مازندشورا:به گزارش خبرگزاری فارس مازندران، شبهای پرالتهاب کودکان اردوگاه و صفیر گلولهای که بیرحمانه میتازد، بغض سنگین مادری که در گلو رسوب میشود و اشکهایی که بیاختیار میآیند و میروند، جلوههایی دردناک از قصه پرغصه ملتی گرفتار در حصار تنگ دو مثلث است.
سرزمینی که نام آن با غربت اردوگاههای جنین، نابلس، رامالله، با شکنجهها و هتک حرمتها و با ترورها و تهدیدها قرابتی دیرینه دارد و جلادان بنی صهیون با بهرهگیری از سکوت سنگین مدعیان مدنیت نوین، تحقق اندیشه پوشالی و رؤیای موهوم نیل تا فرات را در آن جستوجو میکنند و رسانههای دیداری و شنیداری امپراطوری رسانهای غرب نیز با دروغپردازی تحریف و سانسور واقعیتهای موجود، وجدان کویری مردمان قرن بیست و یکم را به بازی میگیرند و با مهارت ویژهای متهم را در جایگاه مدعیالعموم مینشانند و مخلص کلام آنکه از نوجوان بیدفاع فلسطین که مقاومت را با چیزی جز تیر و کمان و منجنیقهای دستساز خود درک نکرده است، جرثومهای از وحشت و خطری برای صلح و امنیت جهانی میسازند.
و از سوی دیگر خرده گنگسترهای شارون، جلاد مزارع صبرا و شتیلا را با تالاری از افتخارات سیاه و جنایات سازمان یافته مافیایی، در نقش سربازانی جهانی ظاهر میسازند تا منادیان مبارز با تروریسم و مجاهدان طریق آزادی باشند.
و در شرایطی که موج سرکوب و وحشتآفرینی روز به روز با شدت و حدّت بیشتری پیگیری میشود و جوخههای مرگ همچنان قربانی میگیرند، طرحهای عقیم صلح خاورمیانه نیز بیهیچ چشمانداز امیدبخشی، یکی پس از دیگری به سردی میگرایند.
هر چند حامیان خط سازش که هر یک به نحوی به یکی از امراض مهلک و واگیردار، انفعال، وادادگی و سرسپردگی گرفتارند، تنها راه حل جامع، در جهت نیل به صلحی پایدار را در واگذاری امتیازات بیشتری چون خلع سلاح مقاومت یافتهاند.
اما چهرههای موجه، عقلا و معتدلین جریانهای مختلف فلسطین، نیک میدانند که گزینه عقبنشینی در برابر رژیمی که در راستای تثبیت حاکمیت نامشروع خود به هیچ حدی محدود و به هیچ اصلی پایبند نمیماند، بیشتر به خودکشی از ترس مرگ شباهت دارد تا پلی برای عبور از بحران.
از این رو در 28 سپتامبر سال 2000 میلادی و همزمان با دیدار آریل شارون از بیتالمقدس، انتفاضه دوم الاقصی با مشارکت همه فرزندان فلسطین و بهرهگیری از تجربه انتفاضه اول آغاز شد، انتفاضهای از جنس زیتون و سنگ که در میان حجم انبوه فشارها، تبعیضها و انواع و اقسام شکنجههای قرون وسطایی همچنان به راه خویش ادامه میدهد تا غبار غربت را از چهره مظلوم قدس، این زادگاه ادیان جهانشمول ابراهیمی بزداید.
هر چند در نگاه نخست مهمترین جلوههای انتفاضه در عملیاتهای شهادتطلبانه گردانهای استشهادی به نمایش در میآید اما با نیمنگاهی به تحولات سیاسی اجتماعی و امنیتی جامعه اسرائیل، کارکردهای مقاومت در دو سطح تودهها و نخبگان سیاسی این رژیم به روشنی قابل مشاهده خواهد بود.
در لایههای شهروندی و تودههای جامعه اسرائیل، روند رو به رشد مهاجرت معکوسی که با آغاز انتفاضه شدت دوچندانی یافته است، تعادل جمعیتی و بافت اجتماعی این جامعه را با ناهمگونیهای ویژهای مواجه ساخته است و در سطح سیاسی نیز عقبنشینی از نوار غزه و ناتوانی حزب لیکود در تأمین امنیت شهروندان از جمله مؤلفههایی است که جایگاه این حزب را در افکار عمومی به نحو بیسابقهای تنزل بخشیده و سرنوشت لیکود را در سراشیبی سقوط قرار داده است، به طوری که تحلیلگران شکلگیری حزب جدیدالتأسیس «کادیما» را در همین راستا و بهعنوان اهرمی در جهت کاستن از حجم روزافزون انتقادات نسبت به این حزب ارزیابی میکنند.
به هر ترتیب امروز جریانهای وفادار به آرمان فلسطین که تجربه نیمقرن مبارزه را در عقبه خود میبینند به این اصل راهبردی واقف شدهاند که تا زمانی که حق بازگشت آوارگان به خانه و کاشانهشان کلیدواژه گمشده همه مذاکرات است.
توسل به میز مذاکره آن هم در برابر جماعتی که با بهرهگیری از حمایت غربیها برگ برنده مذاکرات را به خوبی در دست خود حفظ میکنند، چیزی جز یک اشتباه استراتژیک و دلخوشکنک کودکانه نخواهد بود، چرا که در جهان جنگلگونه و پرالتهاب معاصر که مردی مردانشان در گرو اسکاد، کروز و آپاچی به نمایش در میآید و تعهدات بینالمللی بهراحتی زیر پا نهاده میشود، قراردادهای اسلو و کمپ دیوید موضوعیت خود را از دست میدهند و این نقشه راه و دیوار حائل است که عرصهای برای ظهور و بروز مییابند.
از این رو نسخه نهایی رهایی این ملت، مقاومتی خواهد بود که کودکان فلسطین آن را در غربت اردوگاههایشان سینه به سینه و نسل به نسل آموختهاند، و فرزندان معنوی امام عزیز در جنبشهای فتح، حماس و جهاد اسلامی نشان دادهاند که با استعانت از خدای مجاهدان و الهام از توفیقات حزبالله لبنان، میتوان حیثیت مرگ را به بازی گرفت و اسطوره شکستناپذیری اسرائیل را در هم شکست.
و امروز کودکان قدس در کوچههای غریب اردوگاه این نوا را بر لب زمزمه دارند که ای فلسطین آرامش شیخ یاسین، صلابت رنتیسی و نفسهای آخرالدّوره را هیچ گاه از یاد نخواهیم برد و تا اهتزاز پرچم اسلام بر فراز قدس شریف به مبارزه نابرابر سنگ در برابر سرب ادامه خواهیم داد.
انتهای پیام/3141/ح