار درصد از سه میلیون و 200 هزار نفر جمعیت مازندران عضو کتابخانه هستند ، یعنی رقمی کمتر از 120 هزار نفر .
آرزو ولیپور چشم انداز ترسیم شده برای سال 1404 را افزایش اعضا به 35 درصد اعلام کرد.
هم اکنون 110 باب کتابخانه عمومی با زیربنای 52 هزار و 462 متر مربع فعال است که در افق ترسیم شده باید به 414 باب افزایش یابد.
وی ایجاد 23 ایستگاه مطالعاتی در مناطق مختلف مازندران از جمله ایستگاههای راه آهن ، بیمارستان ها و مراکز درمانی را از برنامه های پیش رو برای ترغیب جامعه به مطالعه معرفی کرد و گفت که هم اکنون 10 ایستگاه کتاب در بیمارستان های استان مستقر است.
ولیپور هدفمندی در استقرار ایستگاههای مطالعاتی بویژه در مناطق و محلات پرتردد را هم یکی از برنامه های اداره کل کتابخانه های عمومی برشمرد و افزود : با اداره کل آموزش و پرورش هم رایزنی شده تا زنگ انشا دانش آموزان به عنوان فرصت معرفی کتاب و کتابخوانی در نظر گرفته شود .
خبرنگار : زهره کرمی ** انتشار دهنده : حسن فلاحتی
7330/1654