مازندشورا: شهردارآنلاین: شهر کوچک طهران در دوره قاجار زمانی با شش دروازه و بعد از آن با ۱۲ دروازه به عنوان پایتخت شناخته می‌شد ولی امروز ابرشهر تهران شهریست بی‌دروازه! و از طرفی یکی از کلان‌شهرهای دنیاست که در کنار زیبایی‌های طبیعی و جغرافیایی دارای زشتی‌های فراوان از نظر کالبدی و فضای شهری است.

مازندشورا:امروز تهران شهری است‌‌ رها شده و بی‌دروازه که نه تنها به کمک شورای شهر و شهردار قابل برنامه‌ریزی و مدیریت نیست بلکه دولت هم به تنهایی نمی‌تواند چنین شهر‌‌ رها شده و افسار گسیخته‌ای را کنترل و مهار نموده و یا به شهری پاک و سالم تبدیل نماید.

برای آنکه پایتخت جمهوری اسلامی، شهری باشد در خور و سزاوار نام ایران و اسلام شاید سال‌ها زمان نیاز باشد اما بالاخره اگر عزم ملی روزی بر این تعلق بگیرد که اولا تهران‌‌ رها شده و بی‌دروازه را مهار و کنترل نماید و ثانیا آن را به شهری پاک و سالم بدل کند بایستی کار از یک نقطه شروع شود.

جای شک نیست که چهار بخش فعالیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در تهران آنچنان کلاف هزارتو و پیچیده‌ای دارد که نه تنها دولت بلکه سه قوه به کمک سایر نهاد‌ها و سازمان‌های دولتی و غیردولتی بایستی به کمک یکدیگر بشتابند و در یک جهاد ملی این ابرشهر پرمسئله را از ادامه غرق شدن نجات داده و به راه مستقیم برگردانند.

امروز در تهران هر شهروند حدودا یک کیلو زباله تولید می‌کند و یک لیتر بنزین می‌سوزاند و همین دو قلم کافی است تا نشان دهد چگونه این شهر زیبا و بزرگ در دامنه رشته کوه البرز و قله باشکوه دماوند هر روز آلوده و آلوده‌تر شده و به محیطی ناسالم برای شهروندان تبدیل می‌گردد.

اگر بپذیریم که در کشورهای مترقی و پیشرفته شاید حدود یکصد سال است که از مسائل بحرانی کلان‌شهر‌ها عبور کرده‌اند لازم است که ما هم با استفاده از تجارب آن‌ها به نجات این شهر و ساکنین آن برخیزیم و راه درست شهر و شهرسازی را برای نسل‌های آینده و فرزندانمان بنا بگذاریم.

امروز کلان‌شهر تهران با جمعیتی متغیر و حدود ۱۰ میلیون نفر هر روز برای ساکنینش تنگ‌تر شده و راه تنفس آن بسته‌تر می‌گردد.

چه باید کرد؟

به عنوان یک کار‌شناس شهری که سه دوره در شهرداری تهران افتخار همکاری داشته‌ام معتقدم که هیچ راهی وجود ندارد جز آنکه همه ارکان نظام به کمک هم و برای حفظ آبروی جمهوری اسلامی در یک عزم ملی دست به دست هم دهند تا در یک جهاد مقدس با استفاده از همه راه حل‌های علمی و عقلی و تجربه کشورهای مترقی برای تک تک مسائل و معضلات این شهر اقدامی اساسی بنمایند.

اگر قبول داریم که شهر و شهرسازی، مجموعه‌ای است از علوم فرهنگی، تاریخی، سیاسی، جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، جغرافیایی، اقتصادی، فنی، عمرانی، معماری و شهرسازی و ده‌ها تخصص دیگر پس هیچ چاره‌ای نداریم جز اینکه برای هر یک از مسائل تهران می‌بایستی کارگروه تخصصی‌‌ همان رشته را تاسیس نماییم و این کارگروه‌ها را به صورت شبکه‌ای منسجم به دست شورای شهر و شهردار بسپاریم و در سطح بالا‌تر توسط سه قوه و سایر نهاد‌ها مورد حمایت و پشتیبانی قرار داده تا بلکه حاصل کار در یک پروسه زمانی ۱۰ الی ۲۰ ساله چیزی بشود که بطور نسبی اولا مانع از رشد ناموزون و افسار گسیخته شهر شود و ثانیا رشد پایدار و توسعه سازنده پایتخت در یک مسیر عقلانی و علمی رخ دهد.

امروز چه کسی می‌تواند ادعا کند که قادر است مشکلات عظیم تهران مانند:

مشکل آلودگی هوا و محیط زیست، ترافیک و حمل و نقل، مسکن و ساختمان‌سازی، منظر و فضای سبز، رفاه و خدمات عمومی، زباله شهری و بازیافت، مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصاد شهری، معماری و طراحی شهری، حقوق شهروندی، امنیت روان و اعصاب، درآمد و اشتغال، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، مهاجرت و حاشیه‌نشینی و ده‌ها از این قبیل را حل نماید؟
می‌بینیم که تنها طرح ساده مشکلات تهران بر روی کاغذ لرزه بر اندام هر کار‌شناس می‌اندازد چه برسد به اینکه بخواهیم برای هریک از این مشکلات راه حلی را بیابیم و آن را به مرحله اجرا دربیاوریم.
 
برای حل تدریجی و نسبی مشکلات تهران و یا هر شهر دیگر سه عامل اساسی باید لحاظ شود:
 
۱- هماهنگی و حمایت عملی همه دستگاه‌ها اعم از دولتی و غیردولتی در مجموعه نظام
۲- کسب تجربه از کشورهای موفق و پیشرفته در موضوع شهر و شهرسازی
۳- تشکیل کارگروه‌های تخصصی دولتی و غیردولتی به کمک مراجع علمی و ذیصلاح کشور برای آسیب‌شناسی یکایک معضلات برشمرده و به دست آوردن مدل‌های علمی و راه حل‌های عملی برای هر یک از آن‌ها.

تهران مسائل امروز مشکلات غیردولتی شهرسازی فرهنگی کشورهای دولتی بی‌دروازه کار‌شناس حل‌های شورای استفاده شهردار تجربه آن‌ها معضلات اینکه حمایت ده‌ها معماری اساسی پیشرفته مترقی سیاسی اقتصادی بایستی ثانیا جمهوری اسلامی اجتماعی نماید می‌گردد افسار زباله کنترل نهاد‌ها تبدیل پایتخت