ساری را پایتخت دل‌ها بسازیم

اختصاصی مازندشورا: به‌جای نقدهای غیرمنصفانه و برخورد از پشت عینک سیاسی، ضمن نقد، پیشنهاد بهبود بدهیم و اگر دلسوز شهرمان هستیم دست در دست هم و با کمک تک‌تک شهروندان‌مان، ساری را پایتخت دل‌ها کنیم

اختصاصی مازندشورا: ساری شهری با قدمت بیش از 2500 سال که در شاهنامه فردوسی، پایتخت پیشدادیان و کیانیان، بوده است. هرچند در حمله اسکندر به آتش کشیده شد و به خاکستر تبدیل شد اما به همت مردان و زنان خستگی‌ناپذیر خود و در بستر تاریخ رونقی دوباره گرفت و یکبار دیگر در همین اواخر پایتخت ایران شد و آقامحمدخان قاجار ضمن انتخاب آن به عنوان پایتخت در این شهر تاجگذاری نمود.

سوال اینجاست آیا شهری با چنین پیشینه تاریخی مورد توجه مسئولین بوده است؟ اگر از مسئولان ملی که دارای دغدغه فراوان هستند بگذریم، آیا می‌توانیم بی‌توجهی مسئولان محلی را نادیده بگیریم؟

مشکل این است که هرگز مسئولان و مدیران شهری ساری را بر اساس نیاز شهر و در خور عظمت تاریخی آن انتخاب نکردیم یا بهتر بگوییم نکردند و اگر ظرف چند سال اخیر افراد علاقمند و خیرخواه شهر که همت بر رفع نیازمندی‌های شهری بسته‌اند به دنبال نقد غیرمنصفانه عملکرد آن‌ها هستیم. صد البته نه آنکه اقدامات صورت‌گرفته محل نقد نداشته باشد، که به جز کار خداوند هر کاری ناقص است اما به‌جای نقدهای غیرمنصفانه و برخورد از پشت عینک سیاسی، ضمن نقد، پیشنهاد بهبود بدهیم  و اگر دلسوز شهرمان هستیم دست در دست هم و با کمک تک‌تک شهروندان‌مان، ساری را پایتخت دل‌ها کنیم.

با چنین نگاهی به چند موضوع از قلم افتاده و یا کمتر توجه شده در مدیریت شهر ساری می‌پردازم:

اگر توسعه را به‌معنای رشد متوازن درنظر بگیریم نباید صرفا به توسعه عمرانی دلخوش باشیم که البته آن نیز ضروری است ولی آیا در حوزه‌های دیگر از جمله حوزه‌های فرهنگی و من‌جمله حفظ آثار ارزشمند قدیمی شهر که هویت تاریخ معماری و سبک زندگی گذشتگان ماست اقدامات موثری صورت دادیم؟

شهر را مردمانش تشکیل می‌دهند آیا توجه لازم به ارزش‌آفرینان شهر و فرهیختگان آن در حوزه‌های مختلف داشته‌ایم؟ آیا برنامه مدونی در این زمینه داریم؟

در استفاده از توانمندی‌های زنان ساروی در حوزه‌های مختلف چه برنامه‌هایی داریم؟ زنان خوشفکر و مادرانی که افراد بزرگی تحویل جامعه داده‌اند سهم شان در مدیریت شهرمان فقط یک صندلی خالی ‌است آیا وقت آن نرسیده است تا از این ظرفیت‌های عظیم در مدیریت شهری استفاده کنیم؟

معضل کمبود فضای سبز را با کدام برنامه حل خواهیم کرد؟ آیا شرم‌آور نیست که سرانه فضای سبز ما از بسیاری از شهر‌های کویری هم کمتر است؟ این در حالی است که در مناطق کمتر توسعه‌یافته شهر و در محلاتی همچون شهید چمران، غفاری، کوی طالقانی، شهید فهمیده و .... نه بوستانی وجود دارد و نه فضایی برای این امر اختصاص یافته است. تراکم خفقان‌آور جمعیت در این مناطق و نبود فضای سبز مناسب به‌خصوص در مناطق فوق‌الذکر سلامت روانی جامعه را تهدید می‌کند. فضای سبز جای خوشگذرانی نیست، بلکه التیام بسیاری از دردهای ناشی از صنعتی و ماشینی شدن زندگی را به‌عهده دارد. اگر فضای سبز خدادادی و جنگل‌های اطراف شهر نبود امروزه شاید ساری یکی از شهرهای آلوده کشور محسوب می‌شد.

بدیهی است در سایر حوزه‌ها نیز کارهای انجام نشده فراوان است. فقط امیدواریم شهروندان عزیز ساروی در انتخابات پیش روی شورای اسلامی شهر با انتخاب مدیران پاکدست و با تجربه گام‌های موثری در جهت رفع نیازمندی‌های شهر بردارند و بار دیگر شهر ما ساری را که پایتخت بهارنارنج است به پایتخت دل‌ها تبدیل کنند.

جمشید عمرانی فر ساری شهر دلها پایتخت دل‌ها