مازندشورا:به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان ساری، یادم میآید که متعاقب زلزله بم که منجر به کشته شدن نیمی از شهروندان این شهر صدهزار نفره و تخریب بیش از نیمی از منازل و اماکن آن شده بود، رهبر معظم انقلاب طی سفر اعلام نشده به بازدید از وضعیت چگونگی رسیدگی به زلزلهزدگان مبادرت ورزیدند و در این میان، فرماندار وقت بم که رهبر معظم را همراهی میکرد، یکسره از خرابی ارک بم میگفت و اصرار بر بازدید از آن توسط معظم له را داشت که رهبر معظم پس از چندبار بیتوجهی به این درخواست، نهایتاً فرمود در این سفر فقط به جان مردم و وضعیت آنها میپردازند و وقتی مردم با مرگ و فلاکت دست و پنجه نرم میکنند، ارک بم در اولویت قرار ندارد!
حالا قضیه مازندران نیز از همین داستان تبعیت میکند، زیرا چند سالی است که روز 14 آبان بهمناسبت استقرار نخستین حکومت علویان در ایران که در مازندران تحقق یافت، بهمناسبت روز مازندران نامگذاری شده و به همین مناسبت شاهد برگزاری مراسم ویژه و ارزشمندی هستیم که در جای خود لازم و قابل تقدیر است.
اما قطع یقین این مراسم و برنامههای عمدتاً هنری و سنتی که در اصل نوعی گذشتهگرایی است، اگر چه برای شناساندن تاریخ مازندران به مازندرانیها و همه مشتاقان مازندرانشناسی لازم است، اما یقیناً کافی نیست!
زیرا در حالیکه بیکاری در مازندران، از خانوادهها قربانی میگیرد و علاوه بر آمار بالای طلاق، شاهد افسردگی آمار قابل توجهی از خانوادهها و جوانها هستیم، فکر میکنم مهمتر از شناساندن تاریخ مازندران به مشتریان خاص، باید روز مازندران را بهانهای قرار داد تا مازندران امروز نیز به مشتریان جوان و نسل نوی جامعه معرفی شود و طی آن معلوم شود که ما از چه موقعیتی به موقعیت امروز رسیدهایم؟
باید معلوم شود که موقعیت امروز در مقایسه با موقعیت دیروز، موقعیت سقوط یافته است یا صعودیافته و یا خنثی است؟!
روز مازندران را فقط نباید در غذاها، سنتها، بازیها، لباسها، ابزار، کوزهها، ظرفها، بافتنیها، یافتنیها، لهجهها، داستانها، افسانهها، ضربالمثلها، امثال و حکم، ترانهها، جشنها، عزاها، باورها و دهها گزینه تاریخی و سنتی دیگر محصور و منحصر کرد، بلکه روز مازندران را باید استمرار داد و در زمان اکنون نیز جاری ساخت!
روز مازندران، روز حرکت به سمت جایگاههای بلند تاریخی است که متأسفانه بنا به دلایل متعددی امروز از دست رفتهاند!
روز مازندران، روز احیای شخصیتهایی است که در محاسبات اجتماعی، مدیریتی و غیره مهجور مانده و در هالهای از فراموشی زندانیاند و به عبارتی سهم چهرههای توانمند مازندرانی ایفاد نمیشود!
روز مازندران، روز مقایسه وضعیت کشاورزی دیروز با وضعیت کشاورزی امروز در فرآیند نسبتبندی با جمعیت هر دو برهه از زمان و نیز در مقایسه با رشد سایر استانها در این عرصه است!
روز مازندران، روز ریشهیابی ناکامیهای صنعتی با وجود این همه سرمایهگذاری دولتی و نیز اقبال سرمایهگذاران داخلی است که متأسفانه به سرانجام مطلوب و موردنظر نرسیده است!
روز مازندران، روز بازپسگیری جایگاه گردشگری مازندران از همه استانهایی است که تا دیروز محلی از اعراب نداشتند، اما امروز هم بهواسطه کمتحرکی و ضعف لابیگری مدیران استان و هم بهدلیل برخورداری برخی از این استانها از بودجه و اعتبارات و سایر مواهب دولتی، بهگونهای از ما جلو افتادهاند که آرزوی رسیدن به قلههای درآمدی و برنامهریزیهای درازمدت آنها، توهم محسوب میشود.
روز مازندران، روز گل و بلبلی نشان دادن مازندران و کمک به بیمه کردن مدیرانی نیست که بهواسطه فقدان مهارت و انگیزه کافی، مازندران را به چنین روزی انداختهاند.
روز مازندران، روز پاسخگویی به این سؤوالات است؛
چرا مازندران در ردیف بالاترین آمارهای بیکاری جوانان و بهویژه فارغالتحصیلان دانشگاهها است؟!
چرا مازندران نتوانست از آمار مطلوبی در ایجاد فرصتهای جدید شغلی برخوردار شود و در کنار استانهایی که پی در پی و به کرات کلنگزنی، راهاندازی و توسعه پروژهها را به نمایش درمیآورند، نتوانست از مواهب ملی بهره چندانی بگیرد؟!
چرا مازندران نتوانست فرصتهای شغلی گذشته خود را حفظ کند و یا فرصتهای از دست رفته شغلی را مجدداً احیاء کند؟! بهگونهای که اکثر شهرهای مازندران در حسرت راهاندازی مجدد کارخانهها و شرکتهایی میسوزند که روزی و روزگاری نماد رونق اقتصادی مازندران بودهاند؟!
چرا مازندران، در خلاء پاسخگویی مدیران صنعتی بهدلیل کم رونقی شهرکهای صنعتی مازندران با وجود آن همه پیشنگریهای مثبت در اشتغالزایی و درآمدزایی است!
چرا مازندران، با وجود قرار گرفتن در مرزهای آبی با این همه کشورهای نیازمند، در عرصه صادرات محصولات کشاورزی و باغی تا این اندازه ناتوان و ناکام است؟
چرا مازندران، در اتمام پروژههای مسکن مهر متوقف و یا کمتحرک مانده، در حالیکه اکثر استانها آنها را به اتمام رسانده و تحویل صاحبان آنها دادهاند؟!
چرا مازندران، آن چنانکه لازم است، از سرمایهگذاری و پشتیبانیها و حمایتهای بانکی در اساسیترین پروژهها بهرهمند نشده و غالب فعالان عرصه تولید که برخی از آنها از دور خارج شده و برخی هم در آستانه ورشکستگیاند، از بانکها شاکیاند؟!
چرا مازندران موفق به اتمام پروژه ضروری یکپارچهسازی اراضی و نیز همسطح سازی اراضی کشاورزی نشده و ما هنوز شاهد کشاورزی غیرمکانیزه در بسیاری از نقاط مازندران هستیم؟!
چرا مازندران، نتوانست از مواهب گردشگری و آمار استثنایی این همه استقبال از سوی گردشگران بهرهبرداری چندانی کند و بهطور نمونه هنوز نتوانست صاحبان ویلاهای خانگی را در جادههای ساحلی و جنگلی ساماندهی کند و از طرفی در تکمیل زیرساختها گامهای بزرگی بردارد؟!
چرا مازندران هنوز در عرصه ذخیرهسازی آب و تکمیل پروژههای آب شرب برای شهروندان در شهرها و روستاها بهشدت دچار مشکل است؟!
به هر حال وقتی میبینم که روز مازندران را به روز سرگرم کردن مازندرانیها تبدیل کرده و از همه چیز به جز معیشت سخت مردم مازندران سخن میگویند، متأثر میشوم و معتقدم که اگر در چنین روزی که یک فرصت ملی برای مازندران است، مازندران حقوق معطل ماندهاش را از مدیریت اجرایی مطالبه نکند، در کدام روز، چنین فرصتی برایش فراهم میشود؟!
در پایان متذکر مىشوم حتى اگر هیچ یک از ادعاهاى حقیر صحت نداشته باشند، بازهم مىتوان گفت که مازندران به اطلاعرسانى گسترده از آنچه در آن مىگذرد، نیاز مبرم دارد تا این همه ابهام، افکار عمومى را نیازاد!
86034/ج