ورزش را سیاسی نکنیم

اختصاصی مازندشورا: هرچند که عرصه ورزش برای جذب امکانات و دریافت بودجه نیازمند همکاری و هماهنگی با سیاستمداران است، اما حضور مستقیم سیاستمداران در مدیریت ورزشی نمی‌تواند راهکار اصلی باشد. هرچند که نمونه‌های موفقی از ورود سیاستمداران به عرصه ورزشی هم وجود دارد، اما آنچنان چشمگیر نبوده که بتوان آن را به تمام موارد تعمیم داد

اختصاصی مازندشورا: استان مازندران از طبیعت بی‌نظیر و خدادادی برخوردار است كه قابلیت‌های متعددی را در زمینه‌های مختلف برای این استان و مردمان آن به وجود آورده است. در زمینه فعالیت‌های ورزشی نیز این استان دارای قابلیت‌ها بیشماری است كه قسمت اعظم آن در ارتباط با طبیعت و اقلیم منطقه موجودیت می‌یابند. در این بین ساری نقشی چند وجهی در حوزه ورزش دارد. امکانات طبیعی از یک سو، مرکزیت استان و پتانسیل بسیار بالای نیروی انسانی در حوزه ورزش، ضرورت توجه به ورزش در شهر ساری را دو چندان نموده است

اما پیش نیاز این مهم، زدودن سیاست بازی و بهره‌برداری‌های شخصی از چهره ورزش است که باید پیش از هرچیزی رعایت شود. ورود افرادی که تنها می‌خواهند از ورزش و ورزشکاران استفاده ابزاری کنند امروز آفت ورزش کشور شده است. کسانی که هیچ سابقه و تجربه‌ای در ورزش ندارند و تنها برای کسب محبوبیت و به دست آوردن جایگاه بین ورزش‌دوستان به این عرصه پا می‌گذارند و عموما با تصمیمات اشتباه و غیرکارشناسانه موجب سقوط تیم یا باشگاه می‌شوند.

در استان مازندران و شهرستان ساری هم به کرات شاهد اتفاقات اینچنینی هستیم. به خصوص قرار گرفتن سیاستمداران در هیات‌های ورزشی، این نهادهای مهم را به عناصری کم اهمیت و منفعل تبدیل کرده است و ضعف آن دامنگیر قهرمانان، ورزشکاران، جوانان و نوجوانانی است که سال‌ها در آن رشته ورزشی فعالیت می‌کنند.

ورزش منهای سیاست مهمترین پیشنیاز توسعه ورزش است، امروزه ورزش استان و شهر ساری بیش از هر زمان دیگر نیازمند مدیریت حرفه‌ای، تخصصی، علمی و کارشناسی است. سپردن امورات ورزشی به دست ورزشکاران و کسانی که از نزدیک دغدغه‌ها، نگرانی‌ها و مشکلات ورزشکاران را درک کرده‌اند در اتخاذ تصمیمات در عرصه‌های ورزشی قطعا بهتر و جامع‌تر عمل خواهند کرد چرا که هدف آنها منافع شخصی و گروهی نیست و کمتر به اهداف شخصی و جناحی می‌اندیشند.

همانگونه که در حوزه کشاورزی کشاورزان و فارغ التحصیلان این حوزه می‌توانند نظر تخصصی دهند در حوزه ورزش نیز تنها کسانی می‌توانند گره‌گشای مسائل باشند که میدان دیده باشند.

از این حیث میدان مدیریت ورزش نیز باید به کسانی سپرده شود که میدان مبارزه را تجربه کرده، مشکلات اردوهای ورزشی را چشیده و تمرینات سخت و طاقت فرسای ورزشی را تحمل کرده و با امکانات اندک و محدود ساخته باشد.

اما متاسفانه انگیزه‌های دیگری به خصوص محبوبیت، افزایش احتمال رای آوری در انتخابات و استفاده از پتانسیل ورزشکاران و هواداران آنها در عرصه‌های انتخاباتی مهم‌ترین دلایلی است که سیاستمداران را به عرصه ورزشی و به خصوص مدیریت ورزشی می‌کشاند که موجب کاستی‌ها و تصمیمات غلط و اشتباه و در نهایت سقوط ورزشی خواهد شد.

هرچند که عرصه ورزش برای جذب امکانات و دریافت بودجه نیازمند همکاری و هماهنگی با سیاستمداران است، اما حضور مستقیم سیاستمداران در مدیریت ورزشی نمی‌تواند راهکار اصلی باشد. هرچند که نمونه‌های موفقی از ورود سیاستمداران به عرصه ورزشی هم وجود دارد، اما آنچنان چشمگیر نبوده که بتوان آن را به تمام موارد تعمیم داد.

اما در سال‌های گذشته پدیده‌ی دیگری هم مشاهده شده است که آن هم در جای خود آسیب‌زا است. پدیده حضور سلبریتی‌ها در عرصه سیاست. ورزشکاران و هنرمندانی که از محبوبیت خود استفاده می‌کنند و وارد نهادهایی می‌شوند که شناخت و تخصص چندانی از آن ندارند. کسانی که سال‌ها در رده‌های مختلف ورزشی فعالیت کرده‌اند و اکنون در مناصب سیاسی مشغول شده‌اند و به دلیل ضعف مهارت و کمبود آگاهی‌های لازم و فقدان سوابق متناسب، نتوانستند تاثیر چندانی در حوزه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بگذارند. در حالی که این کرسی می‌توانست نصیب کسانی شود که تجربه بالایی در امور مدیریت شهری دارند و با توجه به علم و سوابق خود خدمت بهتری به شهروندان ارائه دهند و حتی در مسائل ورزشی و فرهنگی قوی‌تر از یک بازیگر یا ورزشکار عمل نمایند.

این پدیده به خصوص در انتخابات شوراهای اسلامی شهر بسیار خودنمایی می‌کند و برخی از ورزشکاران و هنرمندان با تهییج هواداران خود وسیله‌ای برای رای آوری گروه‌ها و جناح خاص سیاسی می‌شوند. توان رایزنی و لابیگری از مشخصه‌های اولیه یک سیاستمدار است که شاید کسانی که تمام عمر از این عرصه دور بودند توان انجام آن را نداشته باشند.

اما راه حل چیست؟ آیا باید دیواری بین سیاست و عرصه‌های فرهنگی و ورزشی کشید تا کسی از سیاست وارد ورزش و بالعکس، از ورزش وارد سیاست نشود؟ قطعا اینطور نیست چرا که قابلیت برخی افراد در زمینه‌های مختلف است و باید از پتانسیل‌ تمام افراد استفاده کرد. بنابراین مردم و مسئولان باید هشیار باشند و بیش از محبوبیت، به توان و تجربه افراد بنگرند.

مدیران سیاسی که قصد ورود به عرصه‌های ورزشی را دارند باید دارای خصیصه‌هایی باشند که راه ورودشان به عرصه ورزشی هموار شود. در ابتدا باید شناخت کافی و مناسب از رشته‌های ورزشی داشته باشند و در کنارش از مشاورانی که سالها سابقه ورزشی دارند و زحمت کشیده‌اند استفاده کنند. از طرفی یک ورزشکار نباید صرفا به علت محبوبیت راه ورودش به مناصب سیاسی هموار شود بلکه با توجه به توانمندی باید در عرصه‌های سیاسی گام بردارند تا در نهایت شاهد رابطه موثر و سازنده ورزش و سیاست باشیم و در کنار از بین بردن ضعف‌ها و کاستی‌ها، نقاط روشن و ویژگی‌های مثبت بسط داده شود.

عابدین نقیبی