تاریخ انتشار : جمعه 05 شهریور 1395 - ساعت : 19:40

کد مطلب: 5821 چاپ به اشتراگ گذاشتن

گزارشی از چهارراه توحید؛

گل فروش هایی با درآمد 800هزارتومانی تا گدایانی یک میلیونی

مازندشورا: در شهر شلوغ و پر رفت و آمد تهران حتی اگر برای چند لحظه پشت چراغ قرمز چهارراه ها بایستید، احتمال اینکه با خیل عظیم متکدیان رو به رو شوید زیاد است. متکدیانی که با گل و فال نه تنها در چهارراه ها که دم در رستوران ها، ایستگاه های مترو و هر مکان شلوغ پایتخت انتظار می کشند تا شاید عنایت ماشین سواران و عابران شامل حال آن ها شود که اغلب هم می شود.

مازندشورا:

بلدیه|در لغت نامه دهخدا تکدی به معنای حاجت خواهی از این و آن در کوی و برزن است و اتفاقاً طبق مواد 712 و 713 قانون مجازات اسلامی این موضوع جرم تلقی شده است. جرمی که هر روز و هر لحظه در مقابل دیدگان میلیون ها شهروند اتفاق می افتد و در تمامی این سال ها با وجود اقدامات ضربتی مسئولان نه تنها از آمار آن کم نشده بلکه بر اساس آمارهای غیررسمی امروز تهران شاهد حضور بیش از 5 هزار متکدی است.برخورد با متکدیان و ساماندهی این افراد از جمله موضوعات اجتماعی است که طی سال های گذشته پای بسیاری از ارگان ها و سازمان ها از نیروی انتظامی تا شهرداری و قوه قضائیه را به میان کشیده و این بار همچون دفعات قبل متکدیانی که به گفته مسئولان بین 3 تا 5 میلیون درآمد دارند در سامانسراهای لویزان و اسلامشهر تحت نظر مدیریت شهری مستقر شده اند. البته، این نوبت برخوردها تنها شامل حال متکدیان نمی شود چرا که تاکنون 7 شبکه تکدی گری در تهران شناسایی شده و مکاتبات لازم با نیروی انتظامی برای دستگیری آن ها انجام شده است. علاوه بر شناسایی شبکه های تکدی گری به گفته عیسی فرهادی فرماندار تهران از 9 مردادماه تاکنون 1508 متکدی از سطح شهر جمع آوری شده اند که 242 کودک به بهزیستی تحویل داده شده اند.
به گزارش خبرنگار شهرنوشت، اطلاعات حاصل از غربالگری این تعداد متکدی حاکی از این است که مناطق 1، 2، 12 و 19 پاتوق گدایان تهران محسوب می شوند و جمعیت متکدیان در این مناطق حداقل 25 برابر بیشتر از مناطق 22، 13 و 17 است. بنا بر این آمار، 64 درصد از زنان متکدی بی خانمان اند و اغلب مناطق 12 و 21 را برای تکدی گری ترجیح می دهند.
 
توحید؛ ایستگاه گل فروشی
اظهارنظرها در خصوص درآمد متکدیان از 3 تا 30 میلیون و ادعاهایی در خصوص انجام هر گونه مفسده در لوای تکدی گری ما را بر آن داشت تا به یکی از پاتوق های تکدی گری یعنی چهارراه توحید سر بزنیم. ساعت 4 بعد ازظهر است و در گرمای مردادماه حدود 15 گل فروش 4 طرف خیابان را قرق کرده اند و یکی در میان سراغ ماشین ها می روند. در مدت 45 دقیقه ای که در چهارراه ایستاده ام کمتر کسی را می بینم که علاقه به خرید گل های رز قرمز داشته باشد اما گل فروش ها کار خود را می کنند. صحبت با یکی از این افراد آن هم در شلوغی بعدازظهر که بهترین زمان کاسبی است اصلاً کار آسانی نیست با این حال با سجاد، جوان 25 ساله ای که از 17 سالگی از اردبیل به تهران آمده 10 دقیقه ای هم کلام می شوم: «سوم راهنمایی را که خواندم دیدم در اردبیل کار پیدا نمی شود، آمدم تهران و کارگر پیتزافروشی شدم. حقوقم زیاد نبود و صاحب کار هم که تعطیلی و خستگی نمی فهمید. تراکتور نبودم که هر وقت می خواهد کار کنم و در ازایش با منت حقوق بدهد».
سجاد یک سال در مغازه پیتزافروشی کار می کند و در نهایت با پیشنهاد یکی از دوستانش گل فروش می شود: «روزی که کارم را شروع کردم تازه فهمیدم کار یعنی چه؟ این کارها خوب است که نه رئیس داری نه کسی هست که مرتب غر بزند چرا این کار را کردی؟ 7 سالی که سر چهارراه گل می فروشم درست است بیمه ندارم و هر لحظه ممکن است دستگیرم کنند اما توانستم ازدواج کنم و بچه دار شوم. یک ماشین هم خریدم حالا اگر کارگر پیتزافروشی بودم یک کدام از این ها را نداشتم».
آن طور که این جوان اردبیلی گوید درامد گل فروشی سرچهارراه در بدترین شرایط روزی 30 هزار تومان و در بهترین حالت روزی 100 هزار تومان است: «قبلاً ستارخان بودم آن جا فروشم عالی بود گاهی اوقات تا 800 هزار تومان هم روزانه می فروختم. الان اما پول گل حتی در بازار گل امام رضا (ع) گران شده و این کار ان چنان صرف نمی کند. بالاخره با روزی 30 هزار تومان حالا اگر شانس بیاورم روزی 100 هزار تومان خرج زندگی می دهم».
به چهره اش می آید معتاد باشد اما خودش می گوید ترک کرده است: «آن زمان که روزی 800 هزار تومان درآمد داشتم آن قدر پول دستم بود که وسوسه شدم و سراغ تریاک رفتم. دو سال مدام کشیدم و آخر سر زنم با بچه من را گذاشت و رفت. یک سال و نیم است که ترک کرده ام اما هنوز زن و بچه ام حاضر نیستند برگردند می گویند هنوز معتادم».
پذیرش ادعای ترک اعتیاد سجاد برای من هم سخت است اما خودش می گوید که در خیابان ها تهران به یک ورزشکار تبدیل شده است: «صبح زود بازار گل می روم و بعد از اینکه خرید کردم با عجله خودم را به توحید می رسانم اگر دیر برسم دیگر جایی برای پارک ماشین ندارم. حدود ساعت 12 تا 2 بعد ازظهر هم که هوا گرم می شود از خانه دوچرخه توحید دوچرخه می گیرم و اطراف دور می زنم. برای زنم هم پیغام فرستادم که بیا و دوچرخه سواری من را ببین. شما بگو اگر معتاد بودم می توانستم دو ساعت رکاب بزنم؟»
سجاد تا به حال چندین بار از سوی گروه های مختلف دستگیر شده، آن قدر زیاد که حتی شمارش هم از دست او در رفته: «هر چند دفعه می خواهند ببرند و بیاورند وقتی کار خوب و حسابی ندارم باید برای 500 هزار تومان کرایه خانه و خرجی دخترم کار کنم. اما به دوستانم سپردم اگر کار خوبی پیدا شد که رئیسش سخت گیر نباشد و گیر ندهد، بگویند تا بروم».
5 تا چراغ قرمز آمد و رفت و سجاد همچنان مشغول حرف زدن است. حرف هایش که تمام می شود من را به خانواده ای معرفی می کند که 22 سال است در چهارراه توحید گل فروشی می کنند. پدر خانواده از همه خوشرو تر است و انگار از سرپا ایستادن خسته شده باشد، زودتر از همه روی جدول کنار پارک می نشیند و به قول خودش داستان می گوید:« 26 سال پیش با زن و بچه از اردبیل به تهران آمدم و از همان روز اول کارم همین گل فروشی بود. سراغ چند تا کار دیگر هم رفتم اما اخر به گل فروشی رسیدم و 22 سال است که دقیقا چهارراه توحید گل می فروشم و پسرهایم را پیش خودم آوردم».
پسرش حسین، برادرزاده ها و همسایه ها در چند دقیقه دور اکبر جمع می شوند. حسین وسط حرف های پدرش می پرد و می گوید: «از اول دنبال هیچ کاری جز گل فروشی نرفت اما من 5 سال کیوسک مطبوعات داشتم. صاحب کیوسک ماهی 5 میلیون اجاره خواست نداشتم بدهم. برای همین کیوسک را تحویل دادم و پیش بابا آمدم. 2 سال این جا هستم اما خسته شدم از کار این جوری. 3 سالی که این جا هستم 10 میلیون جمع کردم و یک کیوسک جدید اجاره کردم. قرار شد غیر از این پول پیش ماهی 1 میلیون بدهم و از اول مهر در آن جا کار کنم».
پدرش که می خواهد شروع به آه و ناله کند، حسین ادامه می دهد: «پدرم ناله می کند اما بالاخره درآمد خوبی داشت که حالا دو تا زن دارد و سر مادرم هوو آورد. خانواده ما بزرگ است و خرج هم بالا».
اکبر امان نمی دهد:« باباجان درامد این کار قبلاً خوب بود آن موقع که روزی 800 هزار تومان می فروختیم نه الان که با روزی 100 هزار تومان باید برگردیم خانه. خوب پول بنزین من از اسلامشهر تا توحید بیشتر از این حرف هاست».
پسر جوانی که بالای سر اکبر ایستاده برادرزاده اش است که هر روز از بازار امام رضا (ع) گل می خرد و به آن ها می دهد، در مقابل هم درصد فروش می گیرد. صدایم می کند و می گوید: «به پشت سرت نگاه کن. چند تا ماشین می بینی؟ این ها همه مال ماست. همه ماشین داریم و هر روز صبح برای جای پارک دعوا می کنیم. وضع همه این هایی که زیر دستم کار می کنند خوب است. خوب نبود همسایه و دوست و آشنا به زور پایشان را این جا باز می کردند؟»
سوئیچ ماشینش را از جیب در می آورد و ادامه می دهد: «این ها همش آه و ناله می کنند و می خواهند یکی برایشان گریه کند اما من این جوری نیستم. مملکت کار نیست، اصلا باشه هم این کار چه عیبی داره. گل می فروشیم دزدی که نمی کنیم. به جای اینکه مردم اسیر پیدا کردن گل فروشی باشند گل را سرچهارراه بهشان می فروشیم، درآمد هم داریم. اگر هم فکر کنی گریه وزاری می کنم تا برایم دل بسوزانی و برای مردم بنویسی، اشتباه می کنی».
صراحتش جالب است و برخلاف بقیه نه از کار پشت چراغ قرمز می نالد و نه از گرانی و غم نان حرف می زند.

رشوه 2 میلیونی متکدی معلول
برخلاف آن چه فکر می کردم وضعیت گل فروش ها حداقل در این محدوده چندان بد نیست. هیچ کدام از آن ها ترسی از جمع آوری نداشتند و اصلاً به آن فکر نمی کردند. در مقابل این سوال که در صورت جمع آوری چه می کنید هم اغلب بی تفاوت شانه بالا می دادند و از تجربه های بی ثمر دفعات قبل می گفتند.
در همین رابطه، محمد جواد جلالی سرپرست تیم جمع آوری در گفت و گو با خبرنگار شهرنوشت با اشاره به خاص ترین مواردی که در مدت اجرای طرح جمع آوری شده اند، می گوید: معمولاً وقتی در مورد متکدیان صحبت می شود قبل از هر چیز به درامدهای خوب آنان اشاره می کنیم و اینکه بسیاری به عنوان شغل پردرآمد به آن روی می آورند. این نگاه اشتباه نیست اما من کودک گل فروشی را می شناسم که پدرش به دلیل قاچاق مواد مخدر در زندان است و با کار در خیابان خرج 4 خواهر و مادرش را می دهد.
وی ادامه می دهد: در مقابل، پسری را می شناسم که گل فروش می کند و هر روز مادرش را سر چهارراه می آورد تا گدایی کند. شاید باورش سخت باشد اما مرتبه ای که این خانم جمع آوری شد یک میلیون تومان همراه خودش داشت. در صحبت های این خانم متوجه شدیم که در بدترین شرایط 800 هزار تومان و در شرایط معمول هر شب تا یک میلیون از طریق تکدی گری درآمد دارد.
به گفته جلالی هستند افرادی که معلولان جسمی و حرکتی را از خانواده اجاره می کنند و از طریق آن ها روزانه بین 3 تا 4 میلیون درآمد دارند.
سرپرست تیم جمع آوری متکدیان سازمان خدمات اجتماعی به تجربه برخورد با سراکیپ های تکدی گری می پردازد و عنوان می کند: در یک مورد فردی با بنز آخرین مدل چند معلول را سرچهارراه پیاده می کرد و وقتی با برخورد مددکاران ما با معلولان رو به رو شد حاضر بود به ازای هر کدام از آن ها 2 میلیون تومان رشوه دهد.
وی می گوید: تجربه ما نشان می دهد که سراکیپ ها اغلب به فاصله نیم ساعت پول های متکدیان را جمع می کنند. با این وجود در فاصله غروب تا آخر شب بین 20 هزار تومان تا یک میلیون تومان همراه متکدیان است.
به گزارش خبرنگار شهرنوشت، طرح جمع آوری متکدیان از سطح شهر هر ساله با مشارکت سازمان ها مختلف اجرا می شود و در میان عده ای پس از جمع آوری و اخذ رای قضایی به سامانسراها منتقل می شوند. فارغ از روند اجرای این طرح، آن چه ذهن مخاطب را درگیر می کند اصرار مسئولان به اجرای طرح های این چنینی با وجود تجربه شکست و بازگشت متکدیان به خیابان ها است. در واقع، در شرایطی که تکدی گری برای گروهی از افراد به حرفه پردرآمد تبدیل شده و به تبع آن فرهنگ تکدی گری در میان این افراد شکل گرفته شاید صحبت از طرح هایی همچون جمع آوری نه تنها دور باطلی بیش نباشد بلکه موجب تحمیل هزینه های گزاف به سازمان های مختلف همچون شهرداری که مسئولیت نگهداری متکدیان در سامانسراها را دارد، شود. به عقیده کارشناسان، در شرایط موجود بهترین شیوه برای برخورد با تکدی گری در مرحله اول اطلاع رسانی به مردم در خصوص عواقب حضور متکدیان در جامعه و ناامنی حاصل از آن است. در مرحله بعد، حضور تمام قد سازمان های قضایی و حمایتی برای پیگیری وضعیت مددجویان و خاواده آنان و در نهایت مهارت آموزی و ایجاد بسترهای اشتغال و کارآفرینی است. با این وجود، امید است تا این بار سازمان هایی همچون بهزیستی و کمیته امداد تنها به مرحله جمع آوری بسنده نکنند و از وظایف خود در خصوص پیگیری وضعیت مددجویان و به نتیجه رساندن طرح عقب ننشینند.
منبع : بلدیه

برچسب ها : #تومان #متکدیان #میلیون #درآمد #تهران #فروشی #چهارراه #توحید #متکدی #ماشین #تجربه #خانواده #شرایط #همچون #مناطق #کیوسک #خیابان #برخورد #افراد #مقابل #بهترین #اجاره #اینکه #شهرنوشت #دقیقه #وضعیت #ندارم #مرحله #پیتزافروشی #مختلف #مسئولان #دوچرخه #فروشم #بازار #اجرای #سرچهارراه #ادامه #اردبیل #خبرنگار #همسایه #خواهند #نباشد #برادرزاده #جلالی #فاصله #سراکیپ #معلولان #قضایی #سامانسراها #مددجویان #پیگیری #همراه #مادرش #سرپرست #اشتباه #فروشیم #اشاره #عنوان #شناسم #پردرآمد #داریم #توانستم #شناسایی #تاکنون #اسلامشهر #مردادماه #بهزیستی #گزارش #تحویل #دارند #دفعات #اجتماعی #میلیونی #بسیاری #نیروی #شهرداری #انتظامی #پاتوق #حداقل #قبلاً #بدترین #روزانه #بالاخره #داشتم #معتاد #درامد #نداشتم #ازظهر #بیشتر #ایستاده #اصلاً #نهایت #کارگر #تبدیل

لینک کوتاه مطلب :

نظر شما در مورد : گل فروش هایی با درآمد 800هزارتومانی تا گدایانی یک میلیونی

*

*


X https://sport45.site/