مازندشورا: دکتر سعید آرام در این مطلب نوشت : چندی پیش در یکی از شبکه های اجتماعی، یادداشتی انتقادی نسبت به عملکرد دکتر انوشیروان محسنی بندپی، معاون محترم وزیر و رییس سازمان بهزیستی کشور خواندم که نویسنده گلایه خود را از قهرمان پروری «دکتر محسنی» بیان داشته بود و ضمنا تصریح کرده بود که ایشان خدمات شایسته و قابل توجهی نداشته اند که با استناد به آنها، وی را شخصیتی اثرگذار و برجسته معرفی کنیم.
البته شیوه نگارش و نوع بیان احساسی نگارنده به خوبی نشان می داد که اطلاعاتی کافی درباره حیطه و کیفیت فعالیت بهزیستی در مازندران و کشور ندارند، چه آنکه از قضا تمامی مواردی که ایشان به عنوان ضعف عملکرد بهزیستی لیست کرده بودند، دلایل موفقیت دکتر محسنی و مجموعه بهزیستی کشور و مازندران است.
این یادداشت جوابیه یا توضیحی بر آن نقد نیست، بلکه آن نقد بهانه خوبی شد تا بنده به عنوان مدیرکل بهزیستی مازندران اشاره ای کوتاه به تلاش های بهزیستی کشور و مازندران و موفقیت های بی سابقه این نهاد مردمی و مهم در ذیل تدبیر و توجه دولت یازدهم داشته باشم.
انتقاد این شهروند شریف و بسیاری از نقدهای مطرح شده دیگر به خوبی مظلومیت دکتر حسن روحانی، مدیران و دولتش را نشان میدهد. اگر خدمات دولت یازدهم و شخص دکتر محسنی را با توجه به وضعیتی که در آن مشغول به کار شدند با گذشته قیاس کنیم به نتیجه ای خواهیم رسید که شک نکنید نتیجهای جز افزودن بر اعتبار نظام مقدس جمهوری اسلامی، دولت تدبیر و امید و سازمان بهزیستی کشور نخواهد داشت.
نمی خواهم حوصله شما را تنها با آمار و ارقام سر ببرم، بلکه می خواهم در کنار استناد به آمار، با من در شنیدن داستانی شریک شوید که نشان می دهد چگونه رای 17 میلیونی دکتر روحانی در خرداد 92 به رای 24 میلیونی در اردیبهشت 96 بدل شد و عملکرد نهادهای حمایتی به خصوص بهزیستی، چه تاثیر فراوانی بر اعتماد مجدد مردم( مخصوصا اقشار آسیب پذیر) به گفتمان دولت تدبیروامید داشت. مویّد این امر نیز رای بالای مردم مازندران، به خصوص غرب استان به دکتر روحانی و نقش پررنگ وغیرقابل انکار« دکتر محسنی» در استان در انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری بود.
بگذارید به حدود 4 سال پیش برگردیم. در آن دوران به واسطه تحریم های ظالمانه، سقوط شدید اقتصادی، افزایش شدت فقر در جامعه، تورم افسارگسیخته و عدم توزیع عادلانه نقدینگی به واسطه افزایش فساد در کشور ، شاهد کاهش اعتمادعمومی و تلخ ترین روزها برای مردم ایران به خصوص اقشار آسیب پذیر، محروم و خاص بودیم و غیرمنصفانه نیست اگر بگوییم دولت تدبیرو امید در شرایطی قوه مجریه را به دست گرفت که بهزیستی یکی از سازمان هایی بود که بیشترین فشار را بر گُرده رنجورش احساس می کرد و به نوعی دچار ناامیدی و افول شده بود.
در چنین شرایطی بود که دکتر محسنی بعد از کسب موفقیت های قابل ذکر در بیمه سلامت (که با یک جستجوی ساده در اینترنت قابل یافتن است) به سازمان مهم و بزرگ بهزیستی آمد و سکان هدایت آن را به دست گرفت.
در آن روزگار بهزیستی با سه مشکل اصلی دست و پنجه نرم می کرد. نخست تصدی گری فراوان سازمان که نقش چندانی برای جامعه هدف و خانواده آنها در نظر نمی گرفت. دومین مشکل رشد فزاینده معضلات اجتماعی؛ از خودکشی و افسردهگی گرفته تا طلاق و ازدواج سفید بود و سومین مشکل بزرگ نیز فاصله گرفتن بهزیستی از بدنه اصلی جامعه بشمار میآمد، گویا این سازمان به فراموشی سپرده شده بود و از دید ناظران بیرونی نهادی فقیر و فشل به نظر می رسید.
البته بهزیستی با مشکلات فراوان دیگری هم مواجه بود، اما این سه مورد مشتی نمونه خروار و اصلی ترین آنها به شمار می آمد و به نظر نمی رسید هیچ دولت و مدیری بتواند در یک بازه زمانی 3 ساله بر این مشکلات فایق آید یا به شکل معناداری آنها را کاهش دهد.
اما دولت تدبیر و امید توانست و این مهم جز با مشارکت، حضور بی منت و اعتماد مردم به سازمن بهزیستی ، مخصوصا در استان مازندران میسّر نمی شد. مثلا کافی است نگاهی به افزایش قابل توجه مشارکت های مردمی در مازندران بیاندازیم که رابطه مستقیمی با میزان اعتماد جامعه به دولت دارد.بر این اساس میزان مشارکت های نقدی در سال 95 نسبت به سال 92 سه برابر شده است.
ذکر این نکته ضروری است که دولت تدبیر و امید و شخص دکتر محسنی به واسطه نوع گفتمانِ زیرساختی، عموما دستاوردهایی دارند که برای مشاهده و درکشان باید به سراغ ریشه ها رفت. یکی از همان موارد ریشه ای که به افزایش فاصله میان سازمان و جامعه هدف دامن زده بود، تصدی گری فراوان بخش دولتی بود.
این حضور پررنگ و دستوری باعث بدل شدن نهاد حمایتی و تقویتی بهزیستی به سازمانی صدقهمحور و صرفا خدماتی شد که ترک این رویه و بازگشت سازمان به جایگاه والایش نیازمند دل کندن دولت از این تصدی گری بود. مشکلی که رییس جمهور محترم در ضیافت افطار با فعالان اقتصادی به آن گریزی زد.
دکترروحانی با اشاره به اینکه تلاش دولت یازدهم از ابتدا حذف تصدی گری در وزارتخانه ها بوده، گفت: در ابتدای دولت همه وزرا قول می دهند اما بعد از گذشت مدتی گویا تصدی گری لذت بخش می شود و برای عبور از آن بهانه و دلیل می آورند که البته ممکن است این دلایل درست باشد.
من به جرات می توانم بگویم سازمان بهزیستی با مدیریت دکتر محسنی یکی از نهادهایی بود که در دولت یازدهم بدون هیچ بهانهای از تصدیگری دل کند و تمامی عوارض آن را نیز به جان خرید. زیرا ریاست سازمان بهزیستی در این مورد کاملا با رییس جمهور همنظر بودند و سابقه حضورشان در مجلس نیز اهمیت واگذاریها را برایشان دوچندان می کرد.
بنابراین اگر امروز مثلا تعداد زیادی ساختمان و نیرو و بوروکراسی در شهرستانهای مختلف دیده نمی شود به معنای ضعف عملکرد بهزیستی نیست، بلکه به معنای تغییر الگوی رفتاری و واگذاری امور به خود مردم است. این واگذاری البته مانع رشد ساختاری نشده است و هرجا نیاز به افزایش خدمات مستقیم دولتی باشد، بهزیستی لحظه ای در ارائه آن کوتاهی نخواهد کرد.
امروز می توانیم با افتخار بگوئیم که حتی یک نفر در صف دریافت وسادل کمک توانبخشی نیست، در حالیکه خود بنده به یاد دارم 4 سال پیش در چه وضعیتی قرار داشتیم.
یکی از این تغییر رویه ها جدی گرفتن طرح «مراقب در خانه » بود که اجرای آن، نه تنها به توانمندسازی جامعه هدف انجامید، بلکه به شکلی محسوس وضعیت اقتصادی شان را بهبود بخشید و از گرفتاریهای بخش دولتی کاست. بهزیستی حالا با کاهش اینگونه تصدیگری ها فرصت بیشتری برای پیگیری اهداف بزرگ سازمان و برنامههای جدی و زیرساختی خود یافت.
برنامههایی که سالها شعارش مطرح می شد اما هرگز به مرحله عمل نرسیده بود. از جمله مهمترین این برنامهها در خود مازندران توقف سیر صعودی و بعد از آن کاهش طلاق بود.
در یک دهه گذشته هیچ برنامهای برای کنترل طلاق در استان به نتیجه مطلوب نرسیده بود و هر ساله شاهد افزایش آمار این معضل اجتماعی در مازندران بودیم اما برای نخستین بار با حمایت و نظارت مستقیم دکتر محسنی و تلاش شبانه روزی کارشناسان نخبه بهزیستی مازندران موفق شدیم که در قدم اول سیر صعودی طلاق را متوقف کنیم و در قدم بعدی نرخ رشد طلاق را از 2 و چهار دهم درصد در سال 92 به 2 و 2دهم در پایان سال 95 کاهش دهیم .
امروز با افتخار می گودم که در هرکجای مازندران و در هر وقت از شبانه روز «خط 123 اورژانس اجتماعی» در خدمت مردم است و نه تنها تعداد نیروها، مراکز و خودروهای مخصوص اورژانس اجتماعی را افزایش داده ایم، بلکه از نظر کیفیت مشاوره به دستاوردهای قابل توجهی نایل آمدهایم که جلوگیری از 4200 خودکشی در سراسر کشور و همچنین میزان قابل توجهی در مازندران از نتایج آن است.
در سال 95 مردم بیشترین تماس را با اورژانس اجتماعی 123 داشتند که آمار تماس در مازندران حتی از تهران هم بیشتر بود که البته پایش های ما به خوبی نشان می دهد که این به معنای افزایش آسیب ها نیست، بلکه نشان از ترمیم اعتماد مردم به 123 و مشاوران دارد، مخصوصا اینکه بدانیم بخش رزیادی از این تماس ها پیرامون مشاجره های خانواده گی بود که اگر مداخله به موقع در آنها صورت نمی گرفت ممکن بود به راحتی منجربه طلاق شود
• اجرای برنامه ملی کنترل و کاهش طلاق در 11 استان کشور در دولت یازدهم و نتایج جالب توجه آن به خصوص در مازندران
• ارجاع همه پرونده های طلاق و خانواده بدون استثنا قبل از ثبت در دادگستری به مراکز کاهش طلاق بهزیستی( که از ابتکارات بهزیستی استان مازندران بود)
• راه اندازی 140 پایگاه اورژانس اجتماعی تنها در سال 96
• افزایش مستمری مددجویان بهزیستی
• کاهش اعتیاد به مواد مخدر صنعتی، مخصوصا در استان مازندران
• موفقیت های فراوان تیم های ورزشی، علی الخصوص در مازندران( از جمله قهرمانی تاریخی تیم والیبال نشسته بهزیستی مازندران)
• گسترش چتر حمایتی از زنان سرپرست خانوار و توانمندسازی آنها به جای صدقه داد
• ورود به آسیب های اجتماعی خردسالان و نوجوانان از جمله «کودک آزاری» که پیش از این پرداختن به آن نوعی تابو به شمار می آمد اما بعد از طرح جدی آن در مازندران در دیگر استان های کشور هم مورد بحث قرار گرفت یکی از بی سابقه ترین اقدامات بهزیستی از بدو تاسیس آن تابه امروز است. این مداخله به موقع به کاهش جدی گزارش های کودک آزاری و همچنین افزایش گسترده مراقبت ها و نظارت ها در حوزه کودکان و نوجوانان انجامید.
اگر قرار بر لیست کردن موفقیت های بهزیستی کشور و مازندران در دولت تدبیروامید باشد صفحات و وقت فراوانی می خواهد، اما من سعی کردم تنها به چند مورد مهم و متفاوت اشاره کنم که اجرای هرکدام از آنها به تنهایی می تواند تحولاتی بزرگ را در حوزه اجتماعی به همراه داشته باشد.
من در این مقال اصلا به حوزه معلولیت ها ورود پیدا نکردم، زیرا به لطف خدا، دعای خیر و کمک های بی دریغ مردم و تلاش های شبانه روئزی همکارانمان در بهزیستی مازندران تمامی شاخص ها در حوزه حمایت از معلولان و توانمندسازی آنها ارتقاء یافته است و برای اطلاع از میزان و آمار این شاخص ها می توانید به پورتال رسمی بهزیستی مازندران مراجعه کنید.
با همه این احوالات هیچکس منکر اشکالات موجود نیست و نکته بارز دیگر این دولت نیز همین است که به هیچ وجه هراسی از عذرخواهی ندارد و هرکجا اشکالی پیدا شود خود دولت اولین منتقد آن است و سعی می کند بلافاصله مرتفعش کند.
هیچکس در پی اسطوره سازی از دکتر انوشیروان محسنی نیست و نباید باشد زیرا دولت هزاره سوم مدت هاست به پایان رسیده و این شیوه ها در این دولت منسوخ است. از آن مهمتر اینکه شخصیت دکتر محسنی نیز در نقطه مقابل قهرمان پروری و اسطوره سازی است . اما فراموش نکنیم نباید به بهانه جلوگیری از اسطوره پروری از ارایه دستاوردهای دولت و دولتمردان چشم پوشی کرد.
من به عنوان کارشناسی قدیمی از نهاد بهزیستی که تقریبا تمامی مراحل کاری در آن را تجربه کردهام و به وظیفهام عشق می ورزم شهادت می دهم که دستاوردهای دولت تدبیروامید در حوزه بهزیستی هرگز بدون حضور دکتر محسنی میسر نمی شد. من شهادت می دهم ایشان به شدت دلسوز و آشنا به کار هستند و هرگز منافع و مطامع شخصی را در کار نیاوردند و از هرگونه اسطوره سازی فراری بوده و هستند. شهادت می دهم که اصل را بر وحدت کلمه گذاشتند و بر اینکه بدون همراهی و صداقت مردم و مسئولان موفقیتی حاصل نخواهد شد.
دکترسیدسعید آرام
مدیرکل بهزیستی مازندران
خبرنگار : فاطمه رحمتی ** انتشار دهنده : حسن فلاحتی
3009/1654