عبور از «سور آتش» در چهارشنبه آخر سال

مازندشورا: مازندران تاریخی کهن دارد و این تاریخ در دل خود آداب و رسوم فراوانی را به یادگار گذاشته است که چهارشنبه سوری یکی از مناسبت‌ها است.

مازندشورا:به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان نوشهر، سیاوشانیم که از آتش گذر می‌کنیم و با پریدن از هفت کُپه آتش و سالم رسیدن به سمت دیگر امید داریم بدی‌ها را ناکام گذاشته و دل در گرو خیر و نیکی نهیم.

مازندران تاریخی کهن دارد و این تاریخ در دل خود آداب و رسوم فراوانی را به یادگار گذاشته است که چهارشنبه سوری یکی از مناسبت‌ها است.

عده‌ معتقدند چهارشنبه سوری ریشه در مراسم آتش‌افروزی ایرانیان دارد، آنجا که زرتشتیان برای دعوت از روح نیاکانشان پنج روز اضافه آخر سال آتش می‌افروختند.

عده‌ای دیگر اما چهارشنبه سوری را آئینی می‌دانند که پس از اسلام ظهور کرده و در مازندران ریشه در باورهای مذهبی دارد. نقل است که مختار ثقفی وقتی برای خونخواهی شهداء کربلا قیام کرد برای اعلام لحظه حمله از آتش استفاده کرد.

دیدگاه سوم می‌تواند تلفیق این دو باشد و رسم آتش‌افروزی که رسمی کهن بوده در کنار باوری مذهبی که در مازندران شیعی شکل گرفت.

با توجه به اسناد موجود آتش چهارشنبه سوری معمولاً در سه مکان یعنی پشت بام، حیاط خانه و گذرگاه‌های عمومی افروخته می‌شد.

این آتش در هفت کُپه افروخته شده و اعضاء خانواده هر کدام سه مرتبه از روی آنها می‌پرند و شعری مشهور هم خوانده می‌شود و خطاب به آتش می‌گویند:

سرخی تو از من/زردی من از تو

چهارشنبه سوری و حضور آتش به تعبیری پیروزی گرما بر سرماست، آنجا که آتش حیات‌بخش به ادامه زندگی انسان کمک می‌کند و او را از دست سرما و مرگ می‌رهاند.

آتش بنا به باور ایرانیان تطهیر کننده است و بدی و مرگ را می‌سوزاند، داستان گذر سیاوش از آتش که در شاهنامه فردوسی نقل می‌شود.

برخی معتقدند که وسایل به جا مانده از زمستان که دیگر کاربردی ندارند را باید آتش زد.

در مازندران از پوشال و کاه گندم و برنج برای درست کردن کپه‌ها و افروختن آتش استفاده می‌شد چرا که با آمدن نوروز و آغاز بهار گیاهان تازه روییده دیگر علف خشک کاربردی ندارد و گاهی هم خانواده‌ها وسایل کهنه و قدیمی را می‌سوزاندند تا خانه را پاکیزه نگه دارند و به همین دلیل خاکستر باقی مانده از آتش چهارشنبه سوری را نحس می‌دانستند و نباید در خانه می‌ماند چرا که چهارشنبه منحوس بود و مادر خانواده خاکستر را از خانه بیرون برده و در گذرگاه‌ها می‌ریخت و یا به آب روان می‌سپردند تا روشنی آب نحسی خاکستر را از بین ببرد.

*آداب چهارشنبه سوری در مازندران

هر مناسبت آداب و آیین مربوط به خودش را دارد. آداب و آیینی که بنا به موقعیت جغرافیایی و ویژگی‌های تاریخی متفاوت است.

در مازندران چهارشنبه سوری آداب و رسوم‌ ویژه به خود را دارد که در ادامه بدان خواهیم پرداخت.

 *آش چهل گیاه، هفت ترشی، آش گزنه

این آش از گیاهان خشک که در خانه نگهداری می‌شد و گیاهان تازه روییده و سبز تشکیل می‌شود.


آش چهل گیاه خواص دارویی نیز دارد وقتی گزنه  اضافه می‌کردند به آن آش گزنه نیز گفته می‌شد که در گویش کجوری به آن «بیشتواش» می‌گویند.

هم‌چنین آش چهل گیاه به آش هفت ترشی نیز معروف است که از هفت نوع حبوبات و هفت جور سبزی و هفت نوع ترشی مانند آب نارنج، آب لیمو، آب انار، سرکه، گوجه سبز، شیره ازگیل تهیه می‌شود.

*شال انگِنی
رسم بر آن بود تا شالی را از دیوار یا پنجره خانه آویزان می‌کردند و صاحب خانه انعامی توی آن می‌گذاشت. انعامی از قبیل میوه، شیرینی، پول و... تا این چنین سال را با بخشندگی و سخاوت به پایان برساند.

*گپ‌کِشی یا فال گوش ایستادن

غروب دختران دم بخت و یا افرادی که آرزوی زیارت داشتند نیت می‌کردند و سپس در کنار گذرگاه‌ها یا چهار راه‌ها می‌ایستادند و گذرگاه‌ها نماد سختی مسیر زندگی بودند.

سپس به حرف‌های رهگذران گوش می‌کردند و بنا به تلخ یا شیرین صحبت کردن عابران تفأل می‌زدند.

اگر حرف مثبت و دلنشین بود نشانه‌ای از کامیابی شخص در سال جدید محسوب می‌شد و به همین دلیل عموماً مردم مازندران شب چهارشنبه سوری بلند بلند صحبت می‌کردند و از خوشی‌ها می‌گفتند.

*قاشق‌زنی
زنان طوری چادر به سر می‌کردند که کسی آنها را نشناسد و کاسه‌ای فلزی با یک قاشق در دست می‌گرفتند و در کوچه‌ها به راه می‌افتادند.

وقتی به در خانه‌ها می‌رسیدند با قاشق به ته کاسه‌ها می‌کوبیدند و صاحب‌خانه متوجه حضور قاشق‌زن‌ها می‌شد و به آنها مقداری بُنشَن (حبوبات از قبیل نخود، عدس، ماش و لوبیا و...) یا پول می‌داد.

قاشق‌زن‌ها وقتی به خانه بر می‌گشتند با بنشن‌هایی که جمع کرده بودند مقدمات تهیه آش را فراهم می‌کردند و یا اگر چیزی کم داشتند از پول به دست آمده می‌خریدند.

آش مزبور یا برای تبرک پخته می‌شد که بین همسایگان پخش می‌شد و یا به نیت مریضی که در خانه بستری بود تهیه می‌کردند و بیمار از آن آش می‌خورد تا شفاپیدا کند و بیماریش به سال بعد نرسد.

این آش را آش «امام زین‌العابدین» یا آش «ابو دردا» نیز می‌گفتند.

---------------------------

میثم متاجی پژوهشگر حوزه فرهنگی و اجتماعی

---------------------------

انتهای پیام/86019/ج30

چهارشنبه می‌شد می‌کردند مازندران گیاهان گذرگاه‌ها خاکستر کاربردی قاشق‌زن‌ها مانده داشتند انعامی حبوبات می‌گفتند روییده وسایل ادامه آتش‌افروزی ایرانیان معتقدند تاریخی گذاشته اضافه مذهبی می‌گویند خانواده افروخته استفاده زندگی