مازندشورا:شهرداری ها به عنوان کهن ترین نهادهای اجتماعی در سطح شهرها محسوب می شوند که وظایف آن ها در حیطه های مختلف حائذ اهمیت است.
این نهاد اجتماعی پیش از این با اقدامات اجرایی و بیشتر حفظ نظافت و زیبایی شهر شناخته می شد، اما با رشد جایگاه نظام اجتماعی به نام شهر در عصر جدید، وظایف شهرداری ها نیز گسترش پیدا کرد و هر روز حیطه ای جدید به آن ها اضافه شد.
ایجاد معاونت ها و سازمان های فرهنگی، اجتماعی، ورزشی، تدوین نقشه راه توسعه شهرها و حتی حضور فعال در عرصه های اقتصادی شهرها از جمله وظایفی است که در سال های گذشته به شهرداری ها محول شده است.
این گسترش وظایف در حیطه محلی شهرداری ها را به عنوان یک دولت کوچک در شهرها تبدیل کرده است که همان نقش های مدیریتی و اجرایی دولت ها را در سطح شهر انجام می دهند؛ همین گسترش وظایف نیز موجب شده است که نیمه دوم دهه 70 پارلمان های شهری یا همان شورای شهر، در شهرها شکل بگیرد تا مردم به صورت نیمه مستقیم، بر روند اداره شهرها نظارت کنند.
شورای شهر در شهرها وظیفه انتخاب مدیری آگاه برای مدیریت شهر، نظارت بر بودجه ها، میزان آن و کارکردهای آن، راه های جذب بودجه و نیز تبیین نقشه راه شهرها را برعهده دارند.
مجموعه این وظایف لزوم انتخاب افراد متخصص در امور شهری را نشان می دهد؛ به عبارت دیگر اعضای شورای شهر افرد متخصصی باید باشند تا علاوه بر اشرافیت بر مدیریت شهری، مشکلات حوزه استحفاظی خود را به درستی استخراج کنند و شهرداری را برای مرتفع سازی این مشکلات به درستی حمایت کنند، از طرفی مدیری برای شهر انتخاب کنند که خارج از سیاست زدگی و باند و باندبازی به توسعه همه جانبه شهر کمک کنند.
همین نکات موجب اهمیت تخصصص در مدیریت شهری شده و از طرفی این نکته را یادآوری می کند که سیاست زدگی و باند و باندبازی مهمترین سمی است که سرمایه گرانسنگ خرد جمعی شورا را، یا به میدان جنگ و منازعه تبدیل کرده و یا محلی برا ی داد و ستد و منفعت سیاسی و مالی.
شهر اصفهان نیز به عنوان یکی از بزرگ ترین کلانشهرهای کشور از این داستان مبرا نبوده و حتی وجود مشکلاتی مانند خشکی زاینده رود، آلودگی هوا و صنعت زدگی و نابودی آثار تاریخی، اهمیت مدیریت صحیح در آن را بیش از سایر نقاط کشور کرده است.
جانبداری های سیاسی و قوم و خویشی، مهم ترین وزنه ای است که مانع سرعت گرفتن توسعه در شهر اصفهان می شود و تجربه مدیریتی در طول سال های گذشته، این نکته را به خوبی تصدیق می کند که هر موقع مدیران شهری اصفهان فارق از سیاست زدگی وارد میدان شدند، شهر نیز رشد کرده است.
اما با این وجود، گویا برخی از مدیران شهری قصد درس گرفت از این نکته مهم در تاریخ مدیریت شهری اصفهان را ندارند و برخلاف آنچه شعار داده اند در مسیری قدم می گذارند که انتهای آن در بهترین حالت ممکن درجا زدن است.
شورای شهر فعلی، با شعارهایی مانند شفافیت و شایسته سالاری و نیز نفی گذشتگان و راهکارهای آن ها و البته چند دستگی های رقیب پیروز انتخابات شد و از همان ابتدا از تغییرات گسترده در مدیریت شهری سخن به میان آورد.
این تغییر مدیریت شهری اما امروز با عنوان تغییر مدیران شهری تغییر موقعیت داده است و ضشاهده این هستیم که بیشترین فرصت و تای شورا در لزوم تغییر مدیران و نگاه های نو به مدیریت شهری صرف می شود.
در این بین شاید عده ای این تغییرات مدیران را لازمه تغییر مدیریت شهری بدانند اما ذکر این نکته مهم است، تغییر مدیر زمانی ثمربخش خواهد بود که مدیر جدید هم حرف نویی برای گفتن داشته باشد و هم توانایی اجرای آن را.
اما آن چه در شهرداری اصفهان می گذرد، تغییر در شیوه های مدیریت نیست، بلکه تغییر در اشخاص است که گویی این نکته به ذهن متواتر می شود که این ها امروز به سفره ای پر زرق و برق رسیده اند که هم خود باید از آن کمال استفاده را داشته باشند و هم اطرافیان را به پای این سفره بیاورند.
شورا و شهردار اصفهان، از همان ابتدا صحبت هایی از حضور زنان و جوانان در تیم مدیریتی شهری کردند و هر روز نیز بر این شعار خود تاکید می کنند، که آخرین نمونه آن نطق های میان دستور جلسات اخیر بود که بار دیگر بر این شعار تاکید کرده و از انتخاب برخی مدیران بازنشسته انتقاد کردند.
اما بررسی پشت صحنه این شعارهای زیبا تنها به ستاد انتخاباتی یک نامزد انتخایات ریاست جمهوری، ختم می شود.
اکثر قریب به اتفاق مدیران شهری که در ماه های گذشته به مناصب مدیریت شهری رسیده اند در یک نکته اشتراک دارند و آن حضور در یک جریان سیاسی خاص است.
مشخص نیست که شورا و شهرداری با این شعار جوانگرایی و استفاده از متخصصان و در مقابل استفاده از نیروهای سیاسی چه اهدافی را دنبال می کنند؟
آیا در سایر تفکرات سیاسی و یا حتی کسانی که عضو جریان های سیاسی نبوده مدیران جوان توانمند وجود ندارد و یا شرط انتخاب مدیران در شهرداری عضو ستاد انتخاباتی و حزب خاص سیاسی و نزدیکی به آقایان است؟