مازندشورا: حقوق شهروندي از مهمترین مباحث حقوق بين الملل و حقوق ملل است و توجه به اين مقوله از نظر ارزش ذاتي آن حائز اهميت خاص است و آن را در شمار مباحث محوري حقوق معاصر قرار داده است ، در عصر حاضر شناسایی مولفه های شهروندی و چگونگی انتقال این مفاهیم به شهروندان و اعمال این ویژگی ها و خصوصیات در زندگی اجتماعی یکی از دغدغه های هر جامعه ای است.
قوانین و مقررات شهری را می توان به عنوان یکی از اساسی ترین نقاط ارتباط و پیوند بین مدیریت شهری و توسعه شهری و شهروندان قلمداد نمود،بازیگران اصلی مدیریت شهری در پرتو قوانین و مقررات شهری ضمن تعریف نقش برای خود و سایر اعضا می توانند شهروندان را در اداره امور مشارکت دهند و ضمن محقق ساختن مفهوم حقوق شهروندی باعث توسعه شهرها شوند.
اصولاً مشارکت شهروندان در اداره امور برای شهروندان این فرصت را فراهم می آورد تا ثمره تلاش مشترک و مبتنی بر همکاری خود را ببینند و این نوع مشارکت باعث انسجام و اتصال هر چه بیشتر و دوجانبه بین مردم و مدیریت شهری خواهد شد و همچنین نتایج مثبتی زیادی را به دنبال دارد.
امروزه گسترش برخی از آسیب های اجتماعی در جامعه رو به فزونی است و بخشی از این مشکل به دلیل توسعه ناموزون شهری و عدم مهارت اجتماعی و آشنایی ساکنان با وظایف و حقوق خود به عنوان شهروندان است.
شهروندان به عنوان افرادی که در این جامعه زندگی می کنند، دارای حق بهره مندی از بهداشت، آموزش، رفاه اجتماعی، امنیت اجتماعی، اشتغال، تفریح، درمان و... هستند و در مقابل برآورده شدن این نیازها می بایست به وظایف اجتماعی خود به عنوان یک شهروند متعهد به شیوه ای مطلوب انجام دهند.
به عقیده صاحبنظران، مقامات شهری و مسئولان حکومت محلی و برنامه ریزان و مدیران شهری با مسائل ومشکلاتی مواجه هستند، که مقابله درست و عملی با این مسائل و مشکلات محلی و شهری منوط به تدوین قوانین و مقررات برنامه ریزی شهری است، که مهمترین این قوانین عبارتند از: قانون برنامه ریزی شهری، قانون شهرداری، قانون توسعه شهری، قانون بهسازی شهری، قانون پاکسازی مناطق حاشیه نشین شهری و... .
رشد و توسعه پایدار یک کشور در همه عرصه های داخلی و بین المللی در گرو رعایت حقوق شهروندی می باشد، در مدیریت شهری نوین و در جهانی که به طور فزاینده ای به سمت شهری شدن گام بر می دارد، مشارکت شهروندی جایگاه والایی دارد.
تمرکز زدایی مدیریتی، واگذاری مسئولیت های برنامه ریزی از سطوح دولتی به نهادهای محلی و بالاخره مشارکت دادن مردم در فرآیندهای توسعه شهری از طریق تدوین قوانین و فرآیندهای رسمی و شناساندن حقوق شهروندی به مردم، برای اخذ نظرات مردم در امر برنامه ریزی و مدیریت شهری در کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه به طور جدی مطرح است.
شهروند مدرن در قبال حقوق شهروندی، می بایست تعهداتی را نیز تقبل کند زیرا شهروندی، مفهومی گسترده تر از شهر نشینی دارد و شهروندان منفعل را فاقد شخصیت مدنی می دانیم، در ایران برای توسعه و اعمال مدیریت کلان شهری باید پذیرش متقابل حقوقی میان شهروند و شهر وجود داشته باشد، دو نهاد می توانند، ارکان اصلی مدیریت شهری را به وجود آورند: نخست شورای شهر و دوم شهرداری ها که در رأس هرم اجرایی قرار دارند.
آموزش صحیح شهروندان و ارتقاء سطح فرهنگ شهروندی آنان می تواند زمینه ساز ایجاد شهری پایدار برای آیندگان باشد،از سوی دیگر بهره گیری از مشارکت شهروندان در این فرآیند نیز می تواند نقش به سزایی ایفا نماید، به طوری که در سازمان دادن هر فعالیت شهری بدون مشارکت مردم در هر جای دنیا به شکست منجر می شود.
روشن است که طرح های توسعه شهری باید تطابق لازم را با نیازهای جامعه داشته و بازتاب آنها باشد، زیرا مردمی که سالیان دراز در یک شهر زندگی کرده و می کنند بهتر از هر کس دیگری نیازهای جامعه خود را شناخته و تشخیص می دهند،تهیه کنندگان طرح ها می توانند بهترین رهنمودها را از مردم محل و منطقه بگیرند.
شهروندی پایگاهی است که به تمامی افرادی که عضو تمام عیار اجتماع هستند داده شده است،حقوق و وظایف شهروندی نیز به موجب قانون تثبیت و حمایت می شود وجه تمایز تکنیک های مشارکت در میزان تأثیر گذاری و سهم مشارکان در تصمیم گیری هاست،درک این رابطه اهمیت فراوانی دارد.
مشارکت یکی از بهترین روش ها برای انتقال خواسته های سطح محلی به برنامه ریزان و مدیران شهری است که این مشارکت خود به خود باعث توسعه در شهرها می شود، الگوهای مشارکت شهری عموماً به صورت خود جوش، سازمان یافته و یا الگوی خودجوش مشارکت به عنوان یک سیستم موثر مسئولیت پذیر مطرح بوده است.
در جامعه امروز ما نظام مدیریت شهری و ارکان آن وزن بیشتری به الگوی مشارکت شهری سازمان یافته داده اند،دلیل اصلی این است که مشارکت خود جوش، داوطلبانه و سازمان نیافته هنگامی شکل می گیرد که فرهنگ مشارکتی قوی شکل گرفته باشد و مشارکت توانسته باشد تبدیل به هنجار فرهنگی شود.
به هر تقدیر مشارکت مردمی در اداره امور شهری باعث بهبود کارایی، تخصیص هزینه به سوی اولویت های اجتماعی و پروژه های زیر بنایی می گردد.
نتیجه گیری
در عصر حاضر مشارکت در همه قلمروها نقش عمده ای دارد و شهروندان به صورت فردی و گروهی، خواهان حاکمیت بر سرنوشت خود هستند،مهمترین جنبه های مشارکت، فراهم آوردن پیش شرط های لازم برای استفاده از توانایی بالقوه مالی، علمی، فکری و… آنان است،سپردن امور به شهروندان، مستلزم روحیه مشارکت طلبی و کار جمعی است که تاکنون در جامعه ما زمینه مساعد چندانی برای آن وجود نداشته است.
جایگاه مشارکت در قوانین برنامه ریزی شهری در ایران در چارچوب قوانین و مقررات متعددی انجام می شود،این قوانین و مقررات از منابع مجلس شورای اسلامی، دولت، شورای عالی شهرسازی و معماری و وزارت خانه راه و شهر سازی تدوین و تصویب می شود.
اگر بخواهیم برای ایجاد مشارکت فعال شهروندان دنبال ابزاری مناسب باشیم، می توانیم جلب اعتماد شهروندان از سوی مسئولان شهری را مهمترین ابزار قلمداد کنیم، به واقع امروزه نمی توان بر اساس رهیافت های توسعه ی گذشته عمل کرد، مسائل شهری به حدی از پیچیدگی محتوا و عملکرد رسیده اند که نیازمند استفاده از تمامی نیروهای شهروندی در فرآیند مدیریت کلان شهری می باشد و در کلیه مراحل طرح (قبل از اجرا، در حین اجرا و بعد از اجرا) مشارکت شهروندان نقش پر اهمیتی را بازی می کند.
همچنین تمامی متخصصان و برنامه ریزان شهری در این اصل متفق القولند که فقدان تخصص های کافی در امور شهر و شهرداری در ترکیب اعضای شوراها، از مهمترین چالش های برنامه ریزی و مدیریت شهری است که تحقق نیافتن موضوع مشارکت شهروندان در امور شهر از جمله آنهاست.
حقیقتاً لازمه موفقیت همه ی برنامه های مشارکتی، اعتقاد و باور سیاستگذاران، برنامه ریزان و مدیران شهری بر تأثیر مثبت مشارکت شهروندان در حل مسائل و معضلاتی می باشد که زمینه بهبود کیفیت معیشت آنان را فراهم می کند.