مازندشورا:خبرگزاری مهر، گروه استانها - مریم یاوری: حدود چهار کیلومتری ورودی شهر اصفهان و در منطقهای نسبتاً بیابانی ساختمانهایی با نمای آجر سه سانتی خودنمایی میکند. ساختمانهایی که پنجرههای کوچک و فنس کشیده آن بیانگر امنیتی بودن آن است که در بین دیوارهایی بلند و سیم خاردار قد برافراشتهاند. بر سردرب ورودی این محل عنوان زندان نسوان اصفهان هک شده است. پس از اندکی تعلل و با باز شدن درب فلزی بزرگ وارد محوطهای میشویم که انگار غبار فراموشی روی آنها پاشیدهاند.
در هر یک از ساختمانهایی که پیش روی ما قرار گرفتهاند انسانهایی را میبینی که پایشان را از مرداب خلاف در جامعه بیرون کشاندهاند و در پشت این دیوارهای بلند برای رسیدن به زندگی بهتر و سالمتر آموزش می بینند و دوران حکم قضایی را طی می کنند.
بازگرداندن شخصیت اجتماعی پشت میلههای سرد زندان
هر چه به سمت ورودی زندانها حرکت میکنیم شرایط گویای روی دیگری از زندان است. اینجا محلی است که در کنار تنبیه، تربیت و آموزش زندانیان را نیز مورد توجه قرار داده و همه تلاش خود را در راستای حفظ کرامت و بازگرداندن شخصیت اجتماعی به افراد موجود در این زندانها به کار گرفتهاند.
در آغاز ورود و با باز شدن درب بزرگ آبی رنگ با درب اتاقی ۳۶ متری روبرو میشوی با عنوان مهد کودک زندان، پایت از ادامه دادن راه میماند و هر چه به جلوتر حرکت میکنی دلت بیشتر میلرزد در ادامه با صورتهای معصومی روبرو میشوی که زیبایی در آنها موج میزند و با هر نگاهشان بغضی سنگین گلویت را میفشارد همه انرژی درونت را به خدمت میگیری تا بغضت نترکد.
زیبایی یسنا آنقدر تو را شیفته خود میکند که با لبخندش غمهای دنیا را به فراموشی میسپاری و گوش به صحبتهایش هنگام بازی کردن با اسباببازیهایی که در اختیارش قرار دادهاند میسپاری.
آنا، ابوالفضل، بهسا و چند تن از کودکان زنان زندانی در اصفهان در این مهدکودک نگهداری میشوند و بعد از ساعت اداری تحویل مادرانشان در بند مادر و کودک میشوند و نیمی از روز را در کنار مادرانی که از صبح در کارگاههای مختلف فعالیت داشته تا درآمدی برای خود و فرزندشان داشته باشند، سپری میکنند
وقتی از یسنا جویای حال پدر و مادرش میشوی با همان معصومیت کودکانهاش و مانند همه بچههای دیگر مادرش را در خانه و پدرش را سرکار توصیف میکند و این جملاتش بغض تو را سنگینتر از قبل میکند.
امیرحسین نیز با فاصله کمتر از نیم متری از یسنا نشسته و سعی دارد شیرینکاریهایش را به تو نشان دهد و با بکار بردن کلمه خاله نگاه کن تو را جذب خودش میکند.
محیط مهدکودک زندان که به همت خیرین بنا نهاده شده و بسیار شاد و جذاب بود و تنها غبار دوری از جامعه داغ دل هر بینندهای را در وصف این کودکان تازهتر میکرد.
آنا، ابوالفضل، بهسا و چند تن از کودکان زنان زندانی در اصفهان در این مهدکودک نگهداری میشوند و بعد از ساعت اداری تحویل مادرانشان در بند مادر و کودک میشوند و نیمی از روز را در کنار مادرانی که از صبح در کارگاههای مختلف فعالیت داشته تا درآمدی برای خود و فرزندشان داشته باشند، سپری میکنند.
زندانیان با سکوت خود ندامت را فریاد میزنند
وارد زندان زنان میشویم. اینجا سکوتشان ندامت را فریاد میزند خیلیهاشان در لحظهای غفلت، پشت این دیوارهای بلند محصور شدهاند. همهشان سر به زیر داشته و روی بلند کردن سر در برابر خبرنگاران را ندارند. با هر کدامشان که به گفتوگو مینشینیم با آهی از عمق وجود از پشیمانی از جرم انجام شده فریاد آزادی سر میزنند و تنها طلب دعای خیر برای آزادیشان دارند.
در این بین دختری ۱۵ ساله که به گفته خودش پس از مصرف شیشه جان پسربچه دو ساله عمه خود را گرفته، دختر ۱۴ سالهای که به علت سرقت و کیف قاپی دو ماه است که پشت دیوارهای زندان چشم انتظار آزادی است و خانم بارداری که برای سومین بار به جرم سرقت به زندان آورده شده است وجود دارند و در کنار آنها نیز مجرمی است که به جرم صحنه سازی در تصادفات در بند افتاده است و میتوان گفت تنوع جرایم نیز در بین زنان زندانی فراوان است ضمن اینکه تعداد بانوان اعدامی با جرم مواد مخدر نیز در بین آنها کم نبود.
اما مسئولان زندان در این بین همه تلاش خود را بکار گرفتند تا این خانمها پس از دریافت آموزشهای لازم، امروز به هنرمندی زبردست در دوخت کیف، ملیل دوزی، خیاطی، میناکاری و ... تبدیل شوند.
مادر بزهکاری که دختری دکتر و پسری مهندس را تربیت کرده است
در سویی دیگر مادری را به نظاره می نشینی که سالهاست و از استانهای دیگر پشت میلههای زندان زنان اصفهان چشم انتظار آزادی است و این در حالی است که ثمره زندگیاش دخترانی دکتر و پسرانی مهندس و کارشناس است و بیش از یک سال و نیم است که به دلیل حمل مواد مخدر در زندان اصفهان بلاتکلیف است.
خلاصه هر ورق از زندگی زنان و دختران زندان نسوان را که ورق میزنی کتابی قطور را در سینه پروراندهاند و با کولهباری از ندامت چشم انتظار آزادیاند و به جرات میتوان گفت هر یک از ۲۸۰ زن موجود در زندان نسوان اصفهان حرفههایی همچون چرم دوزی، ملوله دوزی، خیاطی، میناکاری، آشپزی و ... را فراگرفته و حالا دیگر بانویی است که می تواند برای جامعه مفید باشد و چنانچه پس از آزادی حمایت شود میتواند افتخاری برای خانوادهاش باشد.
اما در این بین نیز بودند نوجوانانی که پس از آزادی نیز دوباره خطا کرده و وارد زندان میشوند و به باور اسدالله گرجیزاده، مدیرکل زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی استان اصفهان حدود ۳۸ درصد از زندانیانی که از بند رهایی مییابند بازگشت مجدد به زندان دارند
در گام بعدی و پس از بازدید از زندان زنان اصفهان به ساختمانی دیگر با زیر بنایی به گفته شهرام جوادی، رئیس کانون اصلاح و تربیت استان اصفهان یک هزار متر بنا نهاده شده تا محلی برای اصلاح و تربیت نوجوانان خاطی زیر ۱۸ سال باشد قدم گذاشتیم.
در هنگام ورود به این مرکز در ابتدای امر بازدیدی از ورزشگاه در اختیار این نوجوانان زدیم نوجوانانی ۱۰ تا ۱۷ ساله که بلا استثنا واژه مادر را روی دستانشان حک کرده بودند و زمانی که از آنها از دلتنگیهایشان میپرسیدی در کلام اول به دلنگرانیهای مادرانشان اشاره میکردند.
آدمربایی، سرقت و حمل مشروبات جرم نوجوانان ۱۷ و ۱۵ ساله ندامتگاه اصفهان
کمتر تمایل به حرف زدن داشتند و سعی داشتند خود را مشغول بازی و فعالیت جلوه دهند اما بعد از گفتوگویی دوستانه دریافتیم که یکی با جرم حمل مشروبات الکلی، دیگری به دلیل نزاع، نوجوانی ۱۷ ساله به جرم سرقت و آدم ربایی و نوجوانی ۱۵ ساله نیز به دلیل قتل در درگیری پشت میلهها محصور شده بودند. مجرمانی که امروز به قاریان قرآن، موسیقیدانانی زبردست و هنرمند، منبتکارانی حرفهای و ورزشکارانی توانا تبدیل شدهاند.
اما در این بین نیز بودند نوجوانانی که پس از آزادی نیز دوباره خطا کرده و وارد زندان میشوند و به باور اسدالله گرجیزاده، مدیرکل زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی استان اصفهان حدود ۳۸ درصد از زندانیانی که از بند رهایی مییابند بازگشت مجدد به زندان دارند.
اما فعالیت گروه موسیقی سنتی در کانون اصلاح و تربیت اصفهان با سرپرستی بهرنگ کوفکه نیز در کنار فعالیتهای فرهنگی دیگر از جمله قرائت قرآن در نوع خود جالب توجه بود.
آهنگ مورد علاقه زندانیان در این بخش «دیگه دیره» سروده تورج شعبانخانی بود که با حالتی غمناک و هم صدا و گویی از عمق وجودشان و هر کدام در وصف مادران چشم به راهشان میخواندند.
نباید از خاطر ببریم که به خوبی میشد موج ندامت را در چهره تک تک کودکان و نوجوانانی که در کانون اصلاح و تربیت اصفهان محصور شده بودند دید چرا که آنها در سنی بودند که سری پر شور برای آزادی داشتند و با هر نگاهشان آزادی را طلب میکردند.
اغلب کودکان و نوجوانان زند انی بیسرپرست هستند
البته به گفته مدیرکل زندانهای استان اصفهان نباید فراموش کنیم که کودکان و نوجوانانی که این روزها پشت میلههای زندان محصور هستند یا فرزند طلاق بوده و یا سرپرستی نداشته و به دلیل نبود عدالت اجتماعی و نداشتن سرپناه و درآمدی مناسب مجبور به انجام خلاف شدهاند.
گرجی زاده میانگین ورودی روزنامه مددجویان به کانون اصلاح و تربیت استان اصفهان را یک نفر میداند و اعلام میکند: به صورت میانگین نیز هر روز یک نفر از این ندامتگاه آزاد میشود.
او از آموزش ۱۵ نوع هنر به مددجویان کانون اصلاح و تربیت استان اصفهان اشاره میکند و میگوید: در حال حاضر ۸۰ مددجو در کانون اصلاح و تربیت استان اصفهان حضور دارند و ما آرزو داریم با اجرای عدالت اجتماعی این مکان را تنها به محلی برای تفریح و آموزش جوانان تبدیل کنیم.
مدیرکل زندانهای استان اصفهان که معتقد است مسئولان زندانهای استان اصفهان با توجه به جمعیت بالای زندانی نسبت به زیرساختهای موجود همه تلاش خود را برای تربیت درست زندانیان به کار گرفتهاند، تصر یح میکند: ما در این شرایط با کمبود اعتبار روبرو هستیم و برای هدایت بهتر و آموزش بیشتر به زندانیان صورت خود را با سیلی سرخ نگهداشتهایم.
کمکاری مسئولان و بیتوجهی به نیازهای واقعی جامعه باعث توسعه زندانها میشود
وی که معتقد است کمکاری مسئولان و بیتوجهی به نیازهای واقعی جامعه باعث توسعه زندانها میشود، اضافه میکند: در این راستا تا مادامی که مسئولان به صورت واقعی به نیازها و شرایط جامعه زندگی نکنند باید تعداد زندانها را افزایش داد.
چنانچه بخواهیم موشکافانه به وضعیت زندانیان اصفهان نگاهی بیندازیم در مییابیم که آنها پشت دیوارهای بلند ندامت فراموش نشدهاند و با برنامه ریزیهایی که برای اشتغال و سرگرمی آنها در نظر گرفته شده است هر کدام برای خود هویتی تازه یافته و پس از آزادی حرفی برای گفتن دارند.
اما نباید فراموش کرد که زندگی توقف را نمیشناسد، چنین است که یک لحظه درنگ وبی اعتنایی به زندگی میتواند پیشمانیهای بزرگی را درپی داشته باشد که انتهای آن به دیوارهایی ختم میشد که با ورود به آن مهر زندانی بر پیشنانیات نقش میبندد و تا سالیان سال اثر آن را در خانه، خیابان و محل کار احساس خواهیم کرد.